امام زادگان عشق

تا رسیدن به شهادت که یکی از بزرگترین آرزوهای من است از پا ننشینیم. شهید محمّد محمّدی

تاریخ تولد : 12/2 / 1343

نام پدر : محمد علی

تحصیلات : اول دبیرستان

تاریخ شهادت : 18/2/1362

محل شهادت : خرمشهر

عملیات : بیت المقدس – پیاده

..................

زندگینامه شهید محمد محمدی
شهید محمد محمدی فرزند حاج محمدعلی در تاریخ ۱۳۴۳/۱۲/۲ در خانواده ای متوسط و مذهبی در محلهٔ دودج زرقان دیده به جهان گشود و زندگی را در آغوش پر مهر خانواده ای پاک و با صفا آغاز کرد. او فرزند پنجم خانواده از بین ۵ پسر و سه دختر بود. پدرش که به حاج احمد نیز شهرت داشت کارمند اداره منابع طبیعی استان فارس بود و در محله دودج زمین کشاورزی داشت و بصورت محدود کار دامداری هم انجام می داد. شهید از کودکی در امور کشاورزی و دامداری به پدر  کمک میکرد و از همان دوران طفولیت سختی و لذت کسب نان حلال و کار و تلاش را لمس کرد و مخصوصاً در ایام تعطیل و تابستانها علاوه بر فعالیت در مسجد جامع و هیئت عزاداری، به کشاورزی و دامداری نیز می پرداخت.
شهید محمد محمدی دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی خود را در دودج با موفقیت پشت سر گذاشت و در دوران تحصیل یکی از دانش آموزان فعال و تیزهوش و با پشتکار بود و برای آینده اش برنامه های خاصی داشت.
شهید دانش آموز سال سوم راهنمائی بود که پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در بهمن ماه ۱۳۵۷ به وقوع پیوست و دست بیگانگان و جهانخواران را از منابع و ثروتهای خدادادی میهن ما کوتاه کرد. این انقلاب عظیم که منجر به سقوط نظام دو هزار و پانصدسالهٔ شاهنشاهی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران شد در زندگی و شخصیت این شهید بزرگوار تأثیر شگرفی گذاشت و تمام گمشده های خود را وجود امام خمینی پیدا کرد چون علیرغم سن کم از آغاز فعالیتهای انقلابی سال ۱۳۵۶ به همراه برادرش در اکثر صحنه های ضد طاغوتی در دودج و شیراز و زرقان حضور داشت و همدوش مردم ایران و در حد خود تا سرنگونی رژیم شاه و استقرار جمهوری اسلامی تلاش ایثارگرانه کرد.
هنوز چیزی از انقلاب نگذشته بود که جهانخواران و غارتگران بیت المال که دستشان از منابع ایران قطع شده بود شروع به توطئه و فتنه و آشوب کردند و با کمک نوکران داخلی خود و نفوذی ها در فکر تجزیه ایران بخصوص در منطقه کردستان بودند. در این دوران شهید محمدی وارد دوره دبیرستان شده بود و هر روز می بایست مسیری نسبتاً طولانی را با دوچرخه یا وسائل دیگر همراه با دوست و همکلاس و همرازش شهید غلامرضا قائدشرف برای رسیدن به دبیرستان محل تحصیلش در زرقان طی می کردند.
هجوم گستردهٔ دشمنان بعثی به شهرها و روستاهای غرب و جنوب کشور در اول مهرماه ۱۳۵۹ باعث شد که اکثر مردان با غیرت و از خودگذشتهٔ ایران به فرمان امام لبیک بگویند و به مقابله با متجاوزین بعثی برخیزند، شهید نیز برای حضور در جبهه ها اسم نوشت ولی بخاطر اینکه برادرش در جبهه بود پذیرفته نشد تا اینکه برادرش محمدحسین در عملیات فتح المبین مجروح شد و دوستش شهید غلامرضا قائدشرف به شهادت رسید، دیگر برای او درنگ جایز نبود، لذا ادامه تحصیل را به آینده موکول کرد و به هر طریق بود خانواده را راضی کرد و پس از آموزش نظامی به جبهه های غرب رفت.
پس از اتمام مأموریت دوباره داوطلب شد و بعد از شرکت در ایجاد آرامش در منطقهٔ فیروز آباد فارس که توسط اشرار و فرصت طلبان به آشوب کشیده شده بود، مجدداً به جبهه های جنوب اعزام شد و به نبرد با دشمنان بعثی پرداخت، پس از آن دوباره برای کسب آموزش تکمیلی نظامی به کازرون رفت و این بار با لشکر محمد رسوالله تهران برای آزادسازی خرمشهر در عملیات سرنوشت ساز بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد شرکت کرد و در آخربن روزهای عملیات در جنگ تن به تن بوسیلهٔ نارنجک دشمن در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۸ از ناحیه سر مجروح و شهید شد و در تاریخ سوم خرداد ۱۳۶۱ تشییع و طبق وصیتش در کنار دوست و همکلاس و همراز شهیدش شهید غلامرضا قائدشرف در گلزار شهدای محلهٔ دودج دفن شد.
لازم به ذکر است که برادر دیگر ایشان شهید محمد مهدی محمدی نیز در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید و پدر و مادر بزرگوارشان مرحوم حاج محمدعلی محمدی و مرحومه دده جان حسن زاده پس از سالها داغ و هجران، به فرزندان شهیدشان پیوستند و در آرامستان دودج در جوار مزار مطهر شهدا، آسمانی شدند.
روحشان شاد و یادشان گرامی 

