هوالجمیل
زندگینامه و خاطرات شهید بزرگوار : علیرضا حبیبی
کتیبۀ روی سنگ مزار سرباز شهید علیرضا حبیبی
فرزند مرحوم مشهدی حسین
تولد : اول دی ماه 1343 زرقان
شهادت : 17/8/1364
محل شهادت : اشنویه
خوشا جانی که جانانش حسین است
خوشا دردی که درمانش حسین است
خوشا آنانکه با اثبات ایمان
بساط کفر بر چیدند و رفتند
خوشا آنانکه با عشق حسینی
شهادت را پذیرفتند و رفتند
خوشا آنانکه بهر یاری دین
به خون خویش غلطیدند و رفتند
خوشا آنانکه بهر حفظ اسلام
علیه کفر جنگیدند و رفتند
نثار ارواح مطهر شهدا ، صلوات و فاتحه
-------------------
بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید علیرضا حبیبی فرزند حسین در 1/10/1343 در خانواده ای مستضعف اما متدین در شهرستان زرقان به دنیا آمد. ایشان فرزند هفتم خانواده بود و دارای پنج خواهر و سه برادر بود. پدر ایشان کشاورز و مادرشان خانه دار بود. پس از طی دوران طفولیت وارد مدرسه ابتدائی مهرداد شد و مقطع راهنمایی را در مدرسه قاآنی به اتمام رساند و بعد از آن ترک تحصیل کرده و به حرفه بنایی روی آورد تا مستقل باشد و همچنین کمکی نیز از لحاظ اقتصادی به خانواده کرده باشد. در دوران شکوهمند انقلاب اسلامی به دلیل صغر سن فعالیت چندانی نداشت به جز شرکت در راهپیمائی ها به همراه خانواده و نوشتن شعار روی دیوارها. شهید علاقه فراوانی به ورزش به ویژه بدنسازی داشت. با شروع جنگ تحمیلی به قصد دفاع از میهن در ارتش نام نویسی کرد؛ برای طی کردن دوران آموزشی به لویزان تهران اعزام شد و پس از آن در لشکر 21 حمزه عازم جبهه شد و در آنجا بی سیم چی بود. سرانجام در 9/8/1364 در کردستان به فیض عظمای شهادت رسید.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام باد
زندگی نامه دیگر شهید علی رضا حبیبی
ولادت تا پایان تحصیلات: در یکم دی ماه سال 1343 در زرقان در خانوادهای که به پاکدامنی و التزام به اصول و مبانی اسلام اشتهار داشت به دنیا آمد. روح و روان علی رضا در این کانون که ارزشهای اسلامی در آن به خوبی مشهود بود پرورش یافت و زمینه مناسب برای شکل گیری شخصیت والای آینده او شد. علی رضا نیز تمامی ارزشهای وجودی خود را که از کودکی به آنها پایبند بود از خانواده خود فراگرفت. به گفته برادر ایشان، از همان بدو تولد چهره ای نورانی داشت و رفتار و کردارش به گونه ای بود که گویا سرنوشت او با دیگر فرزندان متفاوت است. دوران طفولیتش را در دامان مادری پاک و عفیف و پدری دلسوز و زحمتکش سپری کرد تا این که به سن هفت سالگی رسیده و راهی دبستان گردید. تحصیلات ابتدایی را نیز در دبستان مهرداد گذراند. پس از موفقیت در گذراندن دوره ابتدایی با معدل بالا دوره سه ساله راهنمایی را نیز در مدرسه قاآنی زرقان به پایان رسانید.
فعالیت های مهم عبادی معنوی شهید:
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به خاطر عشق و علاقه به امام به عضویت بسیج درآمد و ضمن تحصیل به دفاع از آرمانهای مقدس اسلامی مشغول بود.. پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جبهه ها را واجب تر دانست و به سوی میدانهای نبرد شتافت. ایشان هنوز به سن بلوغ نرسیده نماز و روزه اش ترک نمی شد و در چهره معصوم او ایمان و صداقت و پاکی موج می زد. نماز را به جماعت می خواند و نظر بزرگان اسلام را در زندگی روزمره اش به کار می برد. از همان کودکی روحیه ای مذهبی داشت و شدیداً شیفته اهل بیت بود. در مسجد محله اقامه می گفت و نماز جمعه هایش نیز فراموش نمی شد. پاسی از شب را به راز و نیاز با خالق خود اختصاص داده و همواره قرآن را با صوتی زیبا تلاوت می نمود. همانند پدرش در مراسم عزاداری ائمه علی الخصوص اباعبد الله (ع) شرکت کرده و خادم آن حضرت (ع) بود.
