امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام... خوش آمدید....
زندگینامه نویسی صلواتی و سریع و عالی برای شهدای کشور ، افتخار ما در دنیا و آخرت است، اکثریت مطالبی که در این وبلاگ آمده محصول مصاحبه تلفنی یا حضوری با خانواده های معظم شهدا و ایثارگران است که نوشته شده و قبل از درج در سایت، به رؤیت و تأیید خودشان رسیده است. شما خانواده محترم شهید نیز اگر خواستار نوشتن زندگینامه برای شهید بزرگوارتان هستید بر ما منت گذارید و با شماره ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ (صادقی) تماس بگیرید تا در اسرع وقت با افتخار فرمانبری کنیم. ما وابسته به هیچ شخص و سازمانی نیستیم فقط به عشق شهدا و سید و‌ سالارشان حضرت اباعبدالله الحسین، رایگان و عاشقانه و با تمام وجود کار میکنیم و هیچ پاداش و مقامی نمیخواهیم جز شهادت و وصال شهدا....
نثار ارواح مطهر و منور تمام انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و اموات منسوب به صلوات فرستندگان، فاتحه مع الصلوات، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
در ضمن، انتشار مطالب این سایت آزاد است و حتی بدون ذکر منبع پاداش الهی دارد. پس یاعلی...
-----------------------------------------------
برای دریافت صلواتی کتاب امام زادگان عشق و آثار انتشارات هدهد به سایت هدهد مراجعه فرمائید: www.hodhodiran. ir
-----------------------------------------------
ارادت

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۷ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۰ نظر ۳۱ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۲۶
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۳۱ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۱۷
هیئت خادم الشهدا

به گزارش روز یکشنبه ایرنا از پایگاه اطلاع‌رسانی ارتش، برابر تصویب شورای عالی نشان‌ها در ارتش، به‌پاس فرماندهی و مدیریت جهادی در صحنه‌ها و برهه‌های سرنوشت‌ساز دوران پیروزی انقلاب تا عملیات‌های مختلف دفاع مقدس و ایثار و بذل جان در اعتلای ایران سربلند اسلامی، نشان فداکاری به شهید والامقام ارتش اسلام؛ سرلشکر «ایرج رستمی» که سرسختانه در خط مقدم دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستاده‌اند تعلق گرفت و توسط فرمانده کل ارتش به خانواده این شهید معزز اهدا شد. نشان فداکاری که اعطایی مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) به ارتش جمهوری اسلامی ایران است، نماد ایثار و از خودگذشتگی دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه افسری امام علی(ع) ارتش است که در راه پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران مردانه ایستاده و دفاع کرده‌اند..... بقیه در ادامه مطلب

۰ نظر ۳۱ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۵۵
هیئت خادم الشهدا
هوالجمیل / به نقل از ایسنا : در سحرگاه سی ‏و یکم خردادماه سال 60، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران که به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود، به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه، مرحوم آیت‏الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین‏ بار یکدیگر را بوسیدند و باز هم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده‏شان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره‌ه‏ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار‌ گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می‌‏برد».
۰ نظر ۳۱ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۱۲
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل
شهدای گرانقدر روستای شهید آباد بیضا به ترتیب تاریخ شهادت
۱
شهید محمد رضا کشاورز
فرزند علی، عضویت : بسیجی
ولادت : ۱۳۴۴ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۱/۵/۲ مکان ؟
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۲
شهید مراد محمدی
فرزند علی، عضویت : بسیجی
ولادت :  ۱۳۴۴ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۱/۷/۲۸ دشت عباس
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۳
شهید سید مسلم سادات جیانی 
فرزند سید نجیم، بسیجی
ولادت: ۱۳۴۶ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۱ جبههٔ عین خوش
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۴
شهید علی بخش دهقان
فرزند خدا بخش، بسیجی
ولادت : ۱۳۴۲ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۱/۱۲/۲۸ کارزون
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۵
شهید مصیب دهقان
فرزند : الله کرم، بسیجی
ولادت : ۱۳۳۷ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۱/۱۲/۲۸ کازرون
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۶
شهید شاهپور دهقان
فرزند خلیل، ارتشی، هوابرد
ولادت : ۱۳۲۳ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت :  ۱۳۶۲/۷/۲۸ مریوان
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۷
شهید هادی کشاورز
فرزند خداویس، بسیجی
ولادت : ۱۳۱۱ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۳/۳/۵ جزیره مجنون 
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۸
شهید داوود کشکولی
فرزند : بهمن ، بسیجی
ولادت : ۱۳۴۸ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۶/۱۲/۲۷ مریوان 
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۹
شهید نسیم اله کشاورز
فرزند عین الله ، بسیجی
ولادت : ۱۳۴۹ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۶/۱۲/۳۰ خُرمال، والفجر ۱۰
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
۱۰ ؟؟؟
شهید هاشم کاظمی
فرزند بهرام
 ولادت : ۱۳۴۰ جیان بیضا (شهید آباد)
شهادت : ۱۳۶۲/۱/۱ قصر شیرین 
عضو سپاه مرودشت
آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید آباد بیضا
والسلام
روحمان از یادشان شاد و راهشان پر رهرو باد

