شهید حسن علی رحمتی
زندگی نامه پاسدار شهید حسنعلی رحمتی
شهید حسنعلی رحمتی فرزند خسرو در مورخه 3/1/1334 در روستای رحمت آباد کربال در یک خانواده مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و بالیدن را در آغوش پر مهر مادری صالحه و فداکار شروع کرد. ایشان فرزند چهارم خانواده از بین 5 برادر و یک خواهر بود. مادرش خانه دار بود طبق رسوم روستاها در کار کشاورزی و دامداری به همسرش کمک می کرد و هر کدام از بچه ها نیز در این کار و معاش در حد توان خود یاور والدین بودند، شهید نیز از همان کودکی با سختی های زندگی روبرو شد و نبردی دائمی برای کسب حلال اغاز کرد، در ضمن اصول همکاری و تعاون و صبوری در ناملایمات را در دامان طبیعت فرا گرفت تا ذخیره ای برای مبارزات و حماسه های آینده اش باشد، در همین دوران کم کم دوره تحصیلات ابتدائی را در روستای رحمت آباد با موفقیت پشت سر گذاشت ولی به لحاظ اینکه دبیرستان در روستا وجود نداشت و او نمی توانست دست از یاری پدر بکشد و برای تحصیل به شهر برود ناخواسته مجبور به ترک تحصیل شد و ادامه آن را به آینده موکول کرد. او در نوجوانی، زمانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود نماز می خواند و روزه می گرفت و حتی نماز شب می خواند و بخاطر ایمان و امانتداری و پاکی و پر کاری مورد علاقه اهالی مردم و روستاهای همجوار بود.
به این طریق دوران نوجوانی او در روستا سپری شد و دوران سربازی او فرا رسید، دورانی که برای او پر از تجربه بود و ظلم و زورگوئی و اجحاف رژیم ستمشاهی را با تمام وجود درک کرد. آموزش نظامی را در شهر عجب شیر گذراند و برای ادامه خدمت به خرامه اعزام شد و اگرچه به او پیشنهاد شده بود که به عنوان درجه دار در ارتش بماند و رسمی شود ولی نپذیرفته بود.
شهید پس از خدمت سربازی بخاطر اینکه پدرش تغییر شغل داد و به پیله وری و بقالی رو آورد او نیز مجبور شد برای کار به شهر شیراز برود و در شرکت چکش که یک شرکت فرانسوی بود به عنوان لوله کش مشغول به کار شود، در این دوره نیز نفوذ و غارتگری و انحصار طلبی بیگانگان و باج دادن رژیم شاه به اجنبی ها را به وضوح می دید گویا طبیعت و جامعه و روزگار با نشان دادن سختی ها و نابرابری ها و ظلم ها و تبعیض ها او را برای مبارزه ای همه جانبه و خالصانه با مظاهر ظلم و فساد و طاغوتها آماده می کرد.
شهید رحمتی در سالهای قبل از انقلاب یکی از فعالین مذهبی و انقلابی و عمرانی در روستا و منطقه بود و در زمانی که نهضت امام هنوز کاملاً علنی نشده بود اعلامیه های امام را به روستاها می برد و آشکارا دوستان را برای مبارزه با رژیم تشویق می کرد.
او بعد از انقلاب برای خدمت و حفاظت از انقلاب و دستاوردهای خون شهدا آرام و قرار نداشت و خود را یکسره وقف انقلاب و نظام و کشور کرده بود، مدتی در کمیته های انقلاب مشغول پاسداری شد و قبل از شروع جنگ تحمیلی که گروهکهای سر سپردۀ استکبار در کردستان مشغول توطئه و خونریزی و جنایات وحشیانه بودند شهید رحمتی به کردستان رفت و به نبرد با مزدوران پرداخت، پس از شروع جنگ تحمیلی استکبار علیه ایران اسلامی به سپاه پاسداران پیوست و بارها در جبهه های مختلف حماسه آفرید و کُلاً از بهمن 57 تا اسفند 62 بیش از چند ماه در محل و در خانواده نبود.
