بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید حسنعلی فرهادی، اسم مستعار : امیر
نام پدر: سلیمان
تاریخ تولد: 1327/04/03
تاریخ شهادت: 1362/01/27
منطقه عملیاتی شهادت: مریوان
عضویت : سروان ارتش، هوابرد
مزار :گلزار شهدای شیراز
+++++++
شهید حسنعلی فرهادی با نام مستعار امیر، فرزند سلیمان و صنوبر فرهادی که هر دو به رحمت ایزدی پیوسته اند، مرحومه مادر بزرگوارش در شیراز دفن و مرحوم پدر گرامی اش در آرامستان روستای شیخ عبود دفن شده اند.
ایشان هنگام شهادت سروان ارتش و از تکاوران تیپ ۵۵ هوابرد شیراز بوده، سالها نیز سابقه حضور در جبهه های نبرد در جنوب و غرب کشور داشته است، این افسر شجاع لشکر اسلام در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۶۲ در جبهه مریوان به شهادت رسیده و مدتی مفقود و بدون مزار بوده و بعدها یا پیکرش پیدا شده و یا سنگ مزاری به نام او در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز نصب کرده اند، قطعه ۱ ردیف ۱۵ مزار ۱
شهید حسنعلی فرهادی ، متأهل بوده و دارای یک فرزند پسر است.
خانواده پدری ایشان ابتدا ساکن روستای شیخ عبود بیضا بوده و بعد به شیراز مهاجرت کرده اند.
روش شهادت ایشان به این طریق بوده که روی صخره در اثر ترکش خمپاره مجروح می شود و همانجا می ماند و پس از چندین روز بخاطر صعب العبور بودن خبری از او به دست نمی آید و سالها جزو مفقودین ارتش بوده است.
++++++++++++++++++
دو مدرسه به نام شهید فرهادی
دبیرستان پسرانه شهید حسن علی فرهادی ۱
ودبیرستان دخترانه شهیدحسن علی فرهادی۲
دوره اول متوسطه
شیراز - ناحیه ۴ آموزش و پرورش، انتهای بلوار نصر، حسین آباد سرتل
در سال 1389 توسط وزارت آموزش و پرورش
با بنای آموزشی به مساحت 414 متر مربع و همچنین حیاط با مساحت 531 متر مربع، دارای فضای آموزشی و ورزشی نسبتاً مناسب تاسیس شده است.
+++++++++++++++
متأسفانه بیش از این ، اطلاعی از این شهید بزرگوار به دست نیاوردیم، لذا از اقوام و همرزمان و دوستان ایشان خواهشمندیم با شماره ۰۹۱۷۶۱۱۲۳۵۳ تماس بگیرند تا زندگینامه ایشان را تکمیل تر کنیم. والسلام، صادقی
بسم الله الرحمن الرحیم
شهدای گرانقدر روستای شیخ عبود بیضا به ترتیب تاریخ شهادت
نثار ارواح مطهر و منور تمام انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و اموات منسوب به صلوات فرستندگان، فاتحه مع الصلوات
========================
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهدای گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بسیجی شهید حسین قلی عبودی فرزند مرحوم حبیب اله و بانو خورشید عبودی در تاریخ ۱۳۴۹/۴/۵ در خانواده ای شریف و متدین در روستای ولایتمدار و مذهبی شبخ عبود بیضای فارس دیده به جهان گشود.
او فرزند دوم خانواده از بین شش فرزند دختر و پسر بود. پدرش به کشاورزی اشتغال داشت و شهید از کودکی به مادر و پدرش در امور معیشتی کمک می کرد.
شروع به تحصیل او در دوره ابتدایی مصادف بود با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی در بهمن ماه ۱۳۵۷ که معجزه قرن بیستم نامیده شد و رژیم چند هزار سالهٔ شاهنشاهی را سرنگون کرد.
شهید تا پنجم ابتدایی بیشتر نتوانست درس بخواند و در دوران تحصیل همیشه به دنبال کارهای مسجد و پایگاه مقاومت بود و در کار سرودهای انقلابی و دفاعی، با آنها همکاری داشت و یکی از جایگاههای دائمی اش گلزار شهدا و راز و نیاز با شهدا بود.
پایان تحصیل ایشان نیز در دوران جنگ تحمیلی بود که از مهرماه ۱۳۵۹ شروع شده بود و ادامه داشت. شهید بارها برای حضور در جبهه های حق علیه باطل داوطلب شد ولی بخاطر سن کم پذیرفته نشد اما همکاری خود را با نیروی مقاومت بسیج ادامه می داد، در عین حال، در کارهای کشاورزی به پدرش کمک میکرد. تا اینکه سرانجام پس از اصرار و کسب رضایت والدین و مسئولین نظامی به دوره آموزشی اعزام شد و به بزرگترین آرزوی خود که همکاری با رزمندگان اسلام در دفاع از دین و ناموس وطن بود رسید ولی آرزویی دیگر نیز داشت که روح نا آرام او را طوفانی کرده بود، آری فقط شهادت در راه خدا و محشور شدن با حضرت قاسم و حضرت علی اکبر می توانست به او آرامش دهد و روح طوفانی او را آرام کند.
او اگرچه نامزدی کرده بود ولی تقدیر خداوند این بود که او را با شهادت از امام زادگان عشق قرار دهد و در آسمان شفاعت مستقر سازد تا مزارش میعادگاه عُشاق و آزادگان و حق شناسان باشد.
شهادت این بسیجی دلاور و از خودگذشته در اولین روز سال ۱۳۶۷ در آخرین ماههای جنگ تحمیلی در جبهه خُرمال در عملیات کربلای ۱۰ اتفاق افتاد.
پیکر مطهرش نیز پس از تشییع در شیراز و روستاهای بیضا، در گلزار شهدای گلگونکن زادگاهش روستای شیخ عبود، به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهدای گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید قربانعلی عبودی فرزند مرحوم میرزا آقا و بانو مریم کوچکی در تاریخ ۱۳۴۸/۱۰/۳ در روستای ولایتمدار شیخ عبود بیضا در خانواده ای متدین و تلاشگر دیده به جهان گشود.
قربانعلی فرزند سوم از بین چهار پسر و یک دختر بود و خانواده در امور معیشتی به پدر در شغل کشاورزی و بنائی کمک می کردند.
شهید درس خود را دوران ابتدائی تمام کرد ولی بخاطر اینکه دوره متوسطه در روستا نبود ترک تحصیل کرد و مشغول به کار شد.
ایشان بسیار خوش اخلاق، مردم دار و زرنگ بود و ارتباطی عالی با مسجد و مجالس اهلبیت مخصوصاً مراسم عاشورائی داشت. دارای اخلاق پسندیده ای بود و سعی می کرد تا آنجا که می تواند در هر زمینه ای به دیگران کمک کند.
او در جوانی نامزدی کرد و سپس به سربازی رفت، قسمتی از دوران خدمتش را دوران دفاع مقدس در جبهه های نبرد حق علیه باطل در مناطق جنوب گذراند تا اینکه قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل پذیرفته شد و جنگ تحمیلی به اتمام رسید. اما خداوند حکیم و متعال مقدر کرده بود که قربانعلی با خلعت شهادت به بزم مقربان درگاه احدیت درآید و ستاره ای در آسمان شفاعت شود...
روش شهادت این سرباز ولایت بر اثر انفجار مهمات در منطقه جنگی آبادان در تاریخ ۱۳۶۷/۸/۲ یعنی چندین ماه بعد از پایان جنگ تحمیلی بود.
پدر بزرگوار ایشان نیز چندین سال پس از شهادت فرزند رشیدش از دنیا رفت و در آرامستان روستای شیخ عبود خاکسپاری شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهدای گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید محمد تقی کوچکی فرزند مرحوم عباسعلی و مرحومه بانو جهان ده بزرگی در تاریخ ۱۳۳۱/۴/۱۸ در خانواده ای متدین و زحمتکش در روستای ولایتمدار شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
پدرش به شغل کشاورزی و کارگری اشتغال داشت و از اهالی شیخ عبود و مادرش از خانوادهٔ ده بزرگی های شیراز بود. شهید فرزند دوم خانواده بود و دو خواهر دیگر نیز داشت که در کودکی پدر خود را از دست دادند و سرپرستی آنها به عهده مادر افتاد.
