شهید محمد حسن زمانی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید بزرگوار محمد حسن زمانی
شهید محمد حسن زمانی فرزند عباس، ولادت: ۱۳۱۸/۱/۱۹ شهادت: 21/4/1365 محل شهادت: فاو ، آرامگاه : زرقان فارس، آرامستان سید نسیمی، گلزار شهدا، قطعه دوم، ردیف اول
شهید محمد حسن زمانی که بخاطر شغل بنائی به اُسمندسن شهرت داشت و تمام رزمندگان نیز او را با همین نام میشناختند یکی از اسوههای دیانت و خدمتگزاری صادقانه و خالصانه در دوران دفاع مقدس است.
او مدیریتی قاطع و با نفوذ و شفقت آمیز در تمام امور داشت و در هر خدمتی یکی از پایههای اصلی تصمیم گیری و خدمتگزاری به حساب میآمد.
تا قبل از انقلاب با درآمد حلال بنائی یک خانوادهی ده نفره را اداره میکرد ولی پس از انقلاب خود و خانواده اش را وقف آرمانهای امام راحل و انقلاب اسلامی کرد و شبانه روز به خدمت بی شائبه و دلسوزانه پرداخت.
او عضو هیئت امنا و خُدام مسجد جامع نو زرقان بود که در سالهای قبل و بعد از انقلاب یکی از مهمترین کانونهای مبارزات و فعالیتهای انقلابی در استان فارس به شمار میآمد و پس از انقلاب نیز بخاطر اقامه نماز جمعه و تبدیل شدن به مرکز پشتیبانی جبهه و جذب و آموزش و اعزام نیرو و اسکان جنگ زدگان نقش مهمی در تاریخ دفاع مقدس داشت و شهدای بسیاری را تقدیم اسلام و انقلاب کرد که شهید محمد حسن زمانی یکی از آن ستارههای جاودان و پر فروغ است و مردم زرقان فارس و رزمندگان شهرهای جنوبی و جنگزدگان خاطرات بسیار شیرینی از خدمات و زحمات او دارند.
علاوه بر زحمات و خدمات خودش، پسرانش (عباس و قاسم و محسن) نیز جزو خط شکنان و رزمندگان دریادل جبههها بودند و در خطوط مقدم نبرد خدمت میکردند.
اگرچه خدمات شهید زمانی در پشتیبانی جبهه و جنگ و بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی کمتر از خدمت در جبهه نبود ولی عشق او به شهادت و ایثارگری در میادین نبرد باعث شد که پس از تولد آخرین فرزندش (محمد) با اصرار به رزمندگان گردان فجر لشکر المهدی و فرزندان دیگرش بپیوندد و به دنبال گمشده خود بگردد. اگرچه خودش هم میدانست و اقرار میکرد که مثل بسیاری از رزمندگان مسن جبههها دارای مهارت رزمی خاصی نیست ولی حضورش با توجه به خوش زبانی و خندهروئی و تقویت روحیه رزمندگان شبیه به نقش جناب حبیب ابن مظاهر در شب عاشوراهای مکرر ایران بود. در جبهه نیز بیشتر کارهای تدارکاتی و پشتیبانی را به او سپرده بودند و از او انتظار خط شکنی نداشتند و بخاطر عیالوار بودنش کمتر او را به خط میبردند.
