شهید بزرگوار سرتیپ فضل الله کشاورز
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شهید گرانقدر فضل الله کشاورز
شهید فضل الله کشاورز فرزند مرحوم مصطفی و مرحومه گلناز کشاورز در ۱۰ فروردین ۱۳۳۷ در خانواده مذهبی در روستای هشتیجان از توابع مرودشت دیده به جهان گشود.
پدرش در روستا به کشاورزی اشتغال داشت و مادرش خانه دار بود، فضل الله فرزند اول خانواده است و سه برادر و چهار خواهر نیز دارد.
دوران تحصیلات ابتدایی را در روستای مذکور و دوران راهنمایی و متوسطه را در شهرستان مرودشت گذراند. در سال ۵۴ و ۵۵ موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان جم، دبیرستان شریعتی فعلی گردید.
بعد از اخذ دیپلم در نیرو هوایی ارتش در سالهای ۵۵ تا ۵۷ استخدام شد تا سال های بیاد ماندنی که انقلاب در شرف پیروزی بود ایشان در روزهای درگیری ملت با ارتش با عده ای دیگر از همکارانش از تهران به علت نفرتی که از شاه خائن داشت از پادگان فرار کرد و به خانه برگشت.
در روزهای شکل گرفتن انقلاب خیلی تلاش می.کرد قلبش برای ورود امام به وطن می تپید تا اینکه در روز ورود امام ایشان به تهران رفت و در فرودگاه از آن رهبر بزرگ استقبال کرد، ایشان به امام عشق می ورزید و با شروع جنگ در جاده آبادان ماهشهر مشغول خدمت در نیروی هوایی ارتش بود. او همیشه آرزویش شهادت بود تا اینکه در تاریخ ۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ که پشت دستگاه سایت رادار موشکی بود مورد اصابت ترکش راکت هواپیمای دشمن قرار گرفت و به آرزوی همیشگی خود رسید
ایشان از جمله همافرانی بود که در بیعت تاریخی و باشکوه هُمافران با امام خمینی که در ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجام شد حضور داشت.
لازم به ذکر است که ایشان ازدواج نکرده بود و مزار مطهر خود و والدین گرامی اش در آرامستان زادگاهش روستای هشتیجان در جوار مرقد شریف امامزاده عبدالله، از منسوبین به حضرت موسی ابن جعفر علیهم السلام قرار دارد.
==============
وصیت نامه شهید همافریکم فضل الله کشاورز
بسمه تعالی
با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) و با سلام به ملت شهید پرور ایران من از پدر و مادرم از این که زحمات زیادی برای من متحمل شدند که قلم از سپاسگزاری آنها قاصر است حلالیت میطلبم و از همه ملت شهید پرور ایران می خواهم که مقاومت کنند تا انشاالله مملکت از لوث وجود بعثیون پاک شود. و السلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
+++++++++
خاطراتی از شهید فضل الله کشاورز
شهید فضل الله کشاورز ارادتی قلبی و کامل به امام زاده سید عبدالله داشت و معتقد بود در حالت بیداری، در دورانی که در دبیرستان درس می خوانده امام زاده را دیده است.
مادرشان نیز نقل می کردند که روزی با ایشان با ماشین شخصی شان که رنو بوده به بوشهر می رفتند، جائی در جاده بنزین آنها تمام میشود و متوقف میشوند و هر کاری می کنند بنزین گیرشان نمی آید، شهید متوسل به امام زمان می شود و پس از مدت کمی فردی می آید و می گوید برو دیگر مشکلی نداری...، همان لحظه استارت می زند و ماشین روشن می شود و تا بوشهر که راه زیادی بوده بدون بنزین می پیمایند.
ایشان در دورانی که همافر بود وقتی که به روستا می آمد، مثل یک کشاورز ماهر به پدر کمک می کرد و خودش را از کارهای خانواده و مردم برکنار نمی کرد.
شهید از کودکی یکی از اصحاب مسجد حضرت موسی ابن جعفر (ع) زادگاهش هشتیجان بود و علاقه ای آسمانی به عبادات و ادعیه داشت و مخصوصاً دعای کمیل را با تمام وجود دوست می داشت و در معنا و فرازهای آن دقت زیاد می کرد.
در آخرین مرخصی وقتی می خواست به جبهه بر گردد، گفته بود این آخرین سفرم است. بخاطر روحیات خاصی که داشت انگار به او القا شده بود که شهید می شود و همینطور شد.
ایشان یکی از مسئولین سایت پدآفندی جاده آبادان ماهشهر بوده و در بمباران هوائی دشمن، ترکش به گردنش می خورد و به درجه رفیع شهادت می رسد.
مهربانی و صداقت و شجاعت و رفتارهای عبادی و اجتماعی شهید کشاورز در دوران زندگی اش همیشه زبانزد مردم و خانواده و دوستانش بود و بعد از شهادتش الگوی تمام آشنایان و ارادتمندان بویژه نوجوانان و جوانان بوده است.
نام گروه مقاومت روستا نیز قبلاً به اسم شهید بزرگوار فضل الله کشاورز بوده و بعدها که به پایگاه ارتقا می یابد به نام امامزاده عبدالله (که می گویند برادر تنی امام رضا علیه السلام است) تغییر می کند و البته بخاطر عشق و ارادت شهید کشاورز به امام زاده سید عبدالله، به نظر می رسد این تغییر و ارتقاء نام از کرامات و الهامات روح مطهر شهید به بازماندگان و دوستانش باشد.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد