امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام... خوش آمدید....
زندگینامه نویسی صلواتی و سریع و عالی برای شهدای کشور ، افتخار ما در دنیا و آخرت است، اکثریت مطالبی که در این وبلاگ آمده محصول مصاحبه تلفنی یا حضوری با خانواده های معظم شهدا و ایثارگران است که نوشته شده و قبل از درج در سایت، به رؤیت و تأیید خودشان رسیده است. شما خانواده محترم شهید نیز اگر خواستار نوشتن زندگینامه برای شهید بزرگوارتان هستید بر ما منت گذارید و با شماره ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ (صادقی) تماس بگیرید تا در اسرع وقت با افتخار فرمانبری کنیم. ما وابسته به هیچ شخص و سازمانی نیستیم فقط به عشق شهدا و سید و‌ سالارشان حضرت اباعبدالله الحسین، رایگان و عاشقانه و با تمام وجود کار میکنیم و هیچ پاداش و مقامی نمیخواهیم جز شهادت و وصال شهدا....
نثار ارواح مطهر و منور تمام انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و اموات منسوب به صلوات فرستندگان، فاتحه مع الصلوات، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
در ضمن، انتشار مطالب این سایت آزاد است و حتی بدون ذکر منبع پاداش الهی دارد. پس یاعلی...
-----------------------------------------------
برای دریافت صلواتی کتاب امام زادگان عشق و آثار انتشارات هدهد به سایت هدهد مراجعه فرمائید: www.hodhodiran. ir
-----------------------------------------------
ارادت

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۰ نظر ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۰:۴۶
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

بسم رب الشهداء و الصدیقین

زندگینامه شهید بزرگوار حشمت اله خلیفه

شهید حشمت اله خلیفه فرزند حاج یداله و خانم ماه عنبر اکبری در تاریخ15/5/1343 در روستای گود زرشک در خانواده ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. او فرزند چهارم خانواده بود و خداوند ۱۳ خواهر و برادر دیگر به آنها اعطا کرده بود.  

شهید در هفت سالگی به مدرسه مرودشت رفت و دوره تحصیل ابتدائی را با توجه به دوری از خانواده به سختی پشت سر گذاشت و ترک تحصیل کرد.  

همزمان با پایان دوره ابتدائی ایشان در سال ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. انقلابی که دست جهانخواران را قطع کرد و رژیم دو هزار پانصدساله شاهنشاهی را به زباله دان تاریخ ریخت.  

این انقلاب که جهان را تکان داد و در ادبیات سیاسی جهان تبدیل به  معجزه قرن بیستم شد جامعه را نیز متحول کرد و گرایش مردم به معنویات را زیاد و فرهنگ عاشورا را در جامعه حاکم ساخت. شهید خلیفه نیز اگرچه کم سن و سال بود و در روستا زندگی می کرد ولی با شناخت و معرفتی که از امام و انقلاب و شهدا پیدا کرده بود در حد خود از نظام مقدس نوپای جمهوری اسلامی دفاع می کرد و افکار و آرمانهای امام را منتشر می ساخت.  او از اوان کودکی به همراه خانواده خود در نمازها و مراسم و مناسبتهای مسجد ابوالفضل (ع) مرودشت شرکت می کرد و پس از انقلاب نیز با عضویت در کانون فرهنگی و پایگاه مقاومت این مسجد به فعالیتهای فرهنگی و هنری می پرداخت.  

هنوز چیزی از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نگذشته بود که دشمنان داخلی و خارجی با ایجاد آشوبهای خونین و توطئه های پیچیده در سراسر کشور مخصوصاً در کردستان، کشور و انقلاب را دچار بحرانهای شدید کردند.

اول مهر ماه ۱۳۵۹ نیز مصادف شد با جنگ ویرانگر و نابرابری که توسط صدام و جهانخوارانی که دستشان از منابع اقتصادی ایران کوتاه شده بود بر کشور عزیزمان تحمیل شد. در این دوره فعالیتهای فرهنگی و انقلابی شهید بسیار زیاد بود و برای حضور در جبهه و نبرد با دشمنان ایران بیقراری می کرد.  

بر اساس مدارک و اسناد موجود ، صدام قصد داشت هفت روزه با کمک اربابانش و نوکران داخلی اش تهران را تصرف، نظام مقدس جمهوری اسلامی را سرنگون و ایران بزرگ و باستانی را قطعه قطعه کند اما حضور حماسی شیرمردانی مثل شهید خلیفه ها باعث شد که رؤیای فتح یک هفته ای تبدیل به یک کابوس سیاه هشت ساله برای دشمن بشود و حتی یک وجب از خاک پاک ایران به دشمن ندهند.  

نهایتاً شهید حشمت اله خلیفه به عنوان بسیجی به تیپ امام سجاد (ع) پیوست و خدمت خود را در جبهه های مختلف ادامه داد و با مسئولیت آرپی جی زن در عملیات سخت و پیچیده رمضان شرکت کرد و در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۳۱ در منطقه کوشک به شهادت رسید و به دیدار معبود شتافت، طبق وصیت خود شهید، پیکر مطهر این بسیجی ۱۷ ساله که یکی از اولین شهدای منطقه رامجرد بود در روستای گود زرشک که زادگاه او بود به خاک سپرده شد. لازم به ذکر است که والدین و خانواده محترم شهید حشمت اله خلیفه در شهر مرودشت زندگی می کنند و این شهید گرامی با شهید بزرگوار عبدالخالق خلیفه پسر عمو هستند.  

روحشان شاد و یادشان گرامی

وصیت نامه شهید حشمت اله خلیفه

بسم الله الرحمن الرحیم


ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

و مپندارید آنانکه در راه خدا کشته شدند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.

وصیت نامه اینجانب حشمت اله خلیفه فرزند یداله به شماره شناسنامه ۱۵۷ سال تولد ۱۳۴۳ صادره از گندشلو (گلدشت).  


  اینجانب حشمت اله خلیفه در دفاع از کشور خود و دین اسلام داوطلب اعزام به جبهه جنگ شدم تا به صدام کافر و بعثی های مزدورشان نشان دهیم که شما نمی توانید به کشور ما ایران و اسلام ضربه بزنید و جواب دندان شکنی به اربابش امریکا نشان داده باشیم. ما جوانهای ایران تا جان در بدن داریم از اسلام و کشور خود دفاع می کنیم تا آخرین قطره خون خود، تا دشمنان اسلام را نابود کنیم.  
چند کلمه برای ملت ایران می نویسم :

ای ملت قهرمان شهادت طلب از شما می خواهم تا آخرین قطره خونتان از اسلام و انقلاب دفاع کنید تا تمام دشمنان اسلام را تا آخرین نفر نابود کنید و اسلام را در تمام جهان برقرار کنید.  

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگه دار. تا نابودی امریکا نهضت ادامه‌ دارد.  

پدر جان اگر من شهید شدم مرا در روستای گودزرشک رامجرد فارس خاک کنید و اگر سالم ماندم و برگشتم با هم این انقلاب را به نهضت مهدی (عج) می رسانیم.  

حشمت الله خلیفه

بسم ‌رب الشهداء

مروری بر زندگینامه و خاطرات شهید بزرگوار حشمت اله خلیفه

توسط خواهر گرامی شهید

این شهید بزرگ در سال 1343 در شهرستان مرودشت متولد شد و تا سن 11 سالگی دوران ابتدایی را گذراند و با صحبت‌هایی که خدمت مادر نموده است که پدر جان عیالوار است و باید بنده ترک تحصیل نموده و به کمک پدر جانم بپردازم و از همان سنین وارد عرصه کار شده و در مغازه حاجی آقا رستمی(شوهر عمه بنده) در شغل نجاری مشغول بکار شده است و طولی نکشیده که به کار خود استاد شده ؛ به طوریکه در سن 12سالگی بوده که حاج آقا رستمی به زیارت خانه خدا(حج) رفته و کاملأ مغازه را به خاطر درستکاریش در اختیار این شهید بزرگوار گذاشته و در آن زمان هم پدر و مادر شهید که هم در شهرستان مرودشت منزل داشتند به اجاره داده بودند و فقط یک اتاق برای این بزرگوار خالی گذاشته بودند و به روستای گودزرشک آمده بودند و این شهید بزرگوار از همان سنین شروع به فعالیت در بسیج و بصورت مخفیانه و شبانه در مسجد ابوالفضل و مبارزه با طاغوت پرداخته که پدر و مادر کلأ از این موضوع بی‌خبر بودند که بعد از شهادتش متوجه شدند. چون پدر مادر بنده خیالشان راحت بوده که روزها در مغازه کار می‌کند و شبها در منزل استراحت می‌کرده اما این شهید بزرگ روزها در مغازه فعالیت داشته و شبها در مسجد ابوالفضل مرودشت.  

 پدر جان میگفت: بعد از یکماه که حاجی آقا از حج برگشت این شهید بزرگوار هر چه کار کرده بود بدون ریالی کم و زیاد و حتی حق خود را هم بر نداشته بود به حاجی آقا تحویل داده بود و همین موضوع باعث زبانزد شدن  این شهید در امانتداری در کل محله شد و تا سن 17سالگی کلأ در مغازه حاجی آقا سرکار بوده و روزهایی هم که بیکار بوده با دوچرخه به پدر و مادرش در روستا سر میزده و در کلیه امور کمک میکرده است.  

پدر و مادرم می‌گفتند :این پسر لحظه ای بیکار نمی‌نشست و در کمک از کار کشاورزی گرفته تا جمع آوری بوته از کوه و کمک کردن به مادر در خانه از شستن رخت و لباس گرفته تا کلیه کارها خیلی سخت کوش و پرتلاش بوده و از نظر اخلاقی بسیار خوش رو، خوش بیان بوده که مبادا کسی از دست او ناراحت شود و اگر کسی از دست او خدای ناکرده ناراحت میشد بارها و بارها از او طلب بخشش و عذرخواهی میکرده است.  

 بعد از انقلاب هم تلاش او بیشتر بوده و حتی به کمک دیگران هم می‌رفته و با اقوام خیلی خوش اخلاق و پرخنده و شوخ بوده و در روستا به کلیه اهالی در کارها کمک میکرده و حتی زمانی که جنگ شروع شده این شهید بزرگ همیشه حضور خود را برای اعزام به جبهه های جنگ اعلام میکرده و پدر و مادرم همیشه مخالف این موضوع بودند و این شهید بزرگ به پدر و مادرم می‌گفته :خداوند به شما 6 پسر داده و باید یکی از آنها را برای زکات در راه خدا بدهید و همیشه شهادت خود را به خانواده اعلام میکرده به طوریکه مادرجان میگفت : داداش بزرگت (عزت الله) که در جبهه های جنگ بود و ما ظهر برای نهار منتظر داداش بزرگت بودیم که بیاید اما پدر جان میگفت : دیشب خواب دیدم (عزت الله) شهید شده و امروز او دیر کرده و حتماً شهید شده و مادرجان میگفت :همین جور که حشمت الله دراز کشیده بود خنده ای زد و گفت :مادر جان انگاری بابام حالش خوب نیست، بلند شو نهار رو بیار، اونیکه باید شهید بشود بنده هستم نه عزت الله ؛ عزت الله چند دقیقه دیگه میاد. . . .  

پدر و مادرم سخت مراقب این شهید بودند که در جبهه های حضور پیدا نکند که حتی چمدان او را در منزل مرودشتی قفل کرده بودند و کلیدش را برداشته بودند؛ حتی اهالی روستا تعریف می‌کنند که همیشه ورد زبانش بود که باید به جنگ بروم و همه می‌گفتند: ولش کن بری جنگ که چطور بشه و در جواب میگفت : شما خوب نمی‌روید؛ آنها هم می‌گویند ما هم نمی‌رویم و بنده هم نروم پس دیگر چه کسی باید برود و بالأخره مادر جان میگفت :در یک روز سه بار با دوچرخه رفت مرودشت و برگشت و آخرش به ما گفت :مادر جان قند و چاییم تمام شده و یک ذره هم ندارم و با این کلک کلید چمدانش را گرفت و رفت و نگو این شهید فقط شناسنامه اش را میخواسته که آن را برداشته و به دامادمون گفته :از پدر و مادر بنده از قول بنده خداحافظی کنید و بگویید مرا حلال کنند من رفتم جبهه. . . بدون خداحافظی رفته بود و در یکماه آموزشی 4 روز آمده بود پایان دوره که مادر جان میگفت : همون چهار روز هم ما درست ندیدیمش که این 4 روز مردهای روستا برای تقسیم اراضی رفته بودند و کل این 4 روز مشغول توزیع نفت اهالی روستا بوده و حتی زمانی که میخواسته به جبهه برگردد و نیمه شعبان بوده.

داداش بزرگترم میگفت : با یک بدبختی و تراکتور تریلی خود را به شیراز رساندم برای  دیدار و خداحافظی با او که این شهید بزرگوار از قول داداش بزرگوارم در جشن امام زمان(ع) آنقدر چهره اش نورانی شده بود که از شدت نور پیدا نبود و جلب توجه همگان شده بود به طوریکه کسی چشمش را از روی این شهید بزرگوار بر نمی‌داشته و داداشم میگفت : بنده همان لحظه فهمیدم که او شهید خواهد شد.  

 او بعد از 4 ماه فعالیت در جبهه های جنگ و شرکت در سه عملیات، در عملیات چهارم به نام عملیات رمضان در شلمچه (محل شهادت : محور کوشک) به مقام بلند شهادت نائل  گردید؛ تاریخ شهادت5/7/1361 بوده است.  

یک موضوع خیلی زیبا 

بعد از خاکسپاری که دختر عموهای مادر جانم تعریف می‌کنند که ما در آن زمان بچه بودیم و وقتی این شهید را به خاک سپردند و همگی رفتند، قسم می‌خورند که 2 الی 3 سوار با اسب‌ها و لباس‌های سفید آمدند و شهید حشمت الله را سوار کردند و بردند و پدر جان میگفت:قبر داداشت تا سه شب نورانی بود که داداش بزرگم میخواسته بره سر قبرش اما پدرجان نگذاشته و حتی اهالی کنار گلزار هم این منظره را مشاهده کرده بودند و پدرجان میگفت :تازه بعد از شهادتش فهمیدم که چرا به من می‌گفت باباجان من را در جایی به خاک بسپارید که از منزل پیدا باشد و پدرجان میگفت :بعد از شهادتش که در مسجد ابوالفضل مرودشت برای این شهید مراسم گرفته بودند فهمیدیم که در این شبانه روز کلأ در مسجد فعالیت داشته و بعد که چمدانش را باز کرده بودند مادرجان میگفت: چای و قند دست نخورده بود. . . .