فعالیت های مهم سیاسی اجتماعی شهید:
سال سوم راهنمایی وی با شروع انقلاب اسلامی به رهبری زعیم عالیقدر حضرت امام خمینی (ره) تقارن داشت. به این علت که شهید به اسلام و امام علاقه بسیاری داشت، پایان دوران تحصیلات راهنمایی را شروع فعالیتهای سیاسی خود قرار داد و با شروع انقلاب اسلامی با عزمی جدی در جهت فرو پاشی رژیم طاغوت شاهنشاهی تلاش می کرد. در این راستا با پخش پیامها و اعلامیه ها و تصاویر حضرت امام خمینی (ره) بارها جان خود را به خطر انداخته و مورد ضرب و شتم نیروهای شاهنشاهی و ساواک قرار گرفت. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی در 11بهمن ماه سال 1357 ادامه یافت. در سن 13سالگی نیز بعنوان کاپیتان تیم فوتسال جوانان شهرستان بسیار خوش درخشید و در مسابقات استانی هم بعنوان ورزشکاری متدین ، خوش فکر ، خوش اخلاق ، مستعد و با خلوص مطرح گردید. در همین میادین ورزشی دوستداران زیادی پیدا کرد که به صورت مخفیانه جلساتی علیه رژیم طاغوتی تشکیل می دادند. ایشان بسیار سعی داشت روح فرهنگ اسلامی را در جامعه ورزشی حاکم کند.
فعالیت های مهم فرهنگی علمی شهید:
این شهید بزرگوار در تأسیس کانون فرهنگی مسجد امام سجاد (ع) شهرستان نقش مهمی را ایفا نمود. هم چنین پس از راه اندازی این کانون، عده بسیاری را از طریق همین کانون جذب کرد و در راه ترویج فرهنگ اسلام و ارزش های بارز آن در جامعه از این طریق کوشش بسیاری انجام داد. در این مکان کلاس هایی را برای تقویت درس ریاضی دانش آموزان ابتدایی به صورت رایگان برگزار کرده و در حد توان از آن چه علم داشت در آموختن به دیگران دریغ نمی نمود.
خصوصیات شهید:
از مهم ترین خصوصیات اخلاقی او این بود که بیش تر می اندیشید و بسیار کم حرف بود. تا نمی پرسیدند نمی گفت و تا لازم نمیشد لب نمی گشود. نماز را با حضور قلب و خشوع تمام می خواند. گوشه گیر نبود و همان طور که مطرح شد، به ورزش علاقه زیادی داشت.
از دیگر خصوصیات اخلاقی شهید علی رضا حبیبی می توان به تقوای ذاتی اش اشاره کرد. بدان جهت که از گناه نفرت فراوان داشت و از گناه کاران دوری می جست. بنا به همین خصوصیت بارز او بود که عقیده داشت محرم تکرار شده است. باید محرم را دریافت. محرمی که حدیثش حدیث دشت دلخون است و حکایت هزاران مجنون دل شکسته خاموش را از لحظه لحظه آن می توان شنید. باید که محرم را دریافت. همان محرمی که نشان امام حسین (ع) را حمایل دارد. بنا به همین عقاید و از آن جایی که شهید خود را وقف ملت مستضعف و مسلمان ایرانی می دانست، فعالیت های اسلامی و انقلابی را در پیش گرفت.