او مدرسه را بخاطر مشکلات عدیده ناتمام گذاشت و مشغول به کار کشاورزی شد.
در جوانی برای انجام خدمت وظیفه اقدام کرد ولی معاف شد و دوباره به روستا بازگشت و مشغول کشاورزی شد.
در همین دوران ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.
با شروع جنگ تحمیلی و حمله صدام به خاک کشور عزیزمان به ندای امام خمینی لبیک گفت و به عضویت بسیج در آمد و پس از کسب آموزشهای لازم نظامی از طریق لشکر ۱۹ فجر فارس به صفوف فشرده رزمندگان دریادل اسلام پیوست و در جبهه های حق علیه باطل مشغول نبرد با متجاوزین بعثی شد.
نهایتاً ایشان در خط پدآفندی فاو در اثر ترکش خمپاره های دشمن مجروح شد و به افتخار جانبازی نائل شد و پس از حدود دهسال تحمل درد و رنجهای جانبازی، در تاریخ ۱۳۷۴/۱۱/۱۲ به یاران شهیدش پیوست و به فیض عظمای شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای شیخ عبود به خاک سپرده شد.
لازم به ذکر است که مادر گرامی ایشان نیز فوت کرده و در آرامستان شیخ عبود دفن شده است.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهدای گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید شهریار کرمی فرزند مرحوم مهدی یار و مرحومه..... در مورخه ۱۳۳۶/۹/۱۱ در خانواده ای مذهبی و زحمتکش در روستای عاشورائی شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
شهریار فرزند چهارم از بین هفت فرزند پسر و دختر بود.
او تا کلاس ششم ابتدایی در روستا تحصیل کرد و در حین درس به کمک پدر نیز می شتافت، پس از ترک تحصیل تمام وقت به کمک پدر رفت و به کار کشاورزی مشغول شد.
در جوانی به خدمت سربازی رفت و در نیروی زمینی ارتش خدمت کرد. او همیشه خاطراتی تلخ از سرسپرگی فرماندهان ارتش به بیگانگان مخصوصاً به امریکائی ها و شیوع انواع فسادها در بدنهٔ حکومت شاه تعریف می کرد. پایان سربازی او مصادف شد با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۵۶ و بخاطر شناختی از ماهیت پلید رژیم پهلوی داشت آگاهانه و با جان و دل به صفوف فشرده انقلابیون پیوست و کار و زندگی را وقف آرمانهای امام و شهدا کرد. ایشان بارها جان خود را به خطر انداخت و در تظاهراتها و برنامه های انقلابی و مذهبی در شیراز شرکت کرد. او در همین دوره ازدواج نمود که حاصل این پیوند مقدس یک پسر و یک دختر است.
پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ برای او سرشار از زیباترین خاطرات انقلابی و معنوی بود.
هنوز چیزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که جهانخواران و غارتگران بین المللی که دستشان از منابع و ثروتهای خداداد ایران عزیز قطع شده بود، با تحریک صدام ملعون، جنگی نابرابر علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی راه انداختند و صدام در مهر ۱۳۵۹ با کمک بسیاری از ارتشهای عربی و غربی مرزهای جنوب و غرب ایران را مورد تاخت و تاز وحشیانه قرار داد و صدها شهر و روستا را ویران و هزاران نفر غیر نظامی را شهید و مجروح و اسیر و آواره کرد. در این زمان، دوباره نیروهای انقلابی و از خودگذشته به میدان آمدند و حماسه آفریدند و ارتش متجاوز بعث عراق را زمینگیر کردند و به دفاع از دین و ناموس وطن پرداختند. یکی از جاهائی که ارتش متجاوز دشمن زمینگیر شد تنگ چزابه بود و یکی از آن اولین شیرمردان جان برکف و با غیرت که در آن تنگه راه دشمن را سد کرد بسیجی شهید شهریار کرمی بود که در اولین حضورش در جبهه پس از رشادتها و حماسه آفرینی ها در سخت ترین شرایط جنگی و آب و هوایی، نهایتاً در پاتک مشهور چزابه در تاریخ ۱۳۶۰/۱۱/۲۲ مجروح و به بیمارستان مشهد منتقل شد و پس از یک هفته مداوا، به آرزوی دیرینش که شهادت در راه خدا بود نائل شد و پیکر مطهرش که از اولین شهدای دفاع مقدس بود پس از تشییع در شیراز و روستاهای بیضا، در یک روز سرد برفی در آرامستان زادگاهش، روستای شیخ عبود دفن گردید و الهام بخش رزمندگان و راهگشای بسیجیان بعد از خود شد.
ایشان فردی بسیار با معرفت، مؤمن ، با بصیرت، انقلابی و کمک حال مردم بود و اخلاقی بسیار عالی و دلنشین داشت.
لازم به ذکر است که پدر و مادر بزرگوار شهید شهریار کرمی به رحمت ایزدی پیوسته اند و در آرامستان روستای شیخ عبود دفن شده اند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید روح الله عبودی فرزند مرحوم حبیب و مرحومه حاجیه خانم زرافشان عبودی در تاریخ ۱۳۴۶/۱۱/۱ در خانواده ای متدین و تلاشگر در روستای ولایتمدار و عاشورائی شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
پدرش استاد حبیب بنا در منطقه بیضا به ساختمان سازی شهرت داشت و فرزندانش نیز در این امور با او همکاری می کردند.
روحالله فرزند پنجم خانواده بود و پنج خواهر و برادر تنی و ناتنی دیگر داشت.
شهید تحصیلات خود را تا پنجم ابتدائی در زادگاهش روستای شیخ عبود بام موفقیت به پایان رساند و دوره دبیرستان را در روستای کوشکهزار ادامه داد که برای رفت و آمد هر روزه با مشکلاتی مواجه بود ولی بخاطر اشتیاق به تحصیل، تحمل می کرد.
شهید فردی معتقد و انقلابی و سخت کوش بود، همیشه در اجتماعات مذهبی روستا بخصوص برای شهدا حضور فعال داشت و در دعاهای کمیل و توسل و انس گرفتن با قرآن مجید و عزاداری سیدالشهدا شرکت می کرد.
ایشان در پایان دبیرستان ، ادامه تحصیل را به آینده موکول کرد و ابتدا به عنوان بسیجی، سپس به عنوان پاسدار وظیفه وارد جبهه های نبرد حق علیه باطل شد، قبل از ایشان برادر بزرگش نیز در جبهه ها خدمت می کرد و همین امر باعث میشد که اشتیاقش به حضور در جبهه ها بیشتر شود.
نهایتاً این دلاور از خود گذشته و چند تن تز دوستان و همشهریانش به همراه لشکر ۱۹ فجر فارس در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ به درجه رفیع شهادت رسید و مدتی مفقود بود تا اینکه برادر بزرگش، شهید حکمت الله عبودی نیز در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید و عر دو برادر را در یک روز تشییع و در گلزار شهدای شیخ عبود به خاک سپردند...
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++
شهید حکمت الله عبودی فرزند مرحوم استاد حبیب و مرحومه فاطمه عبودی در تاریخ ۱۳۳۶/۱/۱۹ در خانواده ای مذهبی و تلاشگر در روستای شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
پدرش بنای ساختمانی بود و حکمت الله از کودکی کنار دست پدرش کار می کرد و در جوانی به استادی رسید.
شهید حکمت الله عبودی فررند سوم خانواده بود و ۵ خواهر و برادر تنی و ناتنی دیگر نیز داشت.
شهید حکمت الله عبودی تا ششم ابتدائی بیشتر درس نخواند ولی در کنار دست پدرش تبدیل به یک استادکار ماهر در رشتهٔ بنائی شد.