با تشکر و سپاس بیکران از دوستان و سروران گرامی، حاج صالح نظروند و حاج ضامن دهقان

۰ نظر ۳۱ خرداد ۰۲ ، ۰۱:۵۴
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

شهید عباس بانشی

         فرزند : شهید عوض آقا بانشی      

ولادت :  ۱۳۵۰/۹/۱۸ بانش

شهادت: ۱۳۶۷/۳/۴ شلمچه

آرامگاه : سینه عاشقان ولایت

================

شهید عباس بانشی

نام پدر شهید عوض آقا بانشی

تولد: سال ۵۰

شهادت: ۶۷

چهار ماه از شروع تهیه ی نرم افزار جامع شهدای بانش می گذرد این بار در صبح روز سوم آبان به همراه گروه وارد خانه ای شدیم که بوی انتظار و صبر و نگاههای به در خیره شده ی  مادر می

 

خانه ای که با دستان پر توان پدر شهید خانواده و پسر خانواده درست شده بود و هنوز منتظر است که پسر خانواده برگردد و....

همراه میشویم با مادر خانواده از خاطرات نوجوان هفده ساله .

 

بعد از به دنیا آمدن دختر اولم ، نه سال انتظار به دنیا آمدن نوزادی را می کشیدیم و بالاخره از امامزاده ایوب حاجت گرفتم. نوزادم در صبح گاه یکی از روزهای سال پنجاه به دنیا آمد پدرش او عباس را نامید . پسرم هفت ساله شد و او را از زیر قرآن روانه ی مدرسه کردم . پسرم نسبت به بقیه ی هم سن و سالانش بچه ی آرامی بود .

دوران ابتدایی را همراه با بازیهای کودکانه به پایان رساند و وارد مدرسه راهنمایی شد. از آنجا که اهالی روستا و همچنین خانواده ی ما بر روی مسائل اسلام پایبند بودند عباس نیز با این روحیات رشد کرد و بر در حیاط منزلمان نوشته بود  خواهرم حجاب تو سنگر است .

ماه محرم چفیه به کمرش می بست و به همراه پدرش به عزاداری می رفت. چهارده ساله بود که پدرش در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید. عباس می گفت باید بروم و راه پدرم را ادامه بدهم من که تنها سرپرست خانواده ام عباس بود با رفتن او مخالفت میکردم ، اما او در جوابم میخندید و میگفت خدا هست بهتر از همه ... عباس که بر خلاف سن کمش پسر قد بلندی بود ، او را برای اعزام به جبهه قبول کردند. بارها قصد رفتن کرد اما او را برگرداندیم هنگام رفتن با اصرار به همراه بسیجیان روستا به جبهه  جنوب اعزام شد و پس از ده روز چون هم به یگان دریایی علاقه نداشت و هم بسیجیان اصرار می کردند تا برگردد لذا از جبهه باز گشت اما بعد از مدتی در یکی از روزهای اردیبهشت ماه شصت و هفت به خانه آمد و به بهانه  برداشتن کتاب ساکش را از پنجره حمام به بیرون انداخت و به همراه سه تن از دوستانش پیاده به تل بیضاء رفت و از آنجا به جبهه جنوب اعزام شد. به دنبالش رفتم اما دیر شده بود ... / بازتایپ : هدهد

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

==================

خاطراتی از شهید عباس بانشی

==================

اشک شوق

به روایت خواهر (فاطمه)

برادرم وقتی جبهه بود نامه ای برایم فرستاد در نامه چند بیت شعر نوشته بود، کشیده بود که چند قطره از آن میچکید و زیرا آن نوشته بود نگران نباش خواهر اینها اشک شوق شهادت است.

================

نگران مادر

به روایت خواهر زهرا (بانشی) وقتی جبهه بود یکی از اقوام برایش نامه نوشت که مادرت مریض است ، تا اینکه برگردد . یکی از همرزمانش تعریف می کرد که : عباس گریه میکرد و نامه را میخواند قصد بازگشت به خانه را کرد اما ... عراقی ها پاتک زدند و..خدا میداند چه بر سرشان آمد.

=======================

در باران آمد

به روایت خواهر (فاطمه بانشی)

بار اول که به جبهه رفته بود موقع برگشت نصف شب به شیراز رسیده و به اشک شوق خانه ما آمده بود با وجود باریدن شدید باران ۲ ساعت پشت در مانده بود اما در نزده بود. موقع نماز شوهرم در را باز کرده و عباس را پشت در دیده بود. فردا صبح که میخواست به بانش برود تاکید کرد که من هم همراهش بروم.

گفت : مردم فکر می کنند تحمل جبهه را ندارم .