جستجو در اسامی مقدس شهدای گرانقدر زرقان

رجوع به سایت فضائل الشهدا

ارسال پیام برای مدیر سایت

از این شهید بزرگوار اطلاعات و عکس بیشتری در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم اطلاعات مربوط به این شهید بزرگوار را از طریق تلفن 09176112253 در اختیارمان بگذارند. والسلام

صفحه شهید عبدالخالق خلیفه در سایت امام زادگان عشق

**************

شهید مجید خلیفه پسرخاله شهید حشمت الله خلیفه

شهید قاسم نظری پسرخاله مادر شهید حشمت الله خلیفه

نثار ارواح مطهرشان صلوات و فاتحه

**************

 

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۳
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

زندگینامه شهید اسماعیل کوشش

http://bayanbox.ir/view/7744073463843292729/kooshesh.jpgدر مرداد ماه 1342 در یک خانواده مذهبی در زرقان کودکی به دنیا آمد که نام او را اسماعیل گذاشتند، شاید خداوند از همان ابتدا مقدرات او را با شهادت و قربانی شدن در راه دین رقم زده بود که نام شریف اسماعیل را به قلب والدین ارجمند او القا کرد.

۰ نظر ۱۵ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۲۳
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

شش نفر از رزمندگان زرقانی که از خط شکنهای گردان فجر لشکر المهدی بودند و در عملیات بدر شهید شدند:

۱.شهید محمد تقی خدامی

۲.شهید عباس شیعه

۳.شهید محمد هاشم حاتم زاده

۴.شهید محمد جواد شعبانی نژاد

۵.شهید محمد جواد گلمحمدی

۶.شهید سید علی اکبر زرقانی

که همگی بجز شهید عباس شیعه تا سالها بعد از دفاع مقدس مفقودالاثر بودند و باقیمانده پیکر مطهرشان بعد از سالها به وطن بازگشت و در گلزار شهدای آرامستان نسیمی زرقان به خاک سپرده شدند.

۰ نظر ۱۰ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۴۷
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

زندگینامه شهید رجبعلی زارع

http://static.ashoraeyan.ir/image?src=data/upload/Ashoraeyan.ir/product/b378df78f211f7e8e55ab0160dad1c121609311024.jpg&w=375&h=375&zc=2&q=99شهید رجبعلی زارع در تاریخ ۱۳۴۴/۴/۴ در خانواده ای متدین در روستای عبدالکریمی زرقان دیده به جهان گشود. ایشان پسر سوم خانواده بود و دو برادر و  پنج خواهر نیز داشت.

۰ نظر ۰۴ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۲۰
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

زندگینامه شهید رضا زارع


شهید رضا زارع فرزند علیرضا و خانم زبیده رحیمی در تاریخ ۱۳۴۴/۲/۱۵ مصادف با روز عید قربان در شهر زرقان دیده به جهان گشود و زندگی را در آغوش پر مهر و با صفای خانواده ای کارگر و‌مذهبی آغاز کرد. او دومین فرزند خانواده از بین ۵ برادر و یک خواهر بود که بخاطر تولد مبارکش در عید قربان به او «حاجی» نیز می گفتند. 
شهید از کودکی در خانواده با محیط کار و کشاورزی و کسب نان حلال آشنا شد و در مسجد و حسینیه با معارف دینی و معرفت عاشورائی پرورش یافت.

۰ نظر ۰۳ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۰۱
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

زندگینامه شهید صدرالله هاشمی

شهید صدراله هاشمی فرزند مرحوم یداله در سال ۱۳۲۸ در خانواده ای متوسط و مذهبی در روستای تاریخی بندامیر دیده به جهان هستی گشود و تولدش موجی از نشاط و شکرگزاری در خانواده و اقوام و آشنایان ایجاد کرد. او اولین فرزند خانواده بود و خداوند بعد از او ۴ برادر و یک خواهر به والدین گرانقدرش اعطا فرمود.

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۵۹
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

مصاحبه بسیجی و غواص شهید حمید رضا جعفری از لپوئی

دریافت
مدت زمان: 35 ثانیه

زندگینامه و وصیت نامه شهید حمید رضا جعفری

 

روحش شاد و یادش گرامی

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۱۳
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل


...عِندَ رَبّ، جای شهیدان عالیست

جای ما بین شهیدان خالیست...


یا حسین /  التماس دعا

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۴۲
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

به نقل از سایت نوید شاهد فارس

شهید حبیب روزیطلب فرزند محمد باقر متولد 1339 هجری شمسی در خانواده ای مذهبی در شیراز دیده به جهان گشود. از 7 سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی و راهنمایی را گذراند.

۱ نظر ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۴۴
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

دانلود کتاب سرباز قاسم سلیمانی/ ۷۰ صفحه

اثر: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

دانلود صلواتی کتاب سرباز قاسم سلیمانی

محتوای کتاب:
متن پیام حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی به مناسبت شهادت سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی؛ نگاهی به زندگینامه سپهبد شهید قاسم سلیمانی؛ عکس هایی از اولین سالهای رزمندگیِ سپهبد سلیمانی؛ خاطره جالب یک سردار از شهید حاج قاسم سلیمانی؛ حاج قاسم، دریایی از خاطره در دل رزمندگان هرمزگان؛ محسن رضایی و خانواده اش برای سلامتی «حاج قاسم» چه می کردند؟؛ کینه ترامپ از «سپهبد سلیمانی» از چه زمانی اوج گرفت؟؛ «سپهبد سلیمانی»؛ سرداری که دشمنان هم تحسینش می کردند؛ «سپهبد سلیمانی»؛ پدری که دو دختر به نام «زینب» داشت؛ «حاج قاسم» در عملیات مرصاد چه می کرد؟؛ آخرین دست نوشته سردار قاسم سلیمانی پیش از شهادت؛ بخشی از وصیت سردار سلیمانی؛ معرفی 10 کتاب درباره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

یا علی

 

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۴۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

مرحوم حاج آقا ابوالقاسم فرزدقی با ۴ فرزندش  که دو نفر وسط شهید شدند، کوچولوی قشنگ شهید ابراهیم و کنارش شهید محمد خلیل میباشد، دست چپ پسر اول حاج آقا بنام علی محمد  و دست راست بابا  مهندس عباس فرزدقی.

صفحه شهید محمد خلیل در سایت امام زادگان عشق

صفحه شهید محمد ابراهیم در سایت امام زادگان عشق

نثار ارواح مطهر شهدا و والدین امجدشان صلوات و فاتحه

بازگشت به صفحه اصلی سایت امام زادگان عشق

رجوع به سایت فضائل الشهداء

یا علی مدد

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۹ ، ۱۳:۲۹
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

زندگینامه شهید علی زارع

......نیاز به ویرایش و تکمیل دارد.....

شهیدعلی زارع فرزند اسماعیل  در سال 1346 در روستای فتوح آباد کربال در خانواده ای کشاورز و با ایمان پا به عرصه وجود گذاشت. او فرزند اول خانواده بود و دو خواهر و سه برادر نیز دارد، پدر او کارگر عادی و مادرش خانه دار بود.

شهید دوران ابتدائی را در روستای فتوح آباد، کلاس پنجم را در دبستان شهید یوسف مصباحی شهرک سعدی شیراز،  دوران راهنمائی را در مدرسه حکمت و دوران متوسطه را در دبیرستان شهید صمد صالحی با موفقیت پشت سر گذاشت.

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۲۶
هیئت خادم الشهدا

بنام خدا

وصیت نامه پاسدار شهید محمد مرادی

وَلا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتٌ ۚ بَل أَحیاءٌ وَلٰکِن لا تَشعُرونَ - سوره مبارکه البقرة آیه ۱۵۴ - و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید.

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۰۹
هیئت خادم الشهدا

شهید امنیت و اقتدار که دیشب ۲۸/۱۱/۹۹ به کمین اشرار در سیستان و بلوچستان خوردن...

دریافت
روحش شاد و یادش گرامی

۰ نظر ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۵
هیئت خادم الشهدا
هوالجمیل
۳ تن از سربازان گمنام امام زمان(عج) در حین انجام وظیفه در سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان از زاهدان، به دنبال اقدامات اطلاعاتی برروی یکی از باندهای جرائم سازمان یافته استان سیستان و بلوچستان، 3 تن از سربازان جان برکف گمنام امام زمان(عج) در اداره‌کل اطلاعات استان سیستان و بلوچستان، در حین انجام وظیفه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

شهادت این عزیزان را به محضر حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا‌له‌الفدا)، حضرت امام خامنه‌ای (حفظه‌الله)، ملّت سربلند ایران اسلامی و خانوادهای گرامی شهیدان تبریک و تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال علو درجات برای آن عزیزان، صبر و شکیبایی برای بازماندگان مسئلت می‌نماییم.

نثار ارواح مطهرشان، صلوات و فاتحه

۰ نظر ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

امام هادی (ع) دهمین امام شیعیان در روز پانزدهم ماه رجب سال ۲۱۲ هجری قمری در اطراف مدینه متولد شد. ایشان پس از امام جواد (ع)، امامت و رهبری شیعیان را به عهده داشتند. آن حضرت در سوم رجب سال ۲۵۴ هجری قمری در سن ۴۲ سالگی و بعد از حدود ۳۳ سال امامت و هدایت مسلمانان به دست متوکل عباسی در شهر مدینه به شهادت رسید. شیعیان امام هادی و فرزندشان امام حسن عسکری (ع) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقه‌ای به نام عسکر ساکن بودند، امامین عسکریین می‌خوانند.

سلام بر مردی که چراغ فروزان هدایت بود و یاور و راهنمای همیشه امت…
کتاب دانایی و پارسایی و زهد را به هم درآمیخته بود و از مدینه تا سامرا، نور و روشنایی ریخته بود.

عروج مظلومانه دهمین مشعل فروزان آسمان هدایت، امام علیالنقی علیه السلام را تسلیت عرض می‌کنیم.

​​​​​

۰ نظر ۲۷ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۵۰
هیئت خادم الشهدا

جای شهدا خالی

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۴۷
هیئت خادم الشهدا

جانباز رشید اسلام، سید محمد جواد بهارلو، برادر شهید سید محمود

 

۲ نظر ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۳۰
هیئت خادم الشهدا

صفحه شهید محمد جواد کاویانی در سایت امام زادگان عشق

صفحه شهید ابوالفضل صادقی در سایت امام زادگان عشق

 نثار ارواح مطهر پسرخاله های شهید، کاویانی و صادقی

صلوات و فاتحه

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۱۷
هیئت خادم الشهدا

با تشکر و تقدیر از زحمات مدیریت محترم عکاسی سوژه

بخاطر عشق و ارادت خالصانه به ولایت و شهدا ....

و بعد...،

رنگ آمیزی عکسها و بازسازی آنها در حدی  زیبا و حرفه ای است که همه طبیعی به نظر می رسند و آدم فکر میکند، تمام این شهدای عزیز قبل از شهادت، همه با هم در عکاسی سوژه رحمت آباد حضور پیدا کرده و با امامین انقلاب و سردار دلها عکس دسته جمعی و یادگاری گرفته اند.... کسی فکر نمی کند که اکثر این عکسها سیاه و سفید و بعضاَ شکسته و مخدوش بوده اند....

 البته عکسهای قدیمی هم ارزش خود را دارند....

ترکیب و چینش عکسها و جا دادن آنها در کادر مشترک، و اضافه کردن اسامی نیز بسیار سخت و نفس گیر و میلیمتری بوده....

حاج روح الله جان زارع خادم الشهدا ، اجرت با خدای شهدا و سیدالشهدا... یا علی، دهه مبارکه فجر و میلاد حضرت نورالانوار فاطمی نیز بر شما و مردم ولایتمدار کربال بویژه حوزه رحمت آباد، مبارک، یاعلی

 

۱ نظر ۱۸ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۴۵
هیئت خادم الشهدا
آفتابی ترین شب دنیا
شب میلاد حضرت زهراست
آسمان نور ناب می باد
بارش نور بر زمین زیباست
...........
میلاد امام خمینی مبارک
التماس دعا
۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۴۹
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهدای گرانقدر حوزه امام حسن مجتبی (ع) رحمت آباد کربال
ردیف بالا از سمت راست، شهیدان
حسین زارعی، ابراهیم زارع، فغانعلی زارع، علی اصغر بذر افشان، حسنعلی رحمتی، حیدر زارع
ردیف وسط از سمت راست، شهیدان:
 محمد زمان زارع، داریوش علوی، مراد نوجوان، برادران محمدعلی زارع و ابراهیم زارع
ردیف پائین از سمت راست، شهیدان:
محمدکاظم پسندیده، بهرام یوسفی، غلامرضا زارعی، مختار ابوالحسن پور و فرهاد زارع

تابلو گرامیداشت سالگرد فجر انقلاب اسلامی .

با تشکر از مدیریت محترم عکاسی سوژه – رحمت آباد

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۵۷
هیئت خادم الشهدا
به نقل از تابناک : شهید پاشاپور از یاران نزدیک حاج قاسم سلیمانی بود که بعد از شهادت او به روایت همرزمانش بسیار بی‌تاب و بی‌قرار وصل حاج قاسم بود و نهایتا این فراق چندان طولی نکشید و او در تاریخ سیزده بهمن ۱۳۹۸ در حلب سوریه به شهادت رسید.

اصغر پاشاپور چگونه شهید شد؟

به گزارش «تابناک» شهید اصغر پاشاپور که اکثرا او را با همراهی سردار قاسم سلیمانی در چند ثانیه فیلم از میان مدافعان حرم می‌شناسند، یک ماه بعد از شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی در حلب توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. پیکر مطهر او که توسط تروریست‌های تکفیری ربوده شده و سر از بدنش جدا شده بود، روز گذشته همزمان با اولین شب از ماه رجب و مصادف با پنجم اسفند ماه ۹۸ به کشور بازگشت. شهید اصغر پاشاپور مستشار نظامی رزمندگان دفاع وطنی سوریه و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که حدود هشت سال به منظور مقابله با تروریست‌های تکفیری داعش و احرار الشام در این جبهه حضور فعال داشت و عمده آموزش‌های رزمندگان سوری بر عهده او بود. این رزمنده جبهه مقاومت ساکن شهر ری و از اولین نفراتی بود که به همراه حاج قاسم سلیمانی به منظور دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفت و نهایتا روز سیزده بهمن ۱۳۹۸ پس از گذشت یک ماه از شهادت سردار سلیمانی در حلب سوریه به فرماندهان و همرزمان شهید خود پیوست.