انس با قرآن از شاخصترین خصوصیت او بود. حتی در اوج مشکلات و گرفتاریها از تلاوت قرآن نیز غافل نمیشد. از خواهرمحترم ایشان نقل شده که او سالی دوبار قرآن را ختم میکرد. هیچگاه نمیشد که واجبات خود را برای مادیات ترک کند. در ماه رمضان یکسال که مجبور بود فاصله زیادی از محل سکونت را برای کار طی کند، هر طور که شده بود اول ظهر خود را به محل میرساند که روزه اش از بین نرود. او به لحاظ تقوای فردی ، اجتماعی ، علمی و سیاسی بحدی رسید که برای دیگر افراد محله الگو شده بود و در قلب همگی آنان جای داشت.
شهید بزرگوار به حرفه بنایی مشغول بودکه بعد از گذشت دو سال از شروع به کار، استادکاری ماهر شد. از جمله آثار کاری وی قسمتی از بِنای حسینیه امام سجاد (ع) شهر زرقان می باشد. پس از شهادت وی مشخص شد که کارهای ساختمانی بسیاری را برای افراد مستضعف و غریبه ها و بستگان به صورت رایگان انجام داده و مواد و مصالح ساختمانی را نیز خود خریداری می نمود. با این که شغل او درآمد خوبی نداشت، بدون این که کسی متوجه شود، قسمت زیادی از درآمدش را صرف افراد نیازمند می کرد. به صله رحم تأکید بسیار داشت و به همه خویشاوندان سر می زد و هرکس مشکلی داشت آن را برطرف می نمود.
شهید علاقه خاصی به فرزندان شهدا و حتی یتیمان و افراد سالخورده داشت و در هر فرصت ممکن به اشکال گوناگون به یاری آنان می شتافت.
به نقل از برادر شهید، قبل از پیروزی انقلاب با وجودیکه محیط را فساد گرفته بود و رژیم سعی بسیار در اشاعه مفاسد داشت، سینماها با فیلمهای مفسد، رادیو و تلویزیون با برنامه های مخرّب خود سعی در ایجاد روحیه ضداخلاقی و به فساد کشاندن جوانان می نمودند، علی رضا بیشتر و بیشتر به اصول و قوانین مکتب اسلام علاقمند و پای بند می شد و با کارها و حرفهای خلاف مذهب به شدت مخالفت می کرد.
اعزام به جبهه های نبرد حق علیه باطل:
پس از سال 1359 و شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چندین بار در قالب نیروی بسیج مردمی به صورت داوطلبانه به جبهه رفت تا این که در تاریخ اسفند ماه سال 1131جهت انجام خدمت سربازی به پادگان آموزشی لویزان تهران اعزام گردید. وی اعتقاد داشت که باید با کافران و مشرکان متجاوز جنگید و آنان را از شهرها و کشورمان بیرون کرد. هم چنین می گفت که اسلام عزیز بار دیگر به رهبری پیر دلشکسته و دلسوخته مستضعفان در ایران پدیدار گشته و مکتب و رسالت ما حکم می کند که از مرز و بوم و شرف میهن اسلامی دفاع کنیم و خوشا به حال آنان که در این راه به مقام والای شهادت دست یابند. شهید همیشه توصیه می کرد که بایستی حسین وار وارد میدان جنگ شد و شعار "هیهات من الذله"را بپا داشت. بنا به عقاید این شهید بزرگوار پس از طی دوران آموزشی، به همراه لشکر 11حمزه داوطلب شرکت در جبهه های نور علیه ظلمت شد. پس از چند ماه نبرد در جبهه آبادان همراه با لشکر مذکور به جبهه کردستان اعزام شد. در چندین عملیات علیه نیروهای متجاوز بعثی شجاعانه شرکت نمود و به پاس شجاعت و ایثار و از خودگذشتگی بارها مورد تشویق فرماندهان قرار گرفت. به طوری که امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی وی را به رسته بیسیم چی برگزید. در طی عملیات ها بیسیم وی بارها به دلیل اصابت گلوله و ترکش خمپاره از کار افتاد ولی به خود وی آسیبی نرسید و بدون هیچ ترس و حراسی در عملیات های بعدی شرکت نمود.