ایشان یکی از انقلابیون منطقه بود و در تا حدی که ممکن بود در جبهه های نبرد حق علیه باطل، به عنوان بسیجی شرکت کرد و نهایتاً در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید و پیکر مطهرش همراه با پیکر مطهر برادرش، شهید روح الله عبودی تشییع و در شیخ عبود به خاک سپرده شد.
از ۷ فرزند دو نفر به شهادت رسیده و یکی از برادرهایش نیز فوت کرده است.
شهید حکمت االه عبودی روحیه ای بسیار عالی و شاداب داشت، خنده رو و شوخ طبع و مجلس آرا و برخورد و قوم و خویش دوست بود ولی در امور دینی بسیار جدیت و دقت داشت..
روحش شاد و یادش گرامی
+++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهدای گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
شهیدان محمد مهدی و حاج مهدی احمدی
++++++++++
شهید حاج مِهدی احمدی فرزند مرحوم آزاد احمدی و مرحومه عزت زراعت پیشه در مورخه ۱۳۴۵/۱/۷ در خانواده ای متدین و تلاشگر در روستای عاشورائی شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
پدر ایشان، ابتدا قصابی داشت، سپس نمایندگی شرکت نفت و فروش مواد نفتی در روستای شیخ عبود را به عهده گرفت و تا پایان عمر شریفش با همکاری فرزندانش به همین کار اشتغال داشت.
مهدی فرزند ششم خانواده بود و ده خواهر وبرادر تنی و ناتنی داشت و با برادر شهیدش محمد مهدی که فرزند پنجم بود هر دو از یک پدر و مادر بودند.
مادر بزرگوارشان زنی بسیار فعال، با نفوذ و با شخصیت بود.
مهدی تحصیلات خود را تا اواخر دبیرستان ادامه داد و برای حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل داوطلب و پس از کسب آموزشهای نظامی لازم به همراه لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس به جبهه های جنوب اعزام شد. پس از مدتی به عنوان پاسدار وظیفه خدمتش را در جبهه ادامه داد تا اینکه نهایتاً در عملیات کربلای ۵ در تاربخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ در کربلای شلمچه، در حالیکه پیک گردان حضرت ابوالفضل بود به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
شهید حاج مهدی احمدی بسیار با غیرت، مردم دار و پیشقدم در کارهای خیر و اهل مسجد بود و با توجه به اینکه مسجد روستا جلو خانهٔ آنها بود، به همراه تمام خانواده و والدین امورات مسجد را در مناسبتهای مختلف انجام می دادند.
لازم به ذکر است که پیکر مطهر ایشان در این عملیات مفقود شد و بعد از مدتها به وطن بازگشت و در گلزار شهدای روستای شیخ عبود دفن گردید.
روحش شاد و یادش گرامی
+++متن سنگ مزار شهید مهدی احمدی+++
تربت پاک پاسدار وظیفهٔ شهید
حاج مهدی احمدی
فرزند آزاد، متولد ۷/۱/۱۳۴۵
که در تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد
خوش آن سری که در آن سر بُود هوای حسین
خوش آن دلی که در آن دل بُود ولای حسین
+++++
والسلام
نثار روحمطهرش صلوات و فاتحه
+
زندگینامه شهید بزرگوار محمد مهدی احمدی
شهید محمدمهدی احمدی فرزند مرحوم آزاد و مرحومه عزت زراعت پیشه در سال ۱۳۳۷ در روستای ولایتمدار شیخ عبود بیضا پا به عرصه هستی نهاد. پدرش نمایندگی فروش مواد نفتی در روستای شیخ عبود را به عهده داشت و فرزندانش در این شغل به او و معیشت خانواده کمک می کردند.
محمد فرزند پنجم خانواده بود و ده خواهر وبرادر تنی و ناتنی داشت و با برادر شهیدش حاج مهدی که فرزند ششم بود هر دو از یک پدر و مادر بودند.
محمد مهدی تا ششم ابتدائی در روستا درس خواند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کمک پدر مشغول شد.
ایشان در جوانی ازدواج کرد که حاصل این پیوند مقدس ۴ فرزند پسر است.
شهید محمد احمدی فردی بسیار مؤدب، خوش رو، صبور، و اهل کارهای خیر بود و خانه آنها که در همسایگی مسجد حضرت ولیعصر شیخ عبود قرار داشت همیشه مرکز تصمیم گیری برای مسجد و مناسبتها و برنامه های مذهبی و عاشورایی بود و از متولیان و بزرگان محل و مسجد محسوب می شدند.
مخصوصا مادرشان حاجیه خانم عزت زراعت پیشه (خواهر شهید رسول زراعت پیشه) نقش بسیار مهمی در امور مسجد و جامعه داشت.
لازم به ذکر است که تکاور حماسه ساز محمد مهدی احمدی در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۶۶ در عملیات والفجر ۱۰ در جبهه خُرمال به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از تشییع در شیراز و بیضا در زادگاهش روستای شیخ عبود دفن شد و به ساکنان آسمان شفاعت پیوست.
روحش شاد و یادش گرامی
+++
مطالب روی سنگ مزار شهید محمد مهدی احمدی
مرقد مطهر تکاور شهید
محمد مهدی احمدی فرزند آزاد متولد 1337 شهادت 28 اسفند 1366 در عملیات والفجر 10 در جبهه خُرمال به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به سوی پروردگارش پر گشود
خوشا بر من که دلدارم حسین است
به محشر ، یاور و یارم حسین است
سر و کاری ندارم در دو عالم
که در عالم مددکارم حسین است
بنامش دفتر عشق است مفتوح
خوش آن دفتر که عنوانش حسین است
++++++++
++++++
این نکتهٔ مهم نیز در اخبار ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ خبرگزاری ایرنا ذکر شده که مرحوم آزاد احمدی پدر بزرگوار شهیدان محمدمهدی و مهدی احمدی منزل مسکونی خود را به مساحت ۶۷۹ متر مربع به ارزش بیش از 10 میلیارد ریال در روستای شیخ عبود با نیت انجام امور عامالمنفعه و خیرات و مبرات به نام خیریه سیدالشهدا(ع) و شهیدان محمدمهدی و مهدی احمدی وقف کرده و دارای سند مالکیت است.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهدای گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید محمد حسن عبودی فرزند محمد حسین و حاجیه خانم عبودی در تاریخ ۱۳۴۸/۱/۱ در خانواده ای اصیل و مذهبی در روستای عاشورائی شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود. شغل پدرش کشاورزی بود و روی زمینهای خودش کار می کرد. ایشان ۷ فرزند داشت که شهید فرزند سوم آنها بود.
ایشان از کودکی در کنار درس و مشق، به والدین خود در امور زندگی نیز کمک می کرد و تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواند.
پدرش نیز از بسیجیان دلاور جبهه های نبرد حق علیه باطل بود و بارها با تیپ احمد ابن موسی و لشکر ۱۹ فجر فارس در جبهه های مختلف جنوب و غرب کشور، از قصر شیرین تا شلمچه و مجنون خدمت کرده بود.
پدر و فرزندانش در امورات مذهبی و مناسبتهای مذهبی همیشه حضور داشتند و از اصحاب خاص مسجد ولیعصر عج و پایگاه مقاومت شهید چمران محسوب می شدند.
شهید محمد حسن عبودی دارای اخلاقی بسیار عالی بود، بسیار متین و با ادب و محجوب بود، از لحاظ جسمی نیز خوش قد و بالا بود.
ایشان از شهدای گرانقدری بودند که در قایق مورد اصابت خمپاره قرار گرفته بودند
ایشان تک تیرانداز بوده و در اولین جبههٔ خود در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۵ در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد.
روحش شاد و یادش گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
شهید غلامرضا عبودی فرزند عبدی و .... در اولین روز سال ۱۳۴۹ در خانواده ای مذهبی و زحمتکش در روستای مذهبی شیخ عبود تولد شد.
او فرزند پنجم خانواده بود و دو برادر و سه خواهر دیگر نیز داشت.
پدرش در روستا به کشاورزی و باغداری اشتغال داشت و به همراه فرزندان خود از این طریق امرار معاش می کرد.