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۵۹
هیئت خادم الشهدا

بمناسبت سالروز شهادت شهید بزرگوار اسلام

نام : مرتضی جاویدی
متولد : 1337

محل تولد : روستای جلیان(فسا)

سال ازدواج : 1360

تعداد فرزندان : دو دختر

آخرین عملیات : کربلای 5

محل شهادت :شلمچه

شهید مرتضی جاویدی در تیرماه سال 1337درروستای جلیان فسا دریک خانواده متدین ومذهبی دیده به جهان گشود ودرحال و هوای صمیمی روستا پرورش یافت . همزمان با تحصیل به کارهای مختلفی چون دامپروری و کشاورزی مشغول گردید تا بدینوسیله علاوه برتأمین هزینه تحصیل به امرار معاش خانواده کمک نماید. وی تحصیلات خود را در سال 1356 با مدرک دیپلم تجربی با موفقیتبه پایان رساند. شهید جاویدی که برحسب دستور امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگنها از خدمت سربازی در رژیم ستم شاهی امتناع ورزید ،پس از پیروزی انقلاب با انگیزه ای متعالی به جمع آفتابی پاسداران پیوست وبه عضویتاین نهاد مردمی در آمد. شهید جاویدی همیشه خود را سرباز ویک بسیجی کوچک می دانست . هرگاه از مسئولیت وی درجبهه سوال می شد باکمال فروتنی جواب می داد : فقط یک خدمتگزارم و اینکه سرباز امام زمان هستم و بسیار خوشحالم . شهید جاویدی مدتی را در جبهه ی غرب و کردستان به مبارزه با گروهکهای مزدور گزراند. پس از شروع جنگ تحمیلی به خوزستان رفت و عاشقانه در عملیاهای مختلف از جمله : فتح المبین ،بیت المقدس ،رمضان ، والفجر 1 و 2 و 8 ، خیبر ، بدر و کربلای 4 و 5 شرکت کرد و حماسه آفرید. شهید جاویدی مدتها فرماندهی گردان همیشه پیروز فجر از تیپ المهدی (عج ) را برعهده داشت یاران همرزم او هرگز خاطره رشادتها وحماسه های شهیدمرتضی جاویدی را ازیاد نخواهندبرد . پیکر مطهر و نورانی این سرباز سلهشور به دفعات آماج تیر قرارگرفت. شهید جاویدی پس از عملیات والفجر 2 به دیدار امام (ره) افتخار یافت وحضرت امام نیز او را مورد لطف و مهر قرار داده وپیشانی بلندش را بوسیدمرتضی در این دیدار از امام خواست تا برای شهادتش دعا کند. روح سراسر اشتیاق شهید سرانجامدر هجده بهمن 65 درازدحام زخمو و آتش ،قفس خاکی تن را گشود و عاشقانه بسوی میعاد گاه ابدی به پرواز در آمد. عملیات کربلای 5 یادمان پرواز این عاشق واصل را دردل خود جای داده است. خاک شلمچه شقایق زارخون این شهید وصدها شهید گلگون کفنی است که عاشقانه در آسمان لاجوردی جنوب به پرواز در آمدند.

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۴۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

شهید بهرام یوسفی
نام پدر: نقدعلی
شغل : کارگر و قالب بند

تاریخ تولد 2-2-1334 شمسی
محل تولد:  فارس - شیراز - شیراز
تاریخ شهادت 18-8-1361 شمسی
محل شهادت : عین خوش
محل دفن :  شهر داریون ، گلزار شهدا، امامزاده ابراهیم

شهید بهرام یوسفی فرزند نقدعلی در تاریخ دوم اردیبهشت 1334 در شهر داریون از توابع شیراز در خانواده ای مذهبی و متوسط دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی به شغل بنائی و سپس به قالب بندی پرداخت. ایشان اگرچه سواد ابتدائی داشت ولی قرآن و برخی از ادعیه را به خوبی قرائت میکرد و به دوستانش نیز آموزش می داد.

با شروع جنگ تحمیلی به فرمان امام خمینی (ره) لبیک گفت و برای دفاع از وطن و انقلاب اسلامی به رزمندگان اسلام پیوست و از طریق سپاه داریون و لشکر 19 فجر به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و پس از حضور در جبهه های متعدد نهایتاً در دفعه سوم حضورش در جبهه  در منطقه عین خوش در سنگر کمین به همراه دو دوست دیرینش شهیدان  کورش قنبری و علی بذرافکن در تاریخ 18 آبان 1361 به شهادت رسیدند و تا ده سال پیکر آنها مفقود بود تا اینکه در تفحص شهدا در سال 73 پیکر مطهرشان بر اساس نشانی همرزمانشان پیدا شد و در تاریخ دهم مرداد ماه 1373 در شهر داریون در استقبال عظیم مردمی دفن شدند.

از این شهید بزرگوار دو فرزند پسر و دختر به نامهای مهدی و سکینه به یادگار مانده است.

خانواده محترم شهید بهرام یوسفی از سالها پیش در روستای رحمت آباد زرقان ساکن شده اند و در این روستای ولایتمدار و شهید پرور زندگی می کنند.

خانم گلجان زارع همسر گرامی شهید بهرام یوسفی در رابطه با ایشان می گوید:

ما پنج سال زندگی مشترک داشتیم، ایشان فردی بسیار خوب و فعال و با غیرت و مهربان بود و خاطرات بسیار شیرینی از او دارم اما یکی از مهمترین خاطراتم خوابی است که درباره او دیدم.

قبل از جبهه رفتنش خواب دیدم به جبهه رفته و مفقود شده ، در آن دوران دخنرم سکینه تازه تولد شده بود و خیلی نگران پدرش بودم ، دلم نمی خواست فرزندانم یتیم شوند بالاخره یک روز که تصمیم قطعی گرفته بود به جبهه برود موضوع خوابم را به او گفتم که شاید از جبهه رفتن منصرف شود ولی مصمم تر شد و گفت: خیلی سعادت میخواهد که بشوی همسر شهید. نهایتا او اگرچه خانواده اش را خیلی دوست داشت ولی دین و وطنش را بیشتر دوست داشت و شهادت را بزرگترین سعادت می دانست.

مطالب سایت داریون نما در باره شهیدان قنبری، یوسفی و بذرافکن

دوست و همرزم شهید کوروش قنبری گفت:

آبان 19, 1395 در 2:47 ب.ظ

این سه شهید بزرگوار، حسین قنبری، علی بذرافکن و بهرام یوسفی به اتفاق رستم حقیقی هم رزم و جزو تیپ امام سجاد(ع) بودند.

تپه ی ۱۷۵ دشت عباس هنوز در دست دشمن بود. این تپه بسیار استراتژیک بود و باید هر طور شده از دست دشمن تا دندان مسلح بعثی آزاد می شد. دستور پیشروی به سمت تپه صادر شد. عملیات با رمز یا زینب (س) شروع شد؛ عملیات محرم. بسیجیان جان بر کف بی پروا برای تسخیر تپه به قلب دشمن زدند.

تیپ امام سجاد(ع) هم از جمله نیروهای عملیاتی بودند. همرزمان جان برکف داریونی هم جزو نیروهای عملیاتی این تیپ بودند.

کوروش قنبری هم که آن زمان در اهواز بود شستش خبردار شد و سریع خود را به نیروهای عملیاتی رساند تا در کنار دوستان همرزمِ هم محلی اش از پیکار با خصم عقب نماند.

سرانجام با یورشی همه جانبه تپه ی ۱۷۵ به تصرف نیروهای ایرانی در آمد. نیروهای دشمن، سه بار متوالی تپه را آماج توپ و گلوله و خمپاره قرار دادند.

نیروها و تانک های عراقی از پایین به سمت تپه در حال حرکت بودند. خمپاره ای چند متری کوروش اصابت کرد. ترکش خمپاره، بازوی او را نشانه رفت. حسین به سوی او دوید. او را از زمین بلند کرد و از تیررس دشمن دور نمود. بعد هم به سرعت رفت بالای سر شهیدی که کمی آن طرف تر افتاده بود. چفیه اش را باز کرد و برگشت به طرف کوروش تا با آن چفیه، برای جلو گیری از خونریزی بیش تر، بازوی کوروش را ببند.