نهایتاً با اصرار فراوان به خط پد آفندی فاو میرود تا همرزم و همسنگر فرزندش محسن و همشهریانش و رزمندگان دیگر گردد. در یکی از روزها، شهید زمانی یک پیراهن نظامی را چند تا میکند و زیر سرش میگذارد تا کمی استراحت کند، در همین حال یک خمپاره 60 کنار سرش به زمین میخورد و همه فکر میکنند که او شهید شده است ولی او از بین گرد و غبار برمیخیزد و پیراهن سوراخ سوراخ شده را به بچهها نشان میدهد و همه میبینند که کوچکترین ترکشی به سر و بدن او اصابت نکرده است. شهید زمانی این مسئله را به معنای نزدیک شدن شهادت و آماده شدن برای لقاء الله قلمداد میکند و آن را به فال نیک میگیرد و میگوید این سومین باری است که تا یک قدمی مرگ رفتهام ولی از خدا خواستهام که در حال خدمت مستقیم به رزمندگان شهید شوم نه در خواب. قبل از انقلاب دو اتفاق دیگر برای شهید زمانی رخ داده بود که همه مرگ او را باور کرده بودند: اولین حادثه این بود که در هنگام کار بنائی، چاهی زیر پای او فرو میکشد و ساختمان روی او فرو میریزد و در بدترین شرایط زیر آوار دفن میشود و پس از اینکه او را به سختی بیرون میآورند میبینند هیچ آسیبی به او نرسیده است. دومین بار هم قبل از انقلاب بخاطر عمل قلب در بیمارستان تهران بستری میشود و تحت عمل جراحی قرار میگیرد و پزشکان از معالجه او ناامید میشوند ولی به طرز معجزه آسائی به زندگی بر میگردد تا به سوی سرنوشت زیبائی که خداوند برای او مقدر کرده گام بردارد. پس از این وقایع، او همیشه به دنبال شهادت میگشت و از خداوند میخواست که عاقبتش را ختم به شهادت کند.
شهید زمانی چند روز بعد از قضیۀ آن خمپاره و پیراهن نظامی در حالیکه همه را برای شهادت خود آماده کرده بود در یک صبح ظرفهای آب را برمیدارد و به طرف ماشین آب که صبحها آب می آورده میرود تا برای بچههای گردان که اکثراً در حال استراحت بودند آب بیاورد که دوباره یک خمپاره 60 کنار دستش به زمین میخورد و روح بزرگ او را قبل از اینکه جسمش به زمین بیفتد به ملکوت اعلی می برد و او به آرزوی دیرینهاش میرسد و تبدیل به یکی از اسوههای زیبای دفاع مقدس میشود. یادش گرامی و درجاتش متعالی باد
نثار وجود مقدس و مطهر شهدا صلوات و فاتحه
وصیت نامه شهید محمد حسن زمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
فَانَ حزب الله هم الغالبون بدرستیکه حزب خدا پیروز است
با سلام به پیشگاه منجی عالم بشریت آقا امام زمان(عج) و نائب بر حق او امام خمینی این قلب تپنده امت حزب الله و همیشه در صحنه ایران اسلامی و با سلام و درود به سید مظلومان بهشتی و تمامی شهدای انقلاب اسلامی بخصوص جنگ تحمیلی و با سلام به تمامی رزمندگان کفر ستیز اسلام در سرتاسر جهان مخصوصاً جبهه های نبرد حق علیه باطل.
حقیر بنا به وظیفه شرعی لازم دانستم که چند کلامی به شما امت حزب الله شما رهروان حسین زمان ( امام خمینی) در میان بگذارم. برادران و خواهران شما را به ناله یتیمان پدر از دست داده شما را به روح تمامی شهدای اسلام و انقلاب اسلامی ، شما را قسم می دهم در این برهه از زمان تمامی صحبتهای امام بزرگوارمان را از یاد نبرید و جبهه ها را گرم نگه دارید و از او پیروی کنید.
برادران عزیزم به افراد سودجو و منافق و ضدانقلاب اسلامی در هر لباسی که هستند اجازه هیچگونه دخالت ندهید و آنانرا سرکوب نمائید گرچه خداوند آنانرا نابود کرده، امیدوارم که تمامی دشمنان اسلام و مسلمین، در هر کجای دنیا هستند نابود شوند. خانواده عزیز و محترمم وصیت این حقیر به شما اینست که دنباله رو رهبر کبیر انقلاب اسلامی باشید و جنگ را فراموش نکنید و از فرزندان عزیزم خواهش می کنم که جنگ را فراموش نکنند و تا آخرین قطره خون خود دست از دفاع از حریم جمهوری اسلامی ایران بر ندارند و همه را به این راه مقدس تشویق نمایند.
یادش گرامی و درجاتش متعالی باد
والسلام – محمد حسین صادقی
زرقان فارس -20 / 7 / 88
نثار وجود مقدس و مطهر شهدا صلوات و فاتحه
این یک نظر آزمایشی است.