شهید تا پنجم ابتدایی در روستا درس خوانده بود و بخاطر نبودن دوره راهنمائی در روستا ترک تحصیل کرده بود و علاوه بر کمک به پدر، قسمتی از اوقات خود را در مسجد و پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران می گذراند و برای حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل لحظه شماری و بیقراری می کرد.
او فردی مؤدب و مهربان، دارای اخلاق اسلامی، اهل نماز و دعا و مناسبتهای مذهبی و مخصوصاً شدیداً ارادتمند سالار شهیدان اباعبدالله الحسین بود و آشکارا آرزوی شهادت می کرد.
ایشان نهایتاً با اصرار و التماس و سفارش از طریق سپاه زرقان نام نویسی کرد و به مرکز آموزش امام علی باجگاه اعزام و سپس داوطلب عضویت در گردانهای عملیاتی لشکر ۱۹ فجر فارس شد.
این بسیجی شیدا و مخلص در اولین بار جبههٔ خود توفیق حضور در عملیات کربلای ۴ پیدا کرد و به همراه چند تن از همشهریانش، به فیض عظمای شهادت رسیدند.
شهید غلامرضا عبودی از ناحیه کمر و شکم به بالا مجروح شده بود و مدتی نیز با شهیدان نورعلی بردجی و شهید عبدالله عبودی مفقود بودند که پس از عملیات کربلای ۵ و پیدا شدن پیکرهای مطهر آنها، پس از تشییع در شیراز و روستاهای بیضا در گلزار شهدای زادگاهشان روستای شیخ عبود به ساکنان آسمان شهادت و شفاعت پیوستند.
والدین گرامی شهید بزرگوار غلامرضا عبودی نیز حدود ۱۰- ۱۵ سال گذشته از دنیا رفته اند و در آرامستان شیخ عبود دفن شده اند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
هوالجمیل / شهید نورعلی بردجی فرزند مرحوم گرام و مرحومه زیبا رضائی در اولین روز فروردین ۱۳۵۲ در خانواده ای متدین و مقید به شرع و احکام و اخلاق اسلامی در روستای عاشورائی و ولایتمدار «شیخ عبود بیضا» دیده به جهان گشود و کانون خانواده را با غنچه وجودش در اولین روز بهار معطر و اقوام و آشنایان را مسرور و نور معنویت در دل آنها روشن کرد لذا به خاطر ارادت خانواده به حضرت علی ابن ابیطالب علیهم السلام نام شریف پسرشان را نور علی گذاشتند تا آئینه و جلوه گاه نور مقدس مولا امیرالمؤمنین (ع) باشد.
پدرش به کشاورزی و دامداری سنتی اشتغال داشت و تمام خانواده در امور معیشت با هم همکاری داشتند، نورعلی فرزند دوم خانواده بود و ۴ خواهر و ۴ برادر نیز داشت.
او در شش سالگی به مدرسه رفت و اولین سال ورودش به مدرسه مصادف بود با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی که انقلابش معجزه قرن بیستم نامگذاری شد و رژیم چند هزارسالهٔ شاهنشاهی را سرنگون کرد. شهید نورعلی در دوران تحصیلات ابتدائی، درس انقلاب و شهادت را کودکانه آموخت و با تمام وجود عشق شهدا و مشق ایثار را بر صفحهٔ دل پاک خود نگاشت.
هنوز چیزی از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی نگذشته بود که جهانخواران و غارتگرانی که دستشان از منابع معدنی ایران و بیت المال کشور کوتاه شده بود با کمک به صدام ملعون در اول مهرماه ۱۳۵۹ به ایران حمله کردند و هزاران نفر از هموطنان ما را به شهادت رساندند و بسیاری از روستاها و شهرهای مرزی را به خاک و خون کشیدند، از تمام این مسائل و مشکلات، آنچه در ذهن کودکانه شهید نورعلی نقش می بست فقط فکر دفاع از مردم و انتقام کودکان بیگناه بود.
همزمان با پایان تحصیلات دوره ابتدایی، دائی نورعلی به نام شهید امان الله رضائی در سال ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید و روح مشتعل نورعلی را طوفانی تر کرد، لذا پس از این واقعه درس را رها کرد و علیرغم سن کم برای اعزام به جبهه داوطلب شد ولی او را نپذیرفتند و اصرار و خواهش و تمنای او بی تأثیر بود. از این دوران تمام وقت خود را در پایگاه مقاومت و مجالس شهدا و برنامه های مذهبی می گذراند و هر روز برای نبرد با دشمنان مصمم تر می شد، تا اینکه بالاخره با دست بردن در شناسنامه و التماس و سفارش و رضایت و وساطت والدین موفق به حضور در دوره آموزش نظامی در پادگان امام علی باجگاه شد و با توجه به کارائی و زرنگی و آمادگی بدنی نظر مسئولین را جلب کرد و در سیزده سالگی به همراه لشکر ۱۹ فجر فارس به جبهه های حق علیه باطل اعزام و مشغول به دفاع از ناموس و دین و وطن و آرمانهای انقلاب شد...
شهید نورعلی بردجی دارای اخلاقی عالی، روحیه ای مقاوم و تلاشگر بود و آرامش و اخلاص و معنویت در وجودش موج می زد. او عاشق مرام و منش حضرت قاسم ابن الحسن علیهم السلام بود و برای شهادت که برای او از عسل شیرین تر بود لحظه شماری می کرد.
ایشان نهایتاً در منطقه شلمچه، در عملیات کربلای ۴ به آرزوی خود که شهادت در راه خدا بود دست یافت و به خیل کربلائیان زمان پیوست و با شهادت مظلومانه اش، راه رزمندگان را برای پیروزی های بعدی و نهایتاً عزت و اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی هموارتر کرد.
لازم به ذکر است که عملیات کربلای چهار کلاً سه روز، از سوم تا پنجم دیماه طول کشید و به خاطر خیانتهای داخلی و خارجی با شکست مواجه گردید و باعث شهادت مظلومانه تعداد زیادی از بهترین رزمندگان اسلام شد، شهید نورعلی بردجی نیز در روز دوم این عملیات یعنی چهارم دیماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید، سن دقیق این شهید نوجوان هنگام شهادت ۱۳ سال و ۹ ماه و چهار روز بود و آن جمله مشهور حضرت امام خمینی را در یادها زنده کرد که در وصف «شهید حسین فهمیده» گفته بودند: رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید. (صحیفه امام، ج ۱۴، ص:۷۳).
در ضمن، مادر صبور و مقاوم شهید نورعلی بردجی و خواهر شهید امان الله رضایی نیز در ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ در ۷۳ سالگی به برادر و فرزند شهیدش پیوست و در جوار گلزار شهدای روستای شیخ عبود و مزار شوهرش دفن گردید.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
شهید سیف الله عبودی فرزند مرحوم علی مدد و مرحومه شمسی عبودی در تاریخ ۱۳۴۳/۸/۴ در خانواده ای مذهبی و زحمتکش در روستای تاریخی و ولایتمدار شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
پدرش به کشاورزی و دامداری سنتی اشتغال داشت و دارای سه فرزند بود که شهید سیف الله فرزند اول خانواده بود.
ایشان از کودکی از هوش وافری برخوردار بود ولی مثل بسیاری از کودکان دوران قبل از انقلاب، تا پنجم ابتدائی بیشتر درس نخواند و پس از ترک تحصیل مشغول به کار کشاورزی و کارگری شد و پس از چندین سال توانست ذخیره ای برای خود پس انداز کند و یک زندگی کوچک سر و سامان دهد و ازدواج کند.
ایشان از کودکی با مسجد و هیئت های مذهبی ارتباط داشت و در برپائی مراسم دینی، در حد خود سهیم بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به صف مدافعین انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی پیوست و به عضویت پایگاه مقاومت درآمد.
در همین دوران خدمت مقدس سربازی را پشت سر گذاشت و ازدواج کرد که حاصل آن پیوند مقدس دو دختر است.