کوروش در آن عملیات زخمی شد و جان سالم به در برد تا در جایی دیگر و در وقتی دیگر به قربانگاه برود و عاشقانه و عارفانه جان شیرین خود را تسلیم خدای خویش کند.

بعد از عملیات، کوروش گفت: «درست لحظه ای که حسین چفیه به دست به سمت من می آمد، گلوله ی توپی کنارش به زمین خورد و گرد و خاک بلند شد. ترکشی بزرگ به شکم حسین اصابت کرد و او را به آرزویش رساند و در بهار عمر در سن ۱۸ سالگی با اصابت همان ترکش جان به جان آفرین تسلیم کرد و به لقاالله پیوست».

کوروش شهادت همرزمان دیگرش علی بذرافکن و بهرام یوسفی را هم با چشم دیده بود. می گفت علی را هم ترکش گلوله ی توپ دشمن به شهادت رساند.

کوروش توسط یکی از همرزمانش به نقطه ای در نزدیکی جاده منتقل شد و به وسیله ی آمبولانس به پشت جبهه انتقال داده شد.

تپه ی ۱۷۵ باز هم به تصرف نیروهای بعثی در آمد و پیکر پاک شهید علی بذرافکن، بهرام یوسفی و حسین قنبری همراه با شهدای دیگرعملیات مظلومانه و غریبانه در محاصره ی دشمن قرار گرفت تا این افتخار آفرینان غیور مدت ها مفقودالاثر بمانند و خانواده هایشان هم چنان چشم انتطار خبری از عزیز دلبندشان.

بعد از عملیات، کوروش گفت که پیکر همرزمانش در تپه ی ۱۷۵ دشت عباس در محاصره ی دشمن است.

…. سرنوشت رستم حقیقی نیز سال ها اسارت در اردوگاه های دشمن بعثی بود.

سرانجام در سال ۱۳۷۳ گروه تفحص شهدا به وسیله ی همان آدرسی که شهید کوروش قنبری داده بود، در محل تپه ی ۱۷۵ دشت عباس، پیکر پاک و مطهر این سه شهید داریونی را یافتند و خانواده های چشم انتظارشان را به سوگ نشاندند.

استخوان های پیکر این سه شهید بعد از ۱۳ سال غربت، سرانجام در دهم مرداد ماه سال ۱۳۷۳به زادگاهشان بازگشت و بر دستان مردم شهید پرور داریون در گلزار شهدا در جوار مرقد مطهر امامزاده ابراهیم (ع) سرچشمه  آرام گرفت.

داریونی هایی که در آن روز غمبار با چشمانی اشکبار تا گلزار شهدا پیکر پاک و مطهر این سه شهید مظلوم را با شعار ” این گل پرپر از کجا آمده/ از سفر کرب و بلا آمده ” تشییع و بدرقه کردند هرگز دهم مرداد 73 را فراموش نمی کنند.

روحشان شاد و یادشان گرامی باد

وصیت نامه شهید بهرام یوسفی

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ 12/7/1361

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون

و کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند. قرآن کریم

اگر خدا بخواهد من به مقام شهادت برسم که این آرزوی من می باشد

، با سلام به حضور صاحب الزمان و .. نایب بر حقش امام خمینی و با سلام از هابیل تا حسین و از حسین تا کربلاهای ایران و با سلام به نور چشم امام امت و آقای خامنه ای و برادر گرامی حجت الاسلام رفسنجانی و آیت الله منتظری و آرزوی موفقیت برای تمام افرادی که احساس مسئولیت می کنند. اگر من شهید شدم این کلبه ناچیز که دارم متعلق به همسرم و فرزندانم می باشد، تا وقتی که همسرم دلش خواست بماند هیچ و هر وقت خواست برود کاری به مهریه او که چقدر است نداشته باشد این خانه هر مبلغی که قیمت شد مبلغ بیست هزارتومان که به عدد 200000 دویست هزار ریال تمام می شود به همسرم بدهید و مهدی عزیزم طوری تربیت کنید که باعث افتخار باشد. درس بخواند، در بسیج و سپاه حتماً برود و در برنامه های اسلامی باشد و فعالیت بکند. دخترم سکینه را همانطوری که خودم می خواستم شوهر بدهید، اول باید بدانید که داماد نماز بخواند، مؤمن و حزب الهی باشد، سرباز روح الله باشد، از دارائی داماد نپرسید، بخاطر پول به کسی ندهید به خاطر خدا بدهید، باشلوق ندارد، مهریه فقط یک جلد کلام الله مجید می باشد، و اگر کسی قوم و خویشان من است، اگر دوست من است بعد از شهادت من دوستدار امام خمینی باشد، حرفش حزب الهی باشد، من مخالف دوست یا قومی هستم که مخالف من فکر بکند، از پدر و مادر و خواهرانم و برادرانم و همسر و تمامی قوم و خویشان حلال بودی می طلبم و تنها خواهشی که از شماها دارم بعد از من نگوئید شهید داده ایم بلکه بگوئید وظیفه مان را انجام داده ایم. نمی توانم بگویم گریه نکنید بلکه می گویم گریه شما از روی خوشحالی باشد و بهترین گریه شما شکر است، شکر و دعا برای امام و رزمندگان و معلولین و مجروحین، برادرانی که از جبهه بر می گردند، چه همقطاریهایم و چه دیگر برادران با مهربانی با آنها برخورد کنید، مبادا حرفی بزنید که باعث نگرانی آنها بشود، این همه ما نیستیم که باید شهید بشویم بلکه همه کفر است که باید نابود شود، پس از برگشتن برادران نه تنها ناراحت نباشید بلکه باید بسیار خوشحال باشید و خدا را شکر کنید. با آرزوی سلامتی و موفقیت برای تمامی شماها. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. بهرام یوسفی

۰ نظر ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۴۴
هیئت خادم الشهدا

صفحه مخصوص شهید اکبر محمدی

نثار ارواح مطهر شهدا و اموات صلوات و فاتحه

مأخذ:هدهد09176112253

نثار ارواح مطهر شهدا و اموات صلوات و فاتحه

۰ نظر ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۴:۵۳
هیئت خادم الشهدا

شهید سردار «استوار محمودآبادی» همرزم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و از شاگردان شهید محراب آیت‌الله دستغیب شب گذشته پس از ۴۰ سال خدمت و تلاش مخلصانه و تحمل سال‌ها درد عوارض شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل شد.

به گزارش ایرنا، سردار عبدالرسول استوار محمودآبادی، از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و هم رزم شهید سردار سلیمانی، بامداد ۱۶ آذرماه پس از ۴۰ سال پاسداری و تحمل درد عوارض شیمیایی به درجه شهادت رسید.

مسئولیت آموزش و اطلاعات نیروی زمینی سپاه، موسس نیروی ویژه صابرین سپاه، فرماندهی قرارگاه مدینه منوره در جنوب کشور و فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا در شمال غرب کشور از جمله عرصه‌های خدمت همرزم سردار سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس بود.

شهید محمودآبادی متولد شهرستان کوار و بزرگ شده در شیراز، از شاگردان و نزدیکان شهید محراب آیت‌الله دستغیب و از جوانان انقلابی شیراز بود که در دفاع از حریم اهل‌بیت (ع) در مقابل گروه‌های تکفیری، دوشادوش سرداران شهید حاج قاسم سلیمانی و حاج حسین همدانی در سوریه و عراق مجاهدت کرد.