عملیات قادر:
عملیات قادر با رمز یا صاحب الزمان (عج) در محور سیرکان -چومان مصطفی که در ۳ مرحله و به مدت ۲ ماه از ۲۴ تیر تا ۱۸ شهریور ۱۳۶۴ در استان اربیل عراق به طور مشترک توسط نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران، همچنین با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش و هوانیروز اجرا گردید و نخستین عملیات مشترک پس از عملیات بدر بود و سرهنگ «علی صیاد شیرازی »فرماندهی آن را بر عهده داشت. این عملیات دو ماهه طی سه مرحله و با نامهای قادر 1 و 2 و 3 اجرا شد و هدف از انجام آن ، تسلط بر شهر «سیرکان »استان «اردبیل »عراق و آزادسازی بلندیهای منطقه بود. رزمندگان ایرانی در ساعت 1 بامداد با رمز «یا صاحب الزمان (عج)» خطوط پدافندی دشمن را شکافته و از غرب شهر «اشنویه » ایران به سوی بلندیهای «کلاشین » عراق پیشروی کردند. در هر یک از مراحل این عملیات هدفهایی تأمین شد، اما عواملی همچون پاتکهای سنگین دشمن سبب گردید تا سرانجام این عملیات در تاریخ 18شهریور ماه 1364 با عدم موفقیت کامل روبرو گردد و تنها به انهدام نیروها و ماشین جنگی دشمن اکتفا شود. سرهنگ «حسن آبشناسان» فرمانده تیپ 11نوهد نیروهای تکاور ارتش در روند این عملیات به شهادت رسید. نتیجه این عملیات پیوسته، آزادسازی بلندیهای «سر سپندار»، «کلازرده » و «بربرزیندوست» آسیب 1 گردان پیاده کماندویی از سپاه پنجم عراق و کشته و زخمی شدن و اسارت 1020 تن از نیروهای دشمن بود.
شهید علی رضا حبیبی گویا از شهادت خود خبر داشت. آخرین باری که به مرخصی آمده بود می دانست که باید با همه وداع کند و از نظر مادی چیزی برای خود باقی نگذاشته بود که قابل وصیت باشد. ولی بارها خط و مشی خود را به زبان می آورد و می گفت محرم تکرار شده است امام را یاری کنید. از همه می خواست که پیرو خط رهبری باشند. تلاوت قرآن مجید، نماز اول وقت و توجه به امر به معروف و نهی ازمنکر را فراموش نکنند.
خاطره ای از شهید به زبان خواهرش:
پس از شهادت برادرم ، زن سالخورده ای درب خانه ما را به صدا در آورد. درب را باز کردم و وارد خانه مان شد. از احوال پسری از خانواده سوال پرسید. پسری که حتی نامش را هم نمی دانست و تنها خصوصیاتش را می گفت. منظور او برادرم علی رضا بود. در آن هنگام ناخودآگاه اشک در چشمانم جمع شد. وقتی از او پرسیدم "چرا حال او را می پرسی" این گونه بیان کرد. گفت من در این دنیا هیچ کس را جز خدا ندارم. همه فرزندانم مرا به حال خود گذاشته اند در حالی که توانایی انجام کارهای روزمره را هم ندارم. مدتی بود که پسر جوانی هر روز بعد از ظهر برای من نان میگرفت و اندکی نزد من می نشست و من با او درد دل می کردم. او را مانند فرزند خود می دانستم. هروقت کاری داشتم با جان و دل برایم انجام می داد و هنگام بی پولی فریادرس من بود. اکنون مدتی است که از وی بی خبرم و چشم به راهش هستم که نزد من بیاید. با پرس و جویی که انجام دادم، گفتند در این جا زندگی می کند. آمدم او را ببینم. وقتی موضوع شهادت وی را به این پیرزن گفتم همانند مادری که جگرگوشه اش را از دست داده شروع به گریه کردن نمود.
خاطره ای از شهید توسط همرزمان:. یکى از دوستان علی رضا براى ما تعریف میکرد: یک بار مأموریت مان طول کشید و ما به نماز اول وقت نرسیدیم. کل قرارگاه را جست و جو کردم، اما از علی رضاخبرى نبود. دنبالش که گشتم او را کنار تانکر آب یافتم و مشغول وضو گرفتن بود. از چهره اش معلوم بود که خیلی ناراحت است. وقتی از او پرسیدم، گفت : نمی دانم خداوند به دلیل نخواندن نمازم در اول وقت من را می بخشد؟
خوابی از شهید از زبان برادر ایشان: من بارها وی را در خواب دیده ام و هر بار که او را دیدم در مکان والایی از آخرت قرار دارد. گویا همان بهشتی است که انبیاء و اولیاء وعده داده اند. مدتی بود که طعم مشکلات زیادی را چشیدم. یک شب قبل از خواب در دل گفتم ای برادر کاش زنده بودی و در حل مشکلاتم به من کمک می کردی. همان شب، شهید به خوابم آمد و فرمود درست است که شهید شده ام ولی از مشکلاتت آگاهم و در حل آن ها تو را یاری می دهم. گفتم چگونه؟ فرمود تا ده روز آینده خودت می بینی که همگی مشکلاتت حل خواهند شد. پس از گذشت دقیقاً ده روز همه مشکلاتم به طرز باور نکردنی حل شد و ایمان قلبی ام نسبت به یاری و دست گیری شهدا بیش تر شد.
وصیت نامه شهید علیرضا حبیبی
اکنون که دین اسلام از هر سو مورد تهدید دشمنان از خدا بی خبر قرار گرفته و امام خمینی این فرزند حسین ندای هل من ناصر ینصرنی سر می دهد بر خودم واجب دیدم که ندای این رهبر بزرگ پاسخ مثبت بگویم و برای دفاع از اسلام راهی جبهه شوم و اکنون وصیت خودم را شروع میکنم:
اولاً سخنم با برادران ارتش و سپاهی است که به برادران توصیه می کنیم که مانند کوه استوار باشند و در برابر تهدیدات دشمنان خم به ابرو نیاورند و امر امام را به نحو احسن انجام بدهند.
و به کلیه خواهران و برادران توصیه می نمایم که جمهوری اسلامی و اسلام و امام را یاری نمایند و نگذارند دشمنان به اسلام ضربه ای وارد نمایند و همچنین به پدر و مادر و نزدیکانم می گویم که هیچ برای من ناراحت نشوند، می دانم که برای بزرگ شدن من چه زحمت ها کشیده اند و مرا به اینجا رسانده اند اما بخاطر خداوند گذشت نمایند و تا به حال اگر از من ناراحت شده اند مرا حلال نمایند و به سایر برادران و کسانیکه از من ناراحت شده اند خواهش می کنم که بخاطر خداوند مرا حلال نمایند.
و به اهالی محلۀ امام سجاد (ع) توصیه می نمایم که پایگاه مقاومت را خالی نگذارند و به حرف دشمنان اسلام گوش ندهند و جبهه های جنگ و سنگرها را پر کنند و از همه برادرانم و خواهرانم خداحافظی می کنم چونکه موقع اعزام نتوانستم خداحافظی کنم.
و در آخر اگر من شهید شدم در کنار سایر شهدا دفن نمایند و اگر چیزی دولت به پدر و مادرم کمک کرد آن را خرج مسجدی که در محل امام سجاد (ع) بنا شده بکنند و دیگر شماها را به دست خداوند می سپارم.
امیدواریم اگر ما شهید شدیم راه ما را ادامه دهید و نگذارید که دشمنان اسلام خوشحال شوند.
والسلام – علیرضا حبیبی
جستجو در اسامی مقدس شهدای گرانقدر زرقان
رجوع به سایت فضائل الشهدا
ارسال پیام برای مدیر سایت
از این شهید بزرگوار اطلاعات و عکس بیشتری در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم اطلاعات مربوط به این شهید بزرگوار را از طریق تلفن 09176112253 در اختیارمان بگذارند. والسلام
دانلود صلواتی زندگینامه شهید علیرضا حبیبی
عنوان: زندگینامه و خاطرات شهید بزرگوار علیرضا حبیبی
پی دی اف - 15 صفحه ، حجم: 847 کیلوبایت
با تشکر از خانواده محترم شهید حبیبی