شهید فرامرز نعمتی
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید فرامرز نعمتی فرزند کیومرث در سال 1348 در خانواده ای روستائی در محمود آباد کربال زرقان دیده به جهان گشود. چهره خندان او از بدو تولد ایشان را از بقیه جدا می نمود. پس از طی دوران طفولیت راهی دبستان گشت. دوره دبستان را با موفقیت به پایان برد اما به علت فقر مادی از ادامه تحصیل محروم گشت و ناچار همراه پدر در کارهای کشاورزی مشغول به کار شد. او در دوران کوتاه عمر خود مورد احترام خانواده، بلکه تمام افراد روستا قرار داشت همیشه با چهره خندان با مردم روبرو بود و چون اولین فرزند خانواده بود در تمام سختیها خانواده را تنها نگذاشت دو تا سه سال قبل از خدمت سربازی در روستا به رانندگی تراکتور مشغول بود و با تراکتور کارهای کشاورزی خودشان و مردم را انجام می داد و چون در کارش امین بود همه برای او اعتبار خاصی قائل بودند.
حدود یک سال قبل از موعد مقرر خدمت سربازی خود را به نظام وظیفه معرفی نمود و مشغول خدمت گردید. در هنگام خدمت سربازی نامزدی کرد اما او مورد عنایت حق تعالی قرار گرفت و توفیق نصیب او گشت که در راه خدا کشته شود زیرا دو روز بیشتر از شهادت وی نگذشته بود که قطعنامه 598 پذیرفته شد و آتش بس اعلام شد.
روحش شاد و یادش گرامی
================
همزمان با سالگرد وفات حضرت ام البنین مادر حضرت ابوالفضل العباس و برادرانش که به روز مادران و همسران شهدا اختصاص یافته و نامگذاری شده صبح روز چهارشنبه 8 بهمن 99 مصادف با 13 جمادی الثانی 1442 با هماهنگی قبلی با بچه های خادم الشهدای زرقان به زیارت چند خانواده معظم شهید در روستاهای کربال و شهرهای لپوئی و زرقان رفتیم از جمله در روستای ولایتمدار محمود آباد کربال به دیدار خانواده محترم شهید فرامرز نعمتی.
در این دیدار کوتاه و پر فیض و برکت کیومرث نعمتی پدر گرامی شهید فرامرز نعمتی و مادر بزرگوارش خانم گلجان جمالی و برادرش سعدی نعمتی و دوستش موسی رفیعی نکاتی در مورد شهید بزرگوارش بیان کردند که چکیده و خلاصه آن تقدیم دوستان و خوانندگان عزیز می شود، این عزیزان می گویند: چهار برادر و دو خواهر دارد، شهید اخلاق بسیار خوبی داشت چنانکه همه جذب اخلاق او می شدند، هم خودش اهل کارهای خیر بود، هم دیگران را به کار خیر و اتحاد و همدلی سفارش میکرد، به هر کاری علاقه داشت و از بیکاری بدش می آمد، کم حرف می زد و زیاد کار می کرد، در بین تمام خانواده از هر لحاظ تک بود، یکی از خواسته های همیشگی او حفاظت از انقلاب و یاری امام و ادامه دادن راه شهدا بود، سرباز سپاه بود، در آباده آموزش دید، از محمودآباد ده دوازده نفر با هم به جبهه رفتند، در لشکر 19 فجر فارس خدمت می کرد، در آخرین روزهای خدمتش و در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در شلمچه به شهادت رسید و آرزوی شهادت داشت، خدا هم او را انتخاب کرد و پاداش خوبی هایش را با شهادت داد.....
روحش شاد و یادش گرامی
نثار وجود مقدس و مطهر شهدا صلوات و فاتحه
ممنون از بچههای خادم شهدا و جناب آقای صادقی دوست خوب زحمت کش م انشاالله که عاقبت بخیر شوید