وی از ابتدای جوانی و با شروع دفاع مقدس عازم جبهه‌های غرب و جنوب شد و در لشکر ۱۹ فجر و تیپ مستقل ۳۵ امام حسن (ع) به عنوان فرمانده گردان، مسئول اطلاعات و عملیات لشکر، فرمانده تیپ مستقل به دفاع از کشور پرداخت و بارها مجروح و مصدوم شیمیایی شد.

او پس از دفاع مقدس، در عرصه‌های مختلف از جمله فرماندهی دانشکده علوم و فنون، مسئول آموزش و اطلاعات نیروی زمینی سپاه، موسس نیروی ویژه صابرین سپاه، فرمانده قرارگاه مدینه منوره در جنوب کشور، فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا در شمال‌غرب کشور، به دفاع از امنیت کشور پرداخت.

سردار استوار محمودآبادی در عرصه فرهنگی کشور مسئولیت مدارس سپاه را بر عهده گرفت و مسئول پیاده‌سازی الگوی طرح تحول و سند چشم‌انداز نظام آموزشی مدارس کشور شد.

او در ماموریت اخیرش در کشور عراق، به ویروس کرونا مبتلا شد و به علت وخیم شدن صدمات ریه و سابقه شیمیایی بودنش، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر سرلشکر شهید استوار دوشنبه ۱۷ آذر، با حضور سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران، خانواده شهید و مسئولان، شهید سردار سرلشکر عبدالرسول استوار محمودآبادی، پس از طواف در حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) و اقامه نماز در صحن آن بارگاه ملکوتی، در قطعه شهدای دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد. 

۰ نظر ۲۴ دی ۹۹ ، ۲۱:۵۸
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

نثار ارواح مطهر شهدا بویژه شهید بزرگوار غلامرضا قائدشرفی صلوات و فاتحه

۰ نظر ۱۲ دی ۹۹ ، ۱۶:۴۲
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

نثار ارواح مطهر شهدا و اموات بویژه شهیدان محمود همتی و ابوالفضل صادقی صلوات و فاتحه

۰ نظر ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۴:۴۴
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۹
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

دستغیب، آن گل ذِی المَعارج

شد چو پرپر به دست خوارج

مثل جدش، به اذن خدا ، شد

مَلجأ خلق و باب الحوائج

چون به دل داشت شور شهادت

یافت از فیض مولا نتائج

نور قرآن و ‌نهج البلاغه

داده او را علوم مَناهِج

هر دلی گشت مجذوب نورش

شد ز هر ظلمت و فتنه خارج

از شهیدان طلب کن شفاعت

تا دهندت برات حوائج

التماس دعا: صادقی

www.hodhodiran.ir

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۹
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

فردوس بُود گوشۀ بازار حسین

شش گوشۀ کائنات ، دربار حسین

محبوب خداست هر که شد یاور او

چون خون خداست در رگ یار حسین

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۹ ، ۲۳:۴۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

هستیم برای بذل جان آماده
این است شعار ملتی آزاده
والله که تا ابد نخواهیم گذشت
از خون «سلیمانی» و «فخری زاده»
............کریمیان، زرقان.........
از نسل سپیده کم شده یک هابیل
مرگ است سزای قاتل او_قابیل_
باید عملی کنیم ان شاءاللّه
امروز شعار *مرگ* *بر* *اسرائیل*
.........مسگرپور، زرقان..........

پروانهٔ شمع استقامت بودی
در علم و عمل، نماد غیرت بودی
در عرصهٔ هسته ای ، دلت بود غنی
ای لاله که ذوب در ولایت بودی
ای فخر وطن، شهید فخری زاده
گمنام ترین شهید امت بودی
عشقت ز اورانیوم سبب سازتر است
چون عاشق اهلبیت عصمت بودی
از نام تو دشمن وطن می ترسید
زیرا که مُسلح به شهادت بودی
 صادقی www.hodhodiran.ir

۰ نظر ۱۱ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۴
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل / قزآن و علی مکمل ذات همند

آئینۀ حق نمای اثبات همند

99/9/9

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۳۵
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۰۹ آذر ۹۹ ، ۱۷:۱۸
هیئت خادم الشهدا

شهادتت مبارک سردار

اللّهُمَّ الْعَنْ أبَا الشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ، فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلْمُکَ»

 

۰ نظر ۰۸ آذر ۹۹ ، ۱۹:۵۰
هیئت خادم الشهدا

Ya hossain

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۹ ، ۲۲:۴۵
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۵
هیئت خادم الشهدا

یاد شهدا گرامی

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۹ ، ۲۲:۱۱
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۶
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل
چند روز پیش خواهری زنگ‌زد و سؤالاتی درباره شهید محمد مرآتی داشت،  در حد توان اطلاعات بهش دادم و فهمیدم که داره درباره شهید دیگری به نام محمدرضا ابوالپور مفرد تحقیقات میکنه و نکته مهم این بود که این شهید بزرگوار، شهید مرآتی را الگوی خودش معرفی کرده بود و سؤال اینجا بود که چه خصوصیاتی در شهید مرآتی بوده که شهید ابوالپور او را الگوی خود قلمداد میکرده است، نکات بیشتری درباره شهید مرآتی گفتم و چند تلفن دیگر به ایشان دادم اما نکته ای نیز برای من مهم و قابل توجه شد و آن شناخت شهید محمدرضا ابوالپور بود که وجه اشتراک من با او ، فکر و احساسمان درباره شهید مرآتی است، به هر حال، با راهنمائی خانم حاجیزاده مطالب و آدرسهای زیر مربوط به شهیدان ابوالپور را در اینترنت  پیدا کردم که همراه با لینک مرتبط با شهید مرآتی تقدیم مخاطبان و خوانندگان گرامی میکنم، انشاءالله که در دنیا و آخرت شفیعمان باشند. انشاءالله

.................................................

..............................................

سردار شهید محمد مرآتی

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۱
هیئت خادم الشهدا

بنام خدا

با سلام و‌ عرض ادب
چهار لینک درباره همرزم عزیزم - شهید بزرگوار مهدی موسی نژاد

نوشته حاج محسن حاتم زاده درباره شهید موسی نژاد
مطلب هیئت الشهدا شهرستان کردکوی
صفحه شهید مهدی موسی نژاد در سایت امام زادگان عشق
صفحه مشابه دیگر درباره شهید مهدی موسی نژاد، از اولین شهدای دفاع مقدس

شهید مهدی موسی نژاد - دوره هنرستان صنعتی گرگان

عکس زیر -- سمت راست شهید موسی نژاد در آخرین روزهای حضورش در کرمانشاه

به همراه دوست ورزشی (نشسته) و برادر رضاعی ایشان آقای علی فرهادی

عکس مزار شهید موسی نژاد

متن روی سنگ

بسم رب الشهدا

سرباز شهید

مهدی موسی نژاد

فرزند رضا

تولد ۱۳۳۹

شهادت ۱۳۵۹/۵/۹ نفت شهر

  

 

 

 

ارادتمند و خاک پای خانواده معظم شهدا:

محمد حسین صادقی

۰ نظر ۰۳ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۲
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

یا امام زاده شهید ، شاهزاده قاسم

دانلود صلواتی پی دی اف کتاب شازده قاسم
حجم: 593 کیلوبایت

دریافت از سایت گوگل

برگرفته شده از zarghan.blog.ir ، نوشتۀ محمد حسین صادقی

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۳۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

پادگان تیپ 292 زرهی دزفول به نام سرلشکر شهید غلامرضا آزادی

شهدای دانش آموخته دانشگاه افسری امام علی - ع

سرلشکر شهید غلامرضا آزادی

کد شناسایی : 1002860

درجه زمان شهادت : سروان

درجه حقوقی فعلی : سرلشگر

رسته : زرهی

تاریخ ورود به دانشکده افسری : 1/7/1354

تاریخ فارغ التحصیلی از دانشکده افسری : 1/7/1358

نام پدر : فضل ا...