شهید حسنعلی رحمتی یکی از نیروهای بی باک گردان خط شکن کمیل تیپ المهدی بود که در پستهای مختلف از جمله فرماندهی انجام وظیفه می کرد ولی به عنوان آرپی جی زن، مهارتی ویژه در شکار تانک داشت. او از روزهای آغازین جنگ در جبهه حضور داشت و مناطق مختلف غرب و جنوب و در عملیاتهای مختلف شرکت کرد و به سرکوب متجاوزین بعثی پرداخت. وقتی هم به مرخصی می آمد بیشتر وقتش را دنبال مطالبات مردم منطقه کربال در ادارات شهرهای اطراف می گذراند و یا با جهاد سازندگی به خدمت رسانی در روستاها می پرداخت و یا با کمیته امداد امام خمینی (ره) و ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ همکاری می کرد و یا به جذب نیرو برای جبهه می پرداخت.
دوستانش می گفتند در پادگان شبها بیدار می شد و پیش بند می بست و مخفیانه ظرفهای غذا را می شست و یا خدمات دیگر انجام می داد و همزمان به تهجد می پرداخت.
این شهید دلاور حماسه ساز در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۳۶۲ در حالیکه در منطقه جزیره مجنون هلی برد کرده بودند مورد اصابت قرار گرفت و در حالی مفقودالاثر شد که دخترانش دو ساله و سه ساله بودند. مدتی شایع شده بود که او اسیر شده و خانواده در یک بلاتکلیفی دردناک وبی انتها به سر می بُرد، حتی یک بار گفتند که یکی از رزمندگان شهر سیرجان صدایش را شنیده و از او خبر دارد لذا خانواده ایشان به سیرجان رفتند ولی به نشانۀ مثبتی دست نیافتند. نهایتاً بعد از هشت سال پیکر مطهرش شناسایی شد و به شیراز منتقل و در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد.
یکی از خاطرات ماندگاری که در ذهن مردم مانده پیگیریهای مستمر او برای احداث یک پل روی رودخانه کُر در محدودۀ رحمت آباد بود، آرزوئی که سالها بعد به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی برآورده شد و نام این سردار خستگی ناپذیر به حق بر پیشانی این پل بسیار مهم و کاربردی نقش بست و امروزه مردم منطقه کربال با عبور از پل شهید حسنعلی رحمتی یاد و خاطرات آن اسطورۀ ماندگار خدمت و بصیرت را گرامی می دارند.
لازم به ذکر است که پدر بزرگوارش مرحوم خسرو رحمتی متولد 1288 در سال 79 ساکن شیراز شد و در سال 1382 رخ در نقاب خاک کشید و مادر گرامی شهید، مرحومه حاجیه عطریه عاجز متولد 1300 در سال 1395 به فرزند شهیدش پیوست و در آرامستان روستای ولایتمدار و شهید پرور رحمت آباد کربال به خاک سپرده شدند.
روحشان شاد و یارشان گرامی
====================
نقل قولی از وبلاگ کتابخانه رحمت آباد
پل سردار شهید حسن علی رحمتی رحمت آباد
در طول سالیان گذشته ارتباط بین رحمت آباد وروستاهای همجوار از طریق یک عددپل چوبی صورت می گرفت که عبور از آن با پای پیاده واقعا سخت وبسیار خطرناک بود چه برسد به عبور با ماشین ومن خودم شاهد سقوط چندین موتور سیکلت با راننده آن به داخل رودخانه کر بودم.اما به برکت انقلاب اسلامی حدود۱۵سالی است که پل بسارخوبی به نام سردار شهید سپاه اسلام حسن علی رحمتی(نامبرده عضو سپاه پاسداران ورحمت آبادی الاصل وبزرگ شده در شهر شیراز)ساخته شده وتردد در این مسیر کاملا راحت شده وترددبه سمت شیراز ومرودشت وحتی ارسنجان از این مسیر به راحتی صورت می گیرد.
===============
نثار وجود مقدس و مطهر شهدا صلوات و فاتحه
بازگشت به صفحه اصلی سایت امام زادگان عشق
===============
از این شهید بزرگوار اطلاعات بیشتری در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان خواهشمندیم عکسها،اطلاعات و خاطرات مربوط به این شهید بزرگوار را از طریق تلفن 09176112253 در اختیارمان بگذارند. والسلام