=====================

به روایت مادر

عباس شش ماهه بود که به زیارت حضرت ایوب رفتیم . عباس دو زانو رفت و افتاد داخل حوض ۳ متری که شیشه در آن ریخته بودند. برادرم دعوایم کرد که چرا مواظب بچه ات نبودی، رو کردم به طرف امامزاده ایوب و گفتم یا حضرت ایوب ! تو خودت عباس را بعد از نه سال به من دادی؛ الان هم برایم نگهش دار ، وقتی عباس را آوردند مقدار کمی پیشانیش را شیشه بریده بود

===================

مُهر تأیید

به روایت خواهر (فاطمه بانشی)

برادرم برای اعزام به جبهه به مقر صاحب الزمان شیراز آمده بود رفتم در مقر اشک شوق دنبالش ، دستش را مهر زده بودند، دستش را به دیوارهای سیمانی کشیدم و انتظار خواهر مهرش را پاک کردم او را به خانه بردم ، غافل از اینکه مهر تایید آقا و مولایش

را گرفته بود .

==================

رنج و مهر مادر

به روایت مادر

عباس با پدرش به شیراز رفته بود و تصادف کرده بودند پشت پایش زخم شده بود ، سه بار با پای پیاده او را به چند روستا بالاتر برده و پانسمانش را عوض کردم .

===================

انتظار خواهر

به روایت خواهر (زهرا بانشی)

پس از مفقودی برادرم عباس سر کلاس درس دیگر تمرکز نداشتم و بارها معلم به من تذکر می داد ؛ به همین خاطر نتوانستم درسم را ادامه بدهم. به این فکرمیکردم اگر خبر عباس را برایم بیاورند چکار میکنم؟ آیا بدون کیف میروم؟ آیا کفشم را درمی آورم و می دوم؟ و چندین سوال دیگر...

===================

 

 

===================

با سلام و عرض ادب خدمت شما مخاطبین گرامی: با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر بیضا را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر بیضا تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید بزرگوار و هر کدام از شهدای عزیز منطقه ولایتمدار بیضا دارند، با تلفن 09176112253 (صادقی) تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم برای هماهنگی با آنها به عمل آید. والسلام / با سپاس

۰ نظر ۳۰ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۱۷
هیئت خادم الشهدا

در این روز سنه 220ه‍، بنابر مشهور، حضرت امام محمد تقى علیه السلام به زهر معتصم شهید شد و این بعد از دو سال و نیم تقریباً از فوت مأمون گذشته بود، چنان چه خود آن جناب مى فرموده : (الفرج بعد المامون بثلثین شهرا"1" و در وقت وفات از سن شریفش بیست و پنج سال و چند ماهى گذشته بود. قبر شریفش در کاظمین در پشت سر جدّ بزرگوارش، حضرت امام موسى کاظم علیه السلام واقع است -صلوات الله علیهم -.

"1-کشف الغمه،ج2،ص363

۰ نظر ۲۹ خرداد ۰۲ ، ۱۵:۲۹
هیئت خادم الشهدا

بنام خدا- با سلام و عرض ادب

با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه زندگینامه نویسی شهدا را شروع کرده از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از هر کدام از شهدای عزیز منطقه دارند، با تلفن ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ تماس بگیرند تا با آنها مصاحبه شود.

سؤالات ما در مورد هر کدام از شهدا بین ۲۰ الی ۲۰۰ سؤال می باشد که معمولاً از کم، با سؤالات زیر شروع میشود:

==============

پرسشهایی برای مصاحبه با ایثارگران، جانبازان، آزادگان و خانواده های معظم شهدا
نام و فامیل شهید و اسم مستعار یا لقب؟
تاریخ تولد شهید؟
محل تولد و سکونت شهید؟
آیا پدر و مادر شهید در حیاتند؟ 
اگر نیستند کی از دنیا رفته اند و کجا دفن شده اند؟
و اسم شریف والدین؟
محل تولد و سکونت قبلی والدین یا خانواده شهید؟
محل سکونت فعلی والدین یا خانواده شهید؟
شغل پدر و مادر؟
تحصیلات شهید؟
نام مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه؟
شغل و تخصص شهید؟
اداره و نام شهر یا روستای محل کار شهید؟
تعداد خواهران و برادران شهید؟
شهید فرزند چندم خانواده بوده؟
فعالیتهای مذهبی انقلابی اجتماعی ورزشی علمی و غیره و ارتباط با انقلاب ؟
نام مسجدی که شهید در آن فعالیت داشته؟
 نام گروه مقاومتی که در آن فعالیت داشته؟
اگر ازدواج کرده تعداد اولاد؟ پسر و‌ دختر؟
محل سکونت فعلی خانواده و اولاد؟
تاریخ اولین اعزام/ به کدام منطقه؟
بسیجی یا ارتشی یا .....؟؟
با کدام نیرو، لشکر، تیپ، گردان؟
تعداد حضورها در جبهه، با چه لشکری و در چه منطقه ای؟
مسئولیت شهید در جبهه
مسئولیت در اداره و جامعه؟
مجروحیت یا اسارت؟
نحوه شهادت، ناحیه اصابت بدنی؟
 نام منطقه جنگی، عملیات، تاریخ؟
نقل خاطرات همرزمان درباره شهید؟
 اگر مفقود است چگونگی اطلاع از مفقود شدن و پیگیریها و آزمایش دی اِن اِ ؟؟ 
روحیه و عقاید خاص شهید؟
نامه ها و وصیت نامه ها
ناگفته ها.....
والسلام
«««««««««