محل تولد : روستای آبادخُره کربال زرقان فارس

تاریخ تولد : 1335

مدرک ، رشته ومحل تحصیل : لیسانس علوم نظامی از دانشکده افسری .

وضعیت تاهل وتعدادفرزندان : متاهل، فرزند پسر ؟ فرزند دختر؟

یگان خدمتی : لشگر 92 زرهی (تیپ 2 زرهی دزفول)

تاریخ شهادت : 2/1/1361

محل شهادت : دشت عباس

نوع عملیات : فتح المبین

چگونگی شهادت : اصابت موشک هواپیمای دشمن به تانک حامل وی

نشانی مزار شهید : گلزار شهدای مرودشت

مسئولیت در زمان شهادت : فرمانده گروهان تانک

مسئولیتها و فعالیتها : آموزش غیررسمی برادران سپاه مرو دشت در ساعات غیرخدمت - حضور در جبهه موسیان - حضور در عملیات شکستن حصر آبادان - حضور در عملیات فتح بستان- حضور در عملیات فتح المبین

دوره هایی که طی نموده : دانشکده افسری – مقدماتی زرهی

سابقه مجروحیت : اصابت ترکش خمپاره در عملیات فتح بستان

سابقه اسارت ...

استان و شهر پوشش دهنده : شهرستان مرودشت

فرازی از وصیت نامه :

شبی آمد که می باید فــــــــداکرد  *  به  راه  مملکت  فرزند  و  زن  را

به پیش دشمنان اِستاد و جنــــگید  * رهـــــاند از قید بدنامی وطن را

مطالب و نکات بیشتر در صفحه شهید آزادی در سایت امام زادگان عشق

بازگشت به صفحه اصلی سایت امام زادگان عشق

روحش شاد و یادش گرامی

۱ نظر ۲۶ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۴
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

دیروز سالروز عملیات کربلای 4 بود با آن حال و هوائی که میدانید.

اسامی مقدس شهدای کربلای چهار از زرقان

  1. شهید وحید جعفری/علی رضا /1349/لپویی/ 4/10/1365 /بسیج/ شلمچه/گلزار شهدای شهر لپویی
  2. شهیدسیدابوالفضل حسینی/سیدمحمود/15/1/1328/کورکی/ 4/10/1365/پاسدار/شلمچه/گلزار شهدای کورکی
  3. شهید فرود درخشان علمدارلو/ خونکار/ 1347/شهریار/ 4/10/1365/بسیج/شلمچه / گلزار شهدای شهریار زرقان
  4. شهید اکبر روستا /احمد/ 1349 / دودج/ 4/10/1365 / بسیج / شلمچه/ گلزار شهدای دودج
  5. شهید رضا قلی روستا/ عزیز/ 1333/ دودج/ 4/10/1365 / بسیج / شلمچه / گلزار شهدای دودج
  6. شهید عبدالحسین رحیمی/ حاج حسین/2/7/1328 / بندامیر 4/10/1365/بسیج/ شلمچه/ گلزار شهدای مرودشت
  7. شهید علی شکری زاده/ قدمعلی / 1350/ دودج/ 4/10/1365 /بسیج/ شلمچه/ گلزار شهدای دودج
  8. شهید محمدحسین شیعه/ محمدرضا/ 1347/ زرقان/ 4/10/1365 /بسیج/شلمچه/ قطعه دوم گلزار شهدای زرقان
  9. شهید محمد محمدی /بهزاد/ 1349/ دودج/ 4/10/1365 / بسیج / شلمچه / گلزار شهدای دودج
  10. شهید هدایت  مرادی / عزیز/1349/ زرقان/ 4/10/1365 / بسیج / شلمچه / قطعه دوم گلزار شهدای زرقان
  11. شهید خداداد نظروند/ سبزعلی/ 1349/ لپویی / 4/10/1365 /بسیج/ شلمچه/ گلزار شهدای شهر لپوئی
  12. شهید محمدتقی نادری/عبدالحسین/1308/زرقان/ 6/10/1365/بسیج/ شلمچه/ قطعه دوم گلزار شهدای زرقان

یاد همه شان بخیر. جای همه شان خالی.

با ادای احترام خالصانه به محضر تمام آن عزیزان و خانواده های محترم و معظمشان

یکی از شهدای بزرگوار و پرافتخار کربلای 4 شهید محمد تقی نادری بود که امروز جمعه 6/10/1398 سالگرد شهادت غریبانه و مظلومانه اش به همت خانواده و اقوام و دوستانش در گلزار شهدای زرقان به طرز با شکوهی برگزار شد.

یادم است سالها پیش، فردی که ارتباطی با شهید و شهادت نداشت، به خاطر شرکت در مراسم یکی از امواتش تصادفاً به گلزار شهدا  آمده بود و داشت برای خانواده های شهدا مثلاً دلسوزی میکرد و ادای فرهیختگان در می آورد و من هم به دلیلی مجبور بودم او را تحمل کنم و البته گاهگاهی نیز جوابهای کوتاه میدادم.

روبروی مزار شهید نادری که رسیدیم گفت: مثلاً این پیرمرد چه کاری در جبهه ازش می آمده؟

هزار فکر به ذهنم هجوم آورد، پر از جواب بودم ولی جواب دادن به او فایده ای نداشت چون او اصل موضوع را که دفاع و شهادت بود قبول نداشت تا چه رسد به موضوعات فرعی آن. با اینحال، برای اینکه بی جواب نمانده باشد و من هم تکلیفم را در حد خود عمل کرده باشم گفتم : غواص بوده و گردانهای غواص نیروهای عادی را پذیرش نمی کردند. گفت یعنی این پیرمرد واقعاً غواص بوده. گفتم بله ، اتفاقاً تنها شهید زرقانی که با لباس غواصی دفن شده همین شهیده اما مهم ترین کار او و تمام رزمندگان در دو کلمه خلاصه میشه: لبیک و حضور.

گفت : یعنی چی؟

گفتم : هیچی ، همینطور.

بادی در دماغ انداخت، ابروها را بالا کشید، سری تکان داد و گفت : هوووووم...

---------------------------------------

دوستان عزیز برای مطالعه زندگینامه و وصیت نامه این شهید دریادلی که چیزی جز شهادت روح ناآرام او را آرام نمیکرد.

صفحات این شهیدان گرانقدر را در سایت امام زادگان عشق زیارت کنید:

جعفری ، شهید وحید

حسینی ، شهید سید ابوالفضل

درخشان ، شهید فرود

روستا ، شهید اکبر فرزند احمد

روستا، شهید رضاقلی

رحیمی  ، شهید عبدالحسین

شکری زاده ، شهید علی

شیعه، شهید محمد حسین

 محمدی ، شهید محمد ، حاج بهزاد

مرادی، شهید هدایت

نظری ، شهید خداداد

 نادری، شهید محمد تقی

یادشان گرامی و درجاتشان متعالی

۰ نظر ۰۶ دی ۹۸ ، ۲۲:۴۲
هیئت خادم الشهدا