.................

وصیت نامه شهید

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

مالکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه والمستضعفین

(چرا در راه خدا و مستضعفان پیکار نمی کند)

حمد سپاس به درگاه خداوند بزرگ و سلام بر خاندان نبوت ، امروز با دلی پر از شوق و داشتن عقیده ی  محکم و استوار به خط ولایت فقیه ، با گامی مصمم به جبهه می شتابم اینجانب محمد محمدی فرزند محمد علی دارای شماره شناسنامه 11 برحسب وظیفه ی شرعی که دارم امروز 22/11/61 به جبهه ی حق علیه باطل اعزام می شود تا بتوانم راه شهیدان را ادامه داده و دینی را که به دینم دارم ادا نمایم و تا رسیدن به شهادت که یکی از بهترین آرزوهای من است از پا ننشینم . اگر شهید شدم از شما پدرم ،‌مادرم ، برادرم و خواهرهایم می خواهم در سوگ من بر سرو روی خود نکوبید که این باعث رنجش روح من خواهد شد ، شما با صبر خون من را پتکی کنید و آنچنان بر سر امپریالیسم جهانخوار و نوکرانش صدام و صدامها بکوبید که پوزه ی آنها به خاک مالیده شود و به دوستان و هم کلاسی هایم وصیت می کنم که پشتیبان ولایت فقیه باشید و پشتیبان این حکومت باشید که این حکومت و انقلاب زمینه ساز حکومت مهدی (عج) می باشد و اگر به راه من و هدف من پایبند هستید سلاح را در یک دست و قرآن را در دست دیگر بگیرید و آنچنان بر لشکر کفر بتازید که قدرت تفکر را از آنها سلب کنید.

از شما می خواهم که جسدم را در کنار برادر عزیزم شهید غلامرضا قائد شرف این همسنگر دوران تحصیلاتم دفن کنید.

نفرینی هم دارم بر سر منافقین که توانسته اند با توطئه های شوم خود عده ای از فرزندان اسلام را فریب دهند.

در پایان از تمام برادران ، ‌خواهران ، پدرم ،‌مادرم ، دوستان و آشنایان می خواهم که هر بدی از من دیده اند ببخشند.

والسلام – محمد محمدی

صفحه شهید مهدی محمدی برادر شهید محمد محمدی

23/1/61

*************************

لازم به ذکر است که سه شهید بزرگوار با نامهای مقدس محمد محمدی در زرقان وجود دارد که مشخصات و لینک صفحات آن عزیزان به ترتیب تاریخ شهادت به شرح زیر:

1.       شهید محمد محمدی / حاج محمدعلی / 1343/ دودج / 18/2/1361 / بسیج/  خرمشهر /  گلزار شهدای دودج

2.       شهید محمد محمدی/ حاج عباس / 1341 / زرقان/ 28/2/1363 / پاسدار/ پاسگاه زید عراق/ قطعه دوم گلزار شهدای زرقان

3.       شهید محمد محمدی /حاج بهزاد/ 1349/ دودج/ 4/10/1365 / بسیج / شلمچه / گلزار شهدای دودج

روحشان شاد ، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد