شهید ابراهیم زارع فرزند قاسمعلی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید بزرگوار ابراهیم زارع فرزند قاسمعلی
شهید ابراهیم زارع/ قاسم علی/1343/ رحمت آباد /26/12/1363 / بسیج/ شلمچه / گلزار شهدای رحمت آباد
هید ابراهیم زارع در سال 1343 در خانواده ای مذهبی و کم بضاعت و پر جمعیت در روستای مذهبی و ولایتمدار رحمت آباد کربال دیده به جهان گشود. شغل پدرش کشاورزی و دامداری بود و مادرش علاوه بر کارهای خانه و تربیت فرزندان به همسرش نیز در کارهای مزرعه و دامداری کمک می کرد و ابراهیم که از بین 7 برادر و 3 خواهر، فرزند هشتم خانواده بود از همان طفولیت با کار و مسئولیتهای خانوادگی آشنا شد و مفهوم اتحاد و همدلی را با تمام وجود درک کرد. او دوران تحصیل ابتدائی و راهنمائی را در رحمت آباد و شهر داریون گذراند و سپس مشغول به کار کشاورزی در کنار پدر و برادرانش شد، در همین زمان انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و فصل جدیدی در زندگی پر افتخار شهید ابراهیم زارع گشود.
شهید از همان آغاز تا آنجا که می توانست در تظاهراتهای شهرهای اطراف شرکت می کرد و کارهای فرهنگی انجام میداد و پس از پیروزی انقلاب به شرکت در مراسم ومجالس مذهبی به پاسداری از دستاوردهای انقلاب می پرداخت و در کارهای مسجد امام جعفر صادق (ع) و بسیج و گروه مقاومت امام علی پیشقدم بود. چیزی نگذشت که جنگ تحمیلی هم علیه ایران شروع شد و دشمن متجاوز بعثی با کمک اربابان جنایتکار بین المللی خود و با همکاری بسیاری از کشورهای عربی و غربی به خاک ایران حمله کرد و کشور عزیز ما را مورد تاخت و تاز وحشیانه خود قرار داد و هدفش این بود که در یک هفته تهران را به تصرف در آورد و انقلاب را سرنگون کند ولی شیرمردان ایران زمین و دلاورانی مثل شهید ابراهیم زارع از اقصی نقاط کشور به سوی جبهه ها سرازیر شدند و دشمن بعثی را هشت سال زمینگیر و سرکوب کردند.
ابراهیم اولین بار به عنوان بسیجی راهی جبهه های نبرد شد و علیرغم اینکه دارای کار بود و مادرش اصرار داشت که برای او همسر بگیرد ولی نتوانست حضور دشمن را تحمل کند و با توجه به اینکه بسیار با غیرت و شجاع بود از کار و زندگی دست کشید و در سال 1362 سبکبال به جبهه نبرد پر گشود و چندین ماه در ارتفاعات مهاباد در غرب کشور به دفاع از دین و وطن و ناموس کشور پرداخت و پس از اتمام مأموریت به روستا بازگشت، در همین زمان اصرار خانواده برای ازدواج او زیاد شد و شهید می گفت تا وطنم درگیر جنگ باشد من نمی توانم حضور دشمن را در خاک خود تحمل کنم و مگر خون من رنگین تر از آنهائی است که دارند برای دفاع از نانوس ما با دشمن می جنگند؟
پس از مدتی به عنوان سرباز مجدداً وارد خدمت شد و بخاطر بدن ورزیده و مهارتهای رزمی و تجارب دفاعی به ارتش قهرمان ایران پیوست و به عضویت نیروی مخصوص کلاه سبزهای تکاوری لشکر 23 نوحد درآمد و یکسال و نیم در مناطق مختلف خدمت نمود، نهایتاً در عملیات بدر شرکت کرد که در مرحلۀ دوم این عملیات در اواخر اسفند 1363 که در منطقۀ شمال- غرب روخانه دجله هِلی بُرد شده بودند بخاطر شرایط بسیار سختی که برای نیروهای ما فراهم شده بود ابتدا به اسارت نیروهای بعثی درآمد و پس از آن نیز غریبانه به شهادت رسیده بود و هنوز مفقودلاثر می باشد.
چندین سال قبل فیلمی از اسارت او در حالیکه دستش از پشت بسته بودند در سپاه خرامه نشان دادند و از مادرش آزمایش دی ان ای گرفتند، در سال گذشته از طریق بنیاد شهید خبر دادند که احتمالا بقایای پیکر او شناسائی شده ولی دیگر خبری نشد.
پدر شهید مرحوم حاج قاسمعلی زارع حدود سی سال پیش، یعنی پس از شهادت فرزندش از دنیا رفت و مادرش مرحومه قمیس. . . . که سالها داغ جوان رعنایش را به دل داشت در چند سال گذشته جان به جان آفرین تسلیم کرد وبه دیدار فرزند غریب و شهید و گمنامش رفت.
روحشان شاد و یادشان گرامی
=============================
از این شهید بزرگوار اطلاعات بیشتری در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان خواهشمندیم اطلاعات مربوط به این شهید بزرگوار را از طریق تلفن 09176112253 در اختیارمان بگذارند. والسلام