اطلاعات بیشتر درباره ما و انتشارات هدهد

اگر سؤالی بود با افتخار در خدمتم.
ارادتمند : محمد حسین صادقی 09176112253

۰ نظر ۲۸ خرداد ۰۲ ، ۲۲:۴۷
هیئت خادم الشهدا
🎥 امام خامنه‌ای: این شهدای چهارگانه (امانی، هرندی، نیک‌نژاد، بخارائی) حقیقتاً در دوران ظلمات نور خدا بودند که درخشیدند، فضا و دل‌ها را روشن کردند، راه را به خیلی‌ها نشان دادند.
🌹 ۲۶ خرداد، سالروز شهادت شهدای حزب موتلفه اسلامی به دست دژخیمان رژیم #پهلوی به جرم اعدام انقلابی حسنعلی منصور
✅ کانال پاسداری از انقلاب 👇
@passdar
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
۰ نظر ۲۶ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۰۱
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

شهادت کودک فلسطینی به دست نظامیان صهیونیست 

رژیم صهیونیستی در حمله به روستای نبی صالح در رام الله یک کودک دو ساله فلسطینی را به شهادت رساند. محمد هیثم التمیمی، کودک دو و نیم ساله فلسطینی بر اثر شدت جراحات وارده طی تیراندازی چند روز قبل نظامیان صهیونیست در رام‌الله به شهادت رسید. به گزارش  خبرگزاری فلسطینی صفا، این کودک فلسطینی از اهالی روستای «نبی صالح» در رام الله است که دو روز پیش در جریان یورش صهیونیست‌ها به ضرب گلوله عناصر صهیونیستی به شدت مجروح و امروز به شهادت رسید. پیشتر اعلام شد، در پی حمله شهرک نشینان صهیونیست به روستای برقه در شهر نابلس در شمال کرانه باختری، ۵۹ فلسطینی با گلوله زخمی و دچار حالت خفگی شدند.

مرگ بر اسرائیل غاصب، مرگ بر آمریکای ظالم و مرگ بر انگلیس خبیث

۰ نظر ۱۶ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۷
هیئت خادم الشهدا
🔸امام موسی کاظم (ع): «مردی از اهل قم (قیام و) مردم را به سوی حق فرا می‌خواند. گروهی مانند پاره‌های آهن همراه او جمع می‌‌شوند که بادهای تند آنان را منحرف نمی‌کند. از نبرد خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند و بر خداوند توکل می‌کنند و عاقبت برای اهل تقوا است.
۰ نظر ۱۵ خرداد ۰۲ ، ۱۳:۱۱
هیئت خادم الشهدا

متن و شعری برای تابلو یادمان شهید علی اکبر صادقیان

شهید پانزده خرداد 1342

 جهت نصب در مکان شهادت آن شهید بزرگوار، خیابان احمدی کنار بیت العباس شیراز

 (و یا مزار مطهرش در آرامستان شاهداعی الله - شیراز)

هوالشهید

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿ سوره آل عمران آیه 169

هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‏اند مرده مپندار بلکه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

چون پنجره سرخ شهادت ، شد باز

پرواز به کربلای خون ، شد آغاز

شد صادقیان ، طلایه‌دار شهدا

در نیمه‌ی خرداد و قیام شیراز

او بود علی اکبر و چون همنامش

در خیل حماسه سازها شد ممتاز

بر روح شهیدان خدائی ، صلوات

آنانکه فدا شدند در راه نماز

شهید بزرگوار انقلاب اسلامی ، شهید علی اکبر صادقیان ، متولد 1/6/1327  فرزند مرحوم حاج محمد علی صادقیان ، اهل زرقان و ساکن شیراز، در طلیعه‌ی نهضت سرخ عاشورائیان ایران به رهبری امام خمینی (ره) ، در تظاهرات خیابانی و قیام حق‌طلبانه‌ی مردم شریف و غیور شیراز ، در روز پنجشنبه شانزدهم خرداد 1342 مصادف با ١٣ محرم ١٣٨٣ در خیابان احمدی ، کنار بیت‌العباس، در سن شانزده سالگی و دوران دانش آموزی ، مورد اصابت گلوله‌های دژخیمان رژیم ستمشاهی پهلوی قرار گرفت و به همراه پنج همرزم شهید دیگرش، طلایه‌داران کاروان سرخ ایثارگران و شهدای گلگون کفن شیراز و استان ولایتمدار فارس گردیدند و پس از چند روز پیکر مطهر شهید علی اکبر صادقیان تحت تدابیر شدید امنیتی و تشریفات نظامی ، در قبرستان شاهداعی‌الله شیراز به خاک سپرده شد و روح بلندش در جوار رحمت حق ، به آرامش ابدی رسید.

روحش شاد و یادش گرامی

صفحه شهید علی اکبر صادقیان در سایت امام زادگان عشق + داستان

۰ نظر ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۲۴
هیئت خادم الشهدا

🌷سالروز درگذشت آزاده مقاوم،سیدِ آزادگان نماینده ولی فقیه در امور آزادگان حجت الاسلام و المسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد گرامی باد

▫️در سال ١٣١٨ در قم متولد شد. در سال ١٣٣٧ برای تحصیلات علوم حوزوی به مشهد عزیمت کرد.

۰ نظر ۱۳ خرداد ۰۲ ، ۱۴:۰۶
هیئت خادم الشهدا

بسم الله القاصم الجبّارین
« إنّ اللهَ اشتَرَیَ اَلمُؤمِنینَ أ نفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنّ لَهُمُ ألجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقتُلُونَ وَعداً عَلَیهِ حَقّاً فِی التّورئةِ وَ الإنجِیلِ وَ القُرآنِ وَ مَن أو فَی بِعَهدِهِ مِنَ اللهِ فَاستَبشِروُا بِبَعیِکُمُ الَّذِی بَایَعتُم بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَالفَوزُ العَظِیمُ » سورۀ توبه آیۀ 111


به نام تو که در پیشگاهت هستم ، به نام تو که جانم و حیاتم ، زنده بودن و مرده بودنم به معنای واقعی در دست توست ، ای مالک ، ای عالم و حکیم ، دانا ، قادر متعال ، ای یاری دهندۀ روح ا… و ای برّندۀ مکر مکّاران ، زبانم وکلامم و قلمم از بیان نامهایت و صفاتت بسیار ناچیز و از هیچ هم هیچ تر است ، چه گویم به تو که معشوقم توئی ، ای آرام کننده ، ای التیام دهنده ، ای دوای درد ها و ای إسمُهُ دَوَاءُ وَذِکرُه, شِفاءُ.//// بقیه در ادامه‌مطلب

۰ نظر ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۸
هیئت خادم الشهدا

شهید بزرگوار سیروس رعیت فرزند مرحوم ماندنی و مرحومه حلیمه خاتون روستا، تولد ۱۳۴۴ روستای فیض آباد زرقان،  بسیجی + سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران

تاریخ و مکان شهادت : ۱۲ خرداد ۱۳۶۹ در منطقه ایرانشهر، آرامگاه : گلزار مطهر شهدای شهر مرودشت.
ما مرگ و شهادت از خدا خواسته ایم
آن هم به سه چیز کم بها خواسته ایم
گر یار دهد هر آنچه ما خواسته ایم
با آتش و سرب و بوریا خواسته ایم
روحش شاد و یادش گرامی

۰ نظر ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۲۶
هیئت خادم الشهدا
🌷 شهید هوشمند ابراهیمی ۱۳۶۳/۰۳/۱۱ استهبان
🌷 شهید عباس علی زمانی ۱۳۶۶/۰۳/۱۱ استهبان
🌷 شهید خلیفه نظری ۱۳۶۵/۰۳/۱۱ اقلید
🌷 شهید مجتبی صفرزاده هکانی ۱۳۶۱/۰۳/۱۱ جهرم
🌷 شهید محمدرضا زارعی ۱۳۹۱/۰۳/۱۱ جهرم
🌷 شهید اسکندر پلنگ کش ۱۳۵۹/۰۳/۱۱ شیراز
🌷 شهید محمدجواد کریمی ۱۳۶۰/۰۳/۱۱ شیراز
🌷 شهیدمحمدرضافروعان گران سایه ۱۳۶۱/۰۳/۱۱ شیراز
🌷 شهید صمد نسیمی ۱۳۶۲/۰۳/۱۱ شیراز
🌷 شهید ایاز تفضلی نیا ۱۳۶۷/۰۳/۱۱ کازرون
🌷 شهید ذبیح اله دهقان بورکی ۱۳۶۲/۰۳/۱۱ کوار
🌷 شهیدغلامحسین علیشیری ۱۳۶۵/۰۳/۱۱ لارستان
🌷 شهید سیروس رعیت ۱۳۶۹/۰۳/۱۱ مرودشت
🌷 شهید خداکرم کشاورز ۱۳۶۱/۰۳/۱۱ ممسنی
🌷 شهید غلام علی امیری ۱۳۶۵/۰۳/۱۱ ممسنی
#شادی_روح_شهدا_فاتحه_مع_صلوات
#قرارگاه_فرهنگی_دفاع_مقدس_استان_فارس
روحشان شاد و یادشان گرامی
۰ نظر ۱۱ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۴۸
هیئت خادم الشهدا
گزارش از سایت مسجد / گرچه «عبدالله رودکی» آن گونه که انتظارش را داشت، در خطوط مقدم نبرد با متجاوزان و استکبار جهانی به شهادت نرسید اما پرواز خونینش با گلوله کینه توزان، او را از ذلتِ مرگ در بستر رهانید.

به گزارش پایگاه تخصصی مسجد؛ شهید عبدالله رودکی در سال 1334 در شیراز و در جوار مرقد «سید علاءالدین حسین» در میان خانواده‌ای متدین بدنیا آمد او از همان دوران کودکی با توجه به روحیه ظلم ستیزی که داشت به جریان مبارزات وارد شد و همزمان تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در سن 20 سالگی در شرکت گاز مشغول بکار شد. .... بقیه در ادامه مطلب 

۰ نظر ۱۰ خرداد ۰۲ ، ۰۷:۱۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل / با سلام و عرض تبریک دهه کرامت و ولادت امام رضا  علیه السلام، مطلب بسیار مهم زیبائی از سایت نوید شاهد فارس تقدیم عزیزان میشود: 

پدر (مرحوم کربلائی احمد عارف) در یک سفر کربلا، از خداوند می خواهد که فرزندی به او عطا کند تا غلام اربابش باشد پس از گذشت یک سال در روز مولود کعبه خداوند پسری به او عطا کرد که نامش را  غلامِ حسین گذاشتند و پس از گذشت سالها سرانجام مولا غلام خویش را پذیرفت و در روز شهادت مولایمان علی(ع) به دیدار معبود شتافت.

شهید حمید ( غلامحسین ) عارف در یکم خرداد ماه  1336 مصادف با 13 رجب ، میلاد حضرت علی ( ع ) در داراب دیده به جهان گشود . پس ازسپری دوران طفولیت  ، در هفت سالگی قدم به مدرسه گذاشت. و دوران تحصیلات را با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و در سال 1355 در دانشسرای شیراز پذیرفته شد  .
 با شروع انقلاب اسلامی به خیل امت حزب الله پیوست و  علیه رژیم ستم شاهی به مبارزه برخاست . با تمام شدن دانشسرا به زادگاهش بازگشت و با همکاری دوستانش هسته مقاومت را تشکیل داد.  پس از چندی شغل معلمی در روستاهای ( خسویه و میانده ) را برگزید. پس از یکسال به تقاضای دوستانش به جهاد سازندگی رفت و مسئولیت این نهاد را بر عهده گرفت. هنوز شش ماهی از خدمتش نگذشته بود که قدم به سپاه پاسداران گذاشت و به فرماندهی عملیات این ارگان انقلابی منصوب شد . پس از گذر چند ماه از سوی شورای شهر ( با حفظ سمت ) شهردار داراب شد .

 با آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه اعزام شد.مدتی را در جبهه دوش به دوش رزمندگان جنگید و در یک عملیات زخمی شد و به داراب بازگشت . در زمان بهبودیش در سپاه خدمت خود را ادامه داد برای بار دوم در 17 شهریور ماه 60 به جبهه عزیمت کرد که این بار نیز مجروح شد و پس از بهبودی به داراب بازگشت و چون وضع شهر را مناسب خدمت ندید به بوشهر رفت و فرماندهی عملیات سپاه آن خطه از میهن اسلامی را به عهده گرفت .
حمید در کنار واجبات به مستحبات هم عمل می کرد او فرمانده شایسته گردان و بسیار شجاع بود . فردی زاهد و به جرات می توان گفت نماز شب را در جبهه ها می خواند و قطع نمی شد.

سردار شهید احمد نبی اسد پور خاطره ای را در ابن مورد برای دوستانش بازگو کرده که به شرح زیر می باشد:
در یک روز گرم تیرماه قرار بر این شد که ما با تعدادی از دوستانمان همراه باحمید به کوهنوردی برویم . طبق روال کوله پشتی را برداشتم ، قمقمه را آب کردم و مقداری نان ، دو تخم مرغ و پنیر از آشپزخانه گرفتم و راه افتادیم.وقتی به مقصدمان که چشمه ای بود رسیدیم حمید گفت: بچه ها هر کس هر طور دوست دارد بنشیند و صبحانه اش را بخورد اگر کسی دوست دارد تنها بنشیند یا دسته جمعی زیر درخت یا هر جا که دوست دارد برود و صبحانه اش را بخورد.
 ظهر که شد نماز را خواندیم و...
 عصر  حرکت کردیم و به پایگاه رسیدیم. حمید ساکش را کناری گذاشت. من دوست داشتم به حمید در کارهایش کمک کنم کوله پشتی را برداشتم که به انبار تحویل دهم . کوله پشتی سنگین بود و برای من سوال شد.. آهسته زیپ کوله پشتی را باز کردم  و دیدم دو تخم مرغی مقدار نانی که من صبح در کوله پشتی گذاشتم هنوز در کوله پشتی هست. ناگهان یادم افتاد که روز پنج شنبه است ، یادم آمد که حمید دوشنبه و پنجشنبه ها بنا به فتوای امام روزه مستحبی می گیرد. آنهم در آن گرمای تیر ماه..
 حرفی نزدم علاقه من به حمید بیشتر شد ...
و همسرش می گوید در مسافرتی حمید ناهار نخورد با این حالی که به آن غذا خیلی علاقه داشت وقتی علت را پرسیدم در جواب گفت:
 یک بار پای سفره غذا نشستم ولی فراموش کردم که بسم الله الرحمن الرحیم را بر زبان بیاورم ، وقتی که فهمیدم همان روز از خودم متنفر شدم.  امروز خیلی گرسنه بودم خواستم از خوردن کباب خودداری کنم . برای این که خداوند از من راضی شود و مرا ببخشد. هر مسلمانی که می خواهد کاری انجام دهد اول نام خدا را بر زبان می آورد و چون من فراموش کردم که نام خدا را بر زبان آورم امروز خودم را شکنجه دادم تا هیچ وقت و هیچ موقع دیگر یاد خدا را فراموش نکنم . تا این یک تجربه بزرگی برای من باشد .
همرزمانش از خلوت های شبانه حمید می گویند که با دیدگانی اشک بار شهادت را از خداوند طلب می کرد
و در وصیت نامه اش مینویسد:
بارپرودگارا از تو می خواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم . ضمن این که به تمام مقربانت قسمت می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی و اگر شهادت را نصیبم گردانی بدنم تکه تکه شود که در صحرا محشر شرمنده نباشم . به هر کسی بدی کردم مرا حلال کند .
سرانجام شهید حمید عارف در بیست و دوم تیر ماه 1361 مقارن با بیست و یکم ماه رمضان، شهادت حضرت علی (ع) دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود شتافت.
چگونگی شهادت  از زبان یکی از دوستان:
 گردان را برای عملیات رمضان آماده کرده بودیم . روز 20 ماه مبارک رمضان نیروها در خط دوم ایستگاه حسینیه منتظر عزیمت به خط اول به منظور شرکت در عملیات بودند و ما آن روز می بایست تا قبل از نماز مغرب و عشاء نیروها را به خط اول منتقل نمائیم نزدیکی های ظهر بود که حمید مرا صدا کرد و با هم به کنار بشکه آب رفتیم او گفت بوی عطر عجیبی می آید من منظورش را نفهمیدم ولی خودش خوب می دانست که این شمیم دل انگیز بوی بهشت است .
ساعاتی بعد نیروها را سوار کامیون های کمپرسی کرده و تعدادی هم در وانت تویوتا می خواستیم نیروها را به خط اول انتقال دهیم و ما در یک وانت تویوتا نشسته بودیم هنوز حرکت نکرده بودیم به من گفت بیا برویم عقب بنشینیم چون بچه های بسیجی عقب وانت نشسته اند درست نیست ما جلو بنشینیم حمید در قسمت عقب وانت روی گلگیر سمت راست نشسته بود و قرآن کوچکی در دست داشت و می خواند ستون کامیون به طرف خط اول حرکت می کرد و ما تقریبا آخرین ماشین .
نور شدید آفتاب به شیشه کمپرسی ها خورده بود و از انعکاس نور دشمن متوجه حرکت ما شده بود فرمانده عملیات گردان یکی از برادران پاسدار کاشانی بود با موتور سیکلت به ماشین ما آمد و به حمید گفت یکی از کمپرسی ها را زده اند تعدادی مجروح داریم حمید بلافاصله با او رفت و من دیگر آن را ندیدم شب شد آتش از زمین و زمان می بارید بچه ها را از کامیون ها پیاده کردیم و خودمان را به خط اول رساندیم و عملیات شروع کردیم از حمید هیچ خبری نبود من دائما از بچه ها سئوال می کردم حمید را ندیده اید یکی از بچه ها گفت حمید به محض این که به آن کمپرسی که گلوله داخلش خورده بود رسید برای نجات مجروحین خواست از لاستیک ماشین بالا برود که همان جا مورد اصابت گلوله مستقیم تانک قرار گرفت و شهید شد .
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسنادایثارگران فارس

۰ نظر ۰۹ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۱۹
هیئت خادم الشهدا

شهید عباس علی فتاحی دولت آبادی فرزند حسین و 

تولد: 20-6-1344 شمسی، اصفهان - برخوار - دولت آباد
شهادت : 17-1-1361 شمسی،:محل شهادت : جنوب
دلیل شهادت : شکنجه و ذبح توسط بعثی ها
گلزار شهدا: بلوک: نام گلزار:دولت آباد 1 شهر:اصفهان - برخوار

هوالجمیل / عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک  شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

۰ نظر ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۰۶:۲۳
هیئت خادم الشهدا

مسجد مقدس جمکران؛ امیدآفرین و پایگاه انتظار و اتحاد

مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت می‌فرمود: مسجد جمکران نزد من از مسجد سهله کمتر نیست، مسجد جمکران مورد عنایت است، بنابراین شایسته است مؤمنان آن را غنیمت بشمارند.

_________________________ 

معلمان شهید شهرستان زرقان فارس

سلام و عرض ادب،
معلم شهید محمود بخشنده، معلم شهید عین لله امینی (علی)، پاسدار و دانشجو و معلم شهید ناصر قاسمی
دانشجویان تربیت معلم:شهیدفرج الله پارسائی وشهیدکمال نصیرپور
جانبازان شهید ، مسعود محمدی و صادقعلی زارع،

زندگینامه و صیت نامه و عکسهای این شهیدان عزیز و تمام شهدای گرانقدر شهرستان زرقان در لینک زیر از سایت امام زادگان عشق:

https://hojaj.blog.ir/post/131

۰ نظر ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۰۵:۵۰
هیئت خادم الشهدا

حدود ساعت ۱۰  روز ۶ خرداد نیروهای طالبان  بدون در نظر گرفتن و رعایت قوانین بین‌المللی و حسن همجواری با انواع سلاح مبادرت به تیراندازی به پاسگاه ساسولی واقع در حوزه هنگ مرزی زابل کردند که با واکنش قاطعانه مرزبانان فراجا مواجه شدند. 

آخرین تحولات از درگیری نیروهای طالبان با مرزبانی ایران؛

شهادت سرباز وظیفه مهدی احمدی در درگیری با طالبان/ ۲ مرزبان مجروح شدند/ سفر ۲ فرمانده ارشد نظامی ایران به ‌سیستان‌ و بلوچستان‌

حدود ساعت ۱۰ روز ۶ خرداد نیروهای طالبان بدون در نظر گرفتن و رعایت قوانین بین‌المللی و حسن همجواری با انواع سلاح مبادرت به تیراندازی به پاسگاه ساسولی واقع در حوزه هنگ مرزی زابل کردند که با واکنش قاطعانه مرزبانان فراجا مواجه شدند.

۰ نظر ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۰۵:۴۵
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل / شهیدان عزیزی که امروز 5 خرداد سالگرد عروج و وصلشان به سیدالشهداست

نثار ارواح مطهرشان و برای شادی روحمان از یادشان صلوات و فاتحه

۰ نظر ۰۵ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۵۲
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل

ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته؛ خون یارانت پر ثمر گشته
آه و واویلا کو جهان آرا؟ 
نور دو چشمان تر ما…
امیدم گشته نا امید بعد از هجر تو؛ یاران می ‌آیند اندر پی تو
آه و واویلا کو جهان آرا؟ 
نور دو چشمان تر ما…
***********************

***********************

یاد شهدای آزادی خرمشهر گرامی باد
یک دقیقه نوحهٔ «ممد نبودی» به یاد تمام شهدا و ایثارگران بویژه شهدای زرقانی آزادسازی خرمشهر: 
۱-شهید محمد محمدی / محمدعلی / 2/12/1343 دودج / 18/2/1361 / بسیج/  خرمشهر /  گلزار شهدای دودج
۲-شهید جهانبخش اتابکی/ سهراب/ 1342 / اتابک کربال /20/2/1361/ ارتشی/ خرمشهر/ گلزار شهدای مرودشت
۳-شهید خدایار فرج پور/ خوبیار/ 3/6/1340 زرقان / 24/2/1361 / سرباز ارتش / خرمشهر / گلزار شهدای زرقان
۴-شهید مسعود معدلی /محمدحسن / 15/12/1342زرقان / 1/3/1361/ پاسدار / آزادی خرمشهر / گلزار شهدای زرقان
۵-شهید ذبیح اله بانشی/ اله بخش/ 8/4/1342 بانش بیضا / 27/3/1361/ ارتشی / خرمشهر / گلزار شهدای شیراز 
۶-سردار شهید محمد حسین خُردل همرزم شهید محمد جهان آرا/ حسن/ 1344/ آبادان/ پاسدار / پائیز 1359/ مفقودالاثر در اسارت

روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

نثار روح منور حضرت امام خمینی و  ارواح مطهر شهدا و والدین و منسوبین و دوستانشان صلوات و فاتحه

۰ نظر ۰۳ خرداد ۰۲ ، ۰۲:۰۶
هیئت خادم الشهدا

🌷شهید جلال افشار؛ 

🔸شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛
 یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند:
« بین شما یکی از سربازان #امام_زمان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.»
🔸 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش، آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می افتاد.

 فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار معرفی کردم، اشک من اشک شوق است...

  از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است...
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷بقبه در ادامه مطلب

۰ نظر ۰۲ خرداد ۰۲ ، ۰۵:۳۱
هیئت خادم الشهدا

روایت مرزبانان غریب امنیت/ نطق کور سلبریتی‌ها برای سربازان وطن

روایت مرزبانان غریب امنیت/ نطق کور سلبریتی‌ها برای سربازان وطن

خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست : انتشار خبر شهادت ۵ نفر از مرزبانان کشورمان در درگیری مسلحانه با اشرار و گروه‌های تروریستی سراوان در سیستان و بلوچستان صبح روز گذشته (یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه) بار دیگر توجه‌ها را به سمت شرایط امنیتی مرزها جلب کرد. شنبه شب، زمانی که تعدادی از تروریست‌های معاند تلاش کردند از مرز پاکستان وارد کشور شوند با مقاومت مرزبانی در محل برجک مرزبانی «مَزه سر» مواجه شدند و در پی حمله مسلحانه آنها ۲ نیروی کادری مرزبانی و ۳ سرباز وظیفه به شهادت رسیدند. در پی این درگیری، علاوه بر شهادت «حسین بادامکی»، گروهبان‌یکم «علی غنی با تدبیر»، سرباز وظیفه «محمد جمالزاده»، سرباز وظیفه «یونس سیفی نژاد»، سرباز وظیفه «ناصر حیدری»، دو نیروی دیگر نیز زخمی و حال آنها وخیم اعلام شده است.

۰ نظر ۰۲ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۲۳
هیئت خادم الشهدا