این جوانمرد دلاور که بسیار زرنگ و خوشفکر بود و اعتماد به نفس بالائی داشت پس از تهاجم گسترده ارتش بعث عراق در اول مهر ماه ۱۳۵۹ به مرزهای کشور عزیزمان، ایران سرفراز، به گروههای ایثارگر و شهادت طلب برای مبارزه با متجاوزین بعثی پیوست و در این جنگ نابرابر که اکثر کشورهای غربی و عربی به کمک صدام رفته بودند به کمک امام و انقلاب و وطن شتافت و با همرزمان و همسنگرانش در سراسر کشور، پوزۀ جهانخواران و نوکران داخلی و خارجی آنها را به خاک مذلت مالیدند.
شهید سیف الله عبودی نهایتاً در عملیات کربلای ۵ در شلمچه شرکت کرد و در سحرگاه ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ قایق آنها مورد اصابت خمپاره های دشمن قرار گرفت و با گروهی از همشهریانش بر اثر ترکشهای زیاد که به ناحیه شکم و پا و سر ایشان خورده بود در حالیکه رمز مقدس «یا زهرا» بر لب داشتند به فیض عظمای شهادت نائل شدند.
لازم به ذکر است که پیکر مطهر این عزیزان خونین کفن، پس از تشییع در شیراز و بیضا، در زادگاهشان، روستای ولایتمدار شیخ عبود به خاک سپرده شد و نقش فداکاریها و حماسه سازیهای آنها برای همیشه در دل آزادگان و حق شناسان باقی ماند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
شهید علی عبودی فرزند مرحوم ولی الله و مرحومه زمان خانم عبودی در تاریخ ۱۳۴۲/۱/۱۵ در خانواده ای متدین و کشاورز و زحمتکش در روستای عاشورائی شیخ عبود بیضا دیده به عالم هستی گشود.
شغل پدرش کارگری و کشاورزی بود و سه دختر و چهار پسر داشت که شهید فرزند آخرشان بود.
شهید علی عبودی دوران تحصیل ابتدائی را در روستا گذراند ولی بخاطر مشکلات مالی و عدم علاقه به تحصیل، مدرسه را در دوره راهنمائی ادامه نداد و به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد.
همزمان با شروع دوره جوانی به خدمت سربازی رفت و دوران خدمت وظیفهٔ خود را با عشق و علاقه در سالهای اول انقلاب به پایان رساند و پس از خدمت به روستا و شهر بازگشت و دوباره مشغول به کارگری در امور کشاورزی و ساختمانی شد، سپس ازدواج کرد و یک زندگی معنوی شروع نمود که ثمره این پیوند مقدس دو دختر می باشد.
شهید علی عبودی فردی نجیب، با اصالت، قوم وخویش دوست و اهل نماز و دعا و عبادت بود و در مسجد و هیئت و پایگاه مقاومت فعالیت می کرد.
از ابتدای نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، ایشان خودش را در مسیر این حرکت الهی قرار داد و از مدافعان و فدائیان ولایت فقیه شد.
از خصوصیات اخلاقی ایشان ارادت و احترام بسیار به روحانیت و سادات بودو اگرچه از سواد زیادی برخوردار نبود ولی دارای معرفت و بصیرتی عالی بود.
او بسیار زرنگ و خوش فکر بود و برای کمک به دیگران بویژه محرومین سر از پا نمی شناخت و برای کارهای مسجد و حسینیه نیز همیشه پای کار و آماده به خدمت بود.
پس از شروع جنگ تحمیلی، قلب مالامال از عشق وی به کربلای حسین او را آرام نگذاشت و قصد عزیمت به جبهه ها و رزم با متجاوزین بعثی را نمود. به همین جهت با تکمیل پرونده در سپاه زرقان به جبهه های جنوب اعزام و به همراه پسرخاله ها و اقوامش همراه با لشکر ۱۹ فجر فارس در عملیات کربلای ۵ شرکت کرد و در شب حمله در حالیکه سوار قایق بودند در منطقه شلمچه، خمپاره به وسط قایقشان اصابت کرد و اکثر آنها را به آرزویشان که شهادت در راه خدا بود رساند. پیکر مطهر این عزیزان (یعنی شهیدان محمد رضا، علی، حکمت الله ، سیف الله و محمدحسن عبودی و شهید پیرمرادی) به پشت جبهه منتقل شد و پس از تشییع در شیراز و روستاهای منطقه، در عرض چندین روز در گلزار شهدای زادگاهشان ، شیخ عبود، آسمانی شدند.
روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
شهید رسول زراعت پیشه فرزند علی اکبر و خانم عالم بها عبودی در تاریخ ۱۳۳۸/۶/۵ در خانواده ای متدین و تلاشگر در روستای تاریخی و مذهبی «شیخ عبود بیضا» دیده به جهان گشود. ایشان فرزند سوم خانواده بود و دو خواهر و چهار برادر دیگر نیز داشت. پدرش به کشاورزی و دامداری سنتی اشتغال داشت.
شهید تا پنجم ابتدائی در مدرسه روستا سپری کرد و بخاطر علاقه به امور فنی، به عنوان شاگرد تعمیرکار موتور و دوچرخه مشغول به کار شد و پس از مدتی به استادی و مهارت رسید و خودش مغازه ای راه انداخت و مشتریان زیادی از محل خود و روستاهای دیگر داشت.
با شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به صفوف انقلابیون پیوست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای حفظ و حراست از انقلاب به عضویت پایگاه مقاومت در آمد و زندگی خود را وقف دفاع از اسلام و انقلاب و وطن کرد.
در دورانجوانی به سربازی رفت و این دوره را با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از آن با دخترخاله اش (خواهر شهید محمد رضا عبودی) ازدواج کرد که حاصل این پیوند آسمانی سه پسر و دو دختر است.
ایشان اگرچه بخاطر زحمت و فعالیت، دارای یک زندگی نسبتاً خوب بود اما با شروع جنگ تحمیلی، کار و زندگی را رها کرد و به صف رزمندگان اسلام پیوست چون غیرت و جوانمردی به او اجازه نمی داد که در خانه بنشیند و هجوم بیگانگان را در خاک و سرزمین مادری خود تماشا کند لذا پس از شروع جنگ تحمیلی و حمله متجاوزین و غارتگران بین المللی به ایران عزیز به رزمندگان جان بر کف اسلام پیوست و با توجه به اینکه آموزشهای نظامی در دوران سربازی دیده بود همراه با سپاه فجر استان فارس در جبهه های نبرد حق علیه باطل به خدمت خالصانه و فداکاری و حماسه سازی مشغول شد.
شهید رسول زراعت پیشه چندین بار به جبهه اعزام شد ودر چندین عملیات شرکت کرد مخصوصاً در عملیات والفجر ۱۰ که در جنگ تن به تن با دشمنان و متجاوزان بعثی با ترکش نارنجک از ناحیه نخاع در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱ در منطقه حلبچه شدیداً مجروح و به افتخار جانبازی نائل آمد و سخت ترین دوره زندگی او شروع شد.
ایشان مدتها در بیمارستان، سپس در نقاهتگاهی در محله عفیف آباد شیراز بود، پس از آن نیز یک عمر بستری و روی ویلچر بود ولی همسر فداکارش در این دوران سی ساله با تمام وجود از او محافظت و پرستاری می کرد، و در مجاهدتی که اَجرش کمتر از شهادت نیست، مثل پروانه دور وجود این جانباز گرانقدر می چرخید... شهید رسول زراعت پیشه، بعد از جانبازی نیز در مسجد و جامعه فعالیت اجتماعی و انقلابی داشت و همیشه از آرمان امام خمینی و شهدا دفاع میکرد. عشق و ارادت شدید به امام حسین و اخلاص و از خود گذشتگی و تواضع بارزترین خصوصیت شهید زراعت پیشه بود.
ایشان که آرزومند و مشتاق زیارت کربلا بود، نهایتاً توفیق زیارت کربلا با ویلچر، نصیبش شد و سه روز بعد از بازگشت از کربلا در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ به خیل شهیدان کربلائی پیوست و روح مطهرش در خیمه مولایش حضرت ابالفضل العباس آرام گرفت و پیکر نحیف و رنجدیده اش در گلزار مطهر شهدای روستای شیخ عبود در کنار همرزمانش، مخصوصاً پسرخاله هایش، شهیدان: محمد رضا عبودی و علی عبودی به خاک سپرده شده شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید محمد رضا عبودی فرزند ابراهیم و جهان خانم عبودی در سال ۱۳۴۲ در خانواده ای متوسط و مذهبی، پایبند به اصول و اخلاق اسلامی در روستای ولایتمدار شیخ عبود بیضای فارس پا به عرصه وجود نهاد. دوران کودکی در سایه پدر و مادری مهربان و مؤمن، فردی متدین و عاشق به خدا تربیت شد.
پدرش کشاورز بود و روی زمینهای خودش کار می کرد، مادر نیز خانه دار بود ولی مثل تمام زنان روستا به شوهرش در امور معیشت خانواده کمک می کرد.
شهید فرزند سوم بود و خانوادهٔ او دو پسر و سه دختر دیگر (تنی و ناتنی) نیز دارند.
ایشان در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدائی در روستا فرستاده شد و در کنار تحصیل به عبادات و نمازهای جماعت و مراسم مذهبی مسجد حضرت ولیعصر روستا اهمیت زیادی می داد و در کارهای مزرعه و خانه به والدین کمک پدر و مادر می کرد.
ایشان دوران راهنمایی و متوسطه را مدارس دو روستای همسایه گذراند و مجبور بود هر روز برای رسیدن به مدرسه یک راه طولانی را در سرما و گرما طی کند...
دوران تحصیل ایشان در دبیرستان مصادف بود با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی، که شهید عبودی در حد خود در مراسم و برنامه های انقلاب در شیراز و منطقه شرکت می کرد.
شهید محمد رضا عبودی پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و این دوره مقدس را در نیروی انتظامی منطقه الگودرز به پایان رساند و برای اداره امور زندگی به روستا بازگشت اما شروع جنگ تحمیلی دشمنان علیه ایران و حکومت نوپای جمهوری اسلامی باعث شد که دوباره ایشان جذب جبهه ها شود و به دفاع از دین و ناموس وطن برخیزد و با توجه به اینکه آموزشهای نظامی دیده بود و از سواد و معرفت بالائی برخوردار بود مسئولیتهائی در جبهه به ایشان واگذار می شد.
ایشان در دانشگاه شیراز قبول شده بود و در روستا نیز عضو پایگاه مقاومت شهید چمران بود و در تمام برنامه های تبلیغی و نظامی پایگاه حضوری فعال داشت.
شهید پس از پایان مأموریت در جبهه های جنوب به روستا بازگشت و مشغول کسب و کار شد و در همین دوران ازدواج کرد... اما غیرت و آزادگی به او اجازه نداد در محل بماند، لذا کار و کسب و دانشگاه را رها کرد و دوباره با «سپاه محمد» به لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس پیوست و همراه با رزمندگان سپاه زرقان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد، هرچند دو برادر دیگر ایشان نیز در خطوط مقدم نبرد بودند و لازم بود یکی در محل از والدین آنها نگهداری کند.
نهایتاً در عملیات شکوهمند کربلای ۵ شرکت کرد و در منطقه شلمچه، در قایق، به همراه گروهی دیگر از همرزمانش به درجه رفیع شهادت رسیدند که همگی از ناحیه شکم و سر و سینه مورد اصابت ترکشهای خمپاره قرار گرفته بودند. مزار مطهر ایشان در گلزار شهدای روستای «شیخ عبود بیضا»ست.
لازم به ذکر است که حاصل ازدواج شهید محمد رضا عبودی یک دختر است که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان تولد شد.
در ضمن، شهید محمد رضا عبودی، شهید رسول زراعت پیشه و شهید علی عبودی پسرخاله هستند از سه خواهر به نامهای جهان خانم، عالم بها و زمان که این سه مادر آسمانی، با داغ فرزندان مؤمن و رشیدشان به رحمت خدا رفته و به شهیدانشان پیوسته اند و در جوار گلزار شهدای شیخ عبود دفن شده اند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++
چند خاطره به نقل از حاجاسماعیل عبودی، از یادگاران دفاع مقدس و برادر این شهید بزرگوار:
۱
شهید محمد رضا عبودی از بصیرت بالائی برخوردار بود، در زمانی که بنی صدر رئیس جمهور بود و تقریباً تمام مردم از او حمایت می کردند، شهید محمد رضا عبودی می گفت: بنی صدر خائن است و آخر به نظام ضربه می زند.... پدرم با ایشان مخالفت کرد و گفت او نماینده تمام مردم است ولی شهید گفت در آینده معلوم می شود...
۲
قبل از اینکه برادرم، محمد رضا، به جبهه اعزام شود به خانه ما رفته بود و همسرم با انار از ایشان پذیرائی کرده بود، محمدرضا پس از خوردن انار، دست به سوی آسمان بالا برده بود و گفته بود: خدایا اگر قرار است شهادت نصیب برادرم شود، به من لطف کن و توفیق شهادت برادرم را به من بده...
در ضمن در همانجا که انار خورده، دانه ای انار افتاده و سبز شده که اینک یک درخت سی چهل سالهٔ سرسبز و پر بار است و مشهور به انار شهید است.
بعداً معلوم شد این دعای برادرم دقیقاً در زمانی بوده که من در جبهه در چند قدمی شهادت بودم ولی نصیبم نشد...
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
هوالجمیل
هوالجمیل
همزمان با روزهای ابتدایی سال 1396 یکی دیگر از فرزندان استان فارس در دفاع از حرم اهل بیت (ع) شربت شهادت نوشید. بسیجی شهید قدرت الله عبودی از رزمندگان لشکر عملیاتی ۱۹ فجر استان فارس به جمع شهدای مدافع حرم پیوست و نام خود را در تاریخ پر افتخار ایران اسلامی جاودان کرد.
قدرت الله عبودی فرزند حاج اباذر درسال ۱۳۵۲ در روستای شیخ عبود بیضا متولد شد و در سن ۱۳ سالگی سابقه حضور بیش از چهار ماه در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد. وی از بسیجیان فعال بیضا بود.
او که از رزمندگان لشکر عملیاتی ۱۹ فجر استان فارس بود برای دفاع از حریم حرم زینب کبری(س) رفته بود. در روزهای آغازین سال 1396 در سن 44 سالگی توسط گروهک داعش به شهادت رسید.
پیکر مطهر قدرت الله عبودی ۱۵ فروردین 1396 پس از برگزاری مراسم تشییع در گلزار شهدای روستای شیخ عبود بخش بیضاء سپیدان به خاک سپرده شد.
از ایشان دو فرزند پسر به نام های حسن و حسین به یادگار مانده است.
گفتنی است این شهید مدافع حرم، در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(س) بهدست تروریستهای تکفیری در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و آسمانی شد. مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید والامقام صبح دوشنبه چهاردهم فروردین در حسینیه عاشقان ثارالله (ع) شیراز برگزار شد.
در بخشی از وصیتنامه شهید عبودی آمده است: خدا را شاکرم که به من توفیق پوشیدن لباس مقدس را داده و لیاقت لبیک به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را داشته باشم و خدا را قسم به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) که شهادت در راه بی بی زینب (س) و حضرت رقیه (س) را نصیب بنده کند.......
نثار وجود مقدس و مطهر شهدا صلوات و فاتحه
بازگشت به صفحه اصلی سایت امام زادگان عشق
با تشکر از سایت ولایت۱۴۰۰
------+------
شهید قدرت الله عبودی در ۱۸ خرداد سال ۱۳۵۲ در خانوادهای مذهبی در شیخ عبود به دنیاآمد. از کودکی بسیار باهوش و زرنگ بود و به مسائل دینی پایبند بود.
به قول خودش از ۸ سالگی نماز می خواند و روزه می گرفت و به حلال و حرام خیلی پایبند بود.
سال ۱۳۶۵ در سیزده سالگی به جبهه رفت و در جبهه ازناحیه شکم مجروح و شیمیایی شد ولی هیچ حقوق یا مستمری دریافت نمی کرد و حتی کارت شناسایی جانبازی هم نگرفت و معتقد بود جهاد در راه خدا باید مخفی باشد.
در بیست و پنج سالگی اموالش را حلال کرد و به قول معروف خمس مالش را پرداخت کرد. همیشه با حسرت از شهدا صحبت می کرد و معتقد بود از قافله شهدا عقب مانده و توفیق شهادت را نداشته،احترام خاصی به سادات و خانواده شهدا داشت.
هر سال درنیمه شعبان جشن مفصل و باشکوهی برای ولادت صاحب الزمان می گرفت. شهید قدرت الله عبودی روبروی مغازهاش را تزیین و ریسه بندی می کرد از مردم محل باشیرینی و میوه و شربت پذیرایی می کرد و برای اقوام هم شام مفصلی درست می کرد.
سال ۹۲ برای رفتن به سوریه و مبارزه با داعش ثبت نام کرد و دوره های آموزشی را گذراندوبی صبرانه منتظر رفتن به سوریه بود. حتی چک سفید امضا هم داده بود و گفته بود هرچه قدر دوست دارید بنویسید و برداشت کنید فقط من را به سوریه ببرید.
۲۵اسفند سال ۹۵ راهیِ شام بلا شد و روز ۹ فروردین سال ۹۶ در روستای شیحه در استان حماه سوریه آسمانی شد و به آرزوی دیرینه اش رسید. شهید عبودی نمازهایش به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می دادی نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند.
خانمش می گوید نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد
پیکرپاک شهید ۱۰ فروردین به شیراز منتقل شد و در روز ۱۵ فروردین در گلزار شهدای شیخ عبود به خاک سپرده شد.
با تشکر از سایت صدای مدافعین
======================================
با سلام و عرض ادب خدمت شما مخاطبین گرامی: با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر بیضا را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر بیضا تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید بزرگوار و هر کدام از شهدای عزیز منطقه ولایتمدار بیضا دارند، با تلفن 09176112253 (صادقی) تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم برای هماهنگی با آنها به عمل آید. والسلام / با سپاس
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید عبدالرضا عبودی فرزند مرحوم غلامرضا عبودی و مرحومه کبری جوکار در تاریخ ۱۳۴۷/۵/۲۵ در خانواده ای مذهبی و تلاشگر در روستای عاشورائی شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
پدرش به شغل شریف کشاورزی و دامداری سنتی اشتغال داشت و مخارج خانواده را از این طریق تأمین می کرد. عبدالرضا فرزند آخر خانواده از بین هفت پسر و دختر بود.
او تحصیلاتش را در روستا تا پایان دوره ابتدائی گذراند و برای کمک به پدر و معیشت خانواده به همکاری با او پرداخت.
شهید عبدالرضا عبودی اخلاقی نیکو داشت و با مردم بسیار خوش برخورد، مهربان و با گذشت بود. ارتباطش با مسجد نیز بر خوبی او می افزود و همه او را دوست می داشتند.
ایشان برای دفاع از میهن و انقلاب و ناموس وطن ، به رزمندگان اسلام پیوست و پس از کسب آموزشهای نظامی لازم و خدمت در مناطق مختلف جنگی، نهایتاً همزمان با عملیات کربلای ۱۰ در منطقه قصر شیرین در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۲۱ به فیض عظمای شهادت نائل گردید و نامش در دفتر عاشورائیان زمان ثبت شد.
پیکر مطهر این سرباز دلاور جبهه های نبرد حق علیه باطل، پس از تشییع در شیراز و روستاهای بیضا، در زادگاهش روستای شیخ عبود دفن گردید.
لازم به ذکر است که پدر و مادر گرامی این شهید بزرگوار سالها پیش از دنیا رفته اند و آرامگاهشان در آرامستان شیخ عبود است.
روحشان شاد و یادشان گرامی
+++++++++++++++
با سلام و عرص ادب خدمت شما مخاطبین گرامی، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
هوالجمیل
سردار شهید پاسدار حاج محمد باصری فرمانده گردان جوادالائمه لشکر 19 فجر فرزند مرحوم اکرم متولد 1328 شهادت سال 1367 در جبهۀ جزیره مجنون ، تاریخ دفن 11/3/1380
در حال ویرایش و نگارش ...بقیه در ادامه مطلب
سردار شهید محمد باصری
سردار شهید محمد باصری روستای شیخ عبود بیضا در سال 1328 تولد شد
تا ششم ابتدائی درس خواند
از کودکی کمک حال پدر و خانواده بود
و با مسجد و مجالس مذهبی ارتباط کامل داشت
اهل نماز و قرآن و دعا و نوحه بود
فرزند مرحوم اکرم و حاجیه خانم جیران حاتمی، اهل روستای «شهرک رامجرد» بودند و در زمان طاغوت بخاطر درگیری با حکومت، به همراه دائی هایشان هرمز و هوشنگ، متواری می شوند و پس از مدتها آوارگی، به اصرار دوستانشان در شیخ عبود پنهان و نهایتاً بخاطر جوّ مذهبی این روستا در اینجا ساکن می شوند.
در شیخ عبود به کاگری و کشاورزی و دامداری سنتی مشغول می شوند
شهید باصری از بین 6 فرزند دختر و پسر، پسر اول و فرزند دوم خانواده بوده و نقش مهمی در معیشت خانواده به عهده داشته است. ایشان از کودکی در کنار درس و مسجد به کار می پردازد و بالاخره پس از گذراندن دوره ابتدائی مجبور به ترک تحصیل می شود.
ایشان از هوش و استعداد بالائی برخوردار بوده و ادامه تحصیل را به آینده موکول می کند ولی بخاطر مشکلات و گرفتاریهای اجتماعی و انقلابی و دفاع مقدس هیچوقت موفق به ادامه تحصیل نمی شود هرچند مدرک ششم ابتدائی در آن دوران نیز مدرکی مهم به شما می آمده و بسیاری از صاحب منصبان اداری با مدرک ششم ابتدائی جذب ارتش و آموزش و پرورش و ادارات می شدند. اما خصوصیت بارزتر ایشان تقوا و درستکاری، حلال خوری، مردم داری و شجاعت ذاتی بوده است.
کارهای مختلف انجام می دهد تا اینکه بخاطر توانائیهای بدنی و فراست و باهوشی و امانتداری در میدان تره بار شیراز در یکی از بنگاهها به عنوان منشی و حسابدار مشغول به کار می گردد.
این مرحله از زندگی در ساخت شخصیت او تأثیر به سزائی می گذارد چون با کانون فرهنگی مسجد حبیب شیراز که در همسایگی میدان تره بار بوده آشنا می شود و بخاطر آشنائی با مرحوم آیت الله ملک حسینی فعالیتهای سیاسی اش نیز در مسجد حبیب شروع می شود.
قبل از انقلاب با پخش نوارها و اعلامیه های امام و شرکت در تظاهرات های شیراز نقش عمده ای ایفا می کند و بارها تا مرز شهادت پیش می رود.
پس از انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می آید تا بهتر از آرمانهای امام و شهدا دفاع کند.
آشنائی او با بازاریان متدین شیراز و گروههای مذهبی وابسته به بازار باعث حضور او در مجالس انقلابی و مذهبی بازار شیراز و انقلابیون استان فارس می شود
در کشتار مسجد حبیب در روز 28 آبان 1357 مصادف با عید غدیر 1398 تا مرز شهادت پیش می رود ولی خداوند او را برای روزهای سخت تری ذخیره کرده بود. در این روز جمعیت انبوه انقلابی توسط تانک و هلیکوپتر مورد حمله دژخیمان شاه قرار می گیرد و تعدادی از مردم شهید می شوند
بعد از انقلاب فرماندهی پایگاه مقاومت مسجد حبیب را به عهده می گیرد
در روستای شیخ عبود نیز فعالیتهای مذهبی و انقلابی به عهده دارد
بارها از طرف منافقین تهدید به ترور می شود یک بار هم توسط آنها در میدان تره بار ضرب و شتم می شود
پس از این مرحله به خدمت سربازی فراخوانده می شود و دوران سربازی را در نیروی دریائی در خلیج فارس می گذراند و سختی های این دوران او را ورزیده تر و دریادل تر می سازد و او را برای مبارزه با اربابان نظام شاهنشاهی مصمم تر می کند...
ایشان، قبل از انقلاب در محل و مسجد مداحی و نوحه و قرائت قرآن و سخنرانی می کرده....
پدر ایشان فوت کرده و در آرامستان روستای شیخ عبود دفن شده، مادر بزرگوارش زنده است
شهید محمد باصری برای یادگاران دفاع مقدس و بازماندگان جنگ تحمیلی و رزمندگان استان فارس از هر لحاظ شباهتهائی با شخصیت سردار شهید عبدالحسین برونسی دارد، بخصوص در کار و مبارزات و دفاع مقدس ، محل شهادت، سالها مفقود بودن و روحیات خاص مذهبی و زهرائی بودن...
بعد از انقلاب به سپاه می پیوندد و از فرماندهان سپاه مرودشت می شود
شهید حاج محمد باصری همیشه فرماندهی گروهی از خط شکنان را به عهده داشت و بارها قوای مکانیزه متجاوزین بعثی را در هم کوبیده بود.
مجروح شدن در عملیاتهای مختلف
ایشان در یگانها و مختلفی در طول نبردهای خونین دفاع مقدس خدمت کرد که آخرین یگان و مسئولیت او فرماندهی گردان جواد الائمه لشکر 19 فجر بود و نهایتاً در اواخر جنگ در جزیره مجنون آسمانی شد و به آرزوی دیرینش رسید و براستی اگر به درجه فیع شهادت نمی رسید چه درجه ای می و توانست پاسخگوی زحمات و خدمات او باشد....
حاصل ازدواج ایشان یک پسر و سه دختر است...
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
هوالجمیل
....در حال ویرایش و نگارش....
بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید امان الله رضائی
فرزند مرحوم میرزا آقا و مرحومه رضوان عبودی
متولد ۱۳۲۸
پدرش اهل علی آباد قُرُق بوده
فرزند چهارم از هفت فرزند
شغل پدر کشاورزی
ششم ابتدائی
سربازی جزیره خارگ با نیرو دریائی طاغوت
ازدواج کرده . دارای 2 پسر و 3 دختر
سه بار جبهه جنوب بوده. بسیجی. لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس
آخرین بار مجنون
31/2/1363 شهادت در مجنون
اخلاق عالی، ایمان قوی، ساده زیست
در جزیره مجنون نان خشکهای ته سفره و اطراف سنگرها را جمع می کرد، همه بهش می خندیدند، دو روز غذا نیامد، همه رفتن نان ازش گرفتن، به همه به اندازه یک کم نان خشک می داد، حتی به برادرش و دامادشان که با هم بوده اند،
پدر شهید نورعلی بردجی داماد پدر امان الله بوده
پدر زنش هم باهش جبهه بود حاج صفر عبودی که مریض میشه برش می گردونن
خصوصیات : شهید امان الله رضائی دارای زهد و تقوای عالی، مسجدی، اهل مقاومت، اهل تقوا و نماز شب، عاشق امام حسین علیه السلام و یارانش، منتظر و مشتاق شهادت....
روحش شاد و یادش گرامی
روی سنگ مزارش نوشته حاج امان الله
بعد از شهادتش، برادرش به نیابت او رفته مکه...
پدر و مادرش هر دو فوت کرده اند
همسرش نیز فوت کرده
و همه در آرامستان شیخ عبود دفن هستند
روحشان شاد و یادشانگرامی
+++++++
با سلام و عرض ادب خدمت شما مخاطبین گرامی: با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر بیضا را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر بیضا تقاضا می شود هر گونه اطلاعات اصلاحی و تکمیلی درباره این شهید بزرگوار و هر کدام از شهدای عزیز منطقه ولایتمدار بیضا دارند، با تلفن 09176112253 (صادقی) تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم برای هماهنگی با آنها به عمل آید. والسلام / با سپاس
بسم رب الشهداء و الصدیقین
سردار شهید سید حمید حسینی فرزند سید احمد
شیعه، پاسدار، دیپلم، ۲۱ سـاله، متاهل
ولادت ۱۳۴۴/۰۴/۲۴ تهران
شهادت ۱۳۶۵/۲/۱۳ فکه
آرامگاه : تهران، بهشت زهرا
قـطعـه :۵۳ ردیـف :۱۶۹ شـماره :۱
بیست و دوم تیر ۱۳۴۴، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش سیداحمد، کارمند وزارت علوم بود و مادرش فرنگیس نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. سال۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سیزدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ در فکه در بر اثر متلاشی شدن بدن توسط نیروهای عراقی شهید شد، مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
+++++
اطلاعات بالا از سایت گلزار گرفته شده و بجز این، اطلاعات دیگری از این شهید گرانقدر نداریم لذا از عزیزانی که از این شهید بزرگوار هرگونه اطلاعی دارند استدعا داریم با شماره ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ تماس حاصل فرمایند.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بسیجی شهید عبدالواحد پیرمرادی فرزند حسن متولد 9/11/1342 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
شهید عبدالواحد پیر مرادی فرزند مرحوم حسن و مرحومه ....... در تاریخ 9/11/1342 در خانواده ای مذهبی در روستای ولایتمدار شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود...
پدرش اهل زرقان بود و مادرش اهل شیخ عبود.
شغل پدر کشاورزی بود
شهید فرزند پنجم بوده و از هفت خواهر و برادر
تحصیلات ابتدائی داشته.
شغل شهید کشاورزی بوده کمک به پدر
نامزد داشته ولی ازدواج نکرده بوده
لشکر 19 فجر – تک تیر انداز
در اولین جبهه – در شلمچه در کربلای 5 شهید میشه
این شهید گرامی هم جزو همان گروهی است که با هم در قایق شهید شدند.
(با شهیدان محمد رضا، علی، حکمت الله، سیف الله و محمد حسن عبودی).
ایشان دارای عقیده عالی و محکم به دین و عبادات و اخلاقیات، اهل نماز و مسجد و عزاداری و عاشق اهلبیت
مزار مطهرش در گلزار شهدای روستای شیخ عبود
پدر و مادرش فوت کرده اند –10 -15 سال پیش و در شیخ عبود دفن شدند...
++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳
هوالجمیل
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید عبدالله فرزند مرحوم عبدالعلی و گیلر احمدی در مورخه ۱۳۴۹/۷/۱۷ در خانواده ای مذهبی در روستای ولایتی شیخ عبود بیضا دیده به جهان گشود.
او فرزند دوم خانواده از بین ۵ پسر و ۴ دختر بود.
تا کلاس پنجم ابتدائی بیشتر نخواند و عزمش را برای جبهه رفتن جزم کرد، چندین بار تا سپاه زرقان رفت ولی هر بار بخاطر کم سن و سال بودن ردش کردند.
شغل پدرش دامدای و کشاوزی بود و عبدالله در این امور به پدر کمک می کرد و هر روز و شب قسمتی از وقتش را در مسجد و پایگاه مقاومت می گذراند.
سر انجام موفق به کسب رضایت والدین و مسئولین نظامی شد و به آموزش اعزام شد.
عبدالله پس از آموزشهای نظامی لازم مثل کبوتری سبکبال به جبهه پرواز کرد و در جنع رزمندکان جان بر کف اسلام قرار گرفت و بع تفاع از دین و ناموس وطن پرداخت.
ایشان تک تیرانداز بود و در یکی از گردانهای عملیاتی لشکر ۲۹ فجر سپاه فارس در مناطق جنکی جنوب کشور مشغول به خدمت شد.
نهایتاً ایشان در عملیات کربلای 4 شرکت کرد و در شلمچه در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ به همراه دوستانش شهیدان نورعلی بردجی و روح الله عبودی، به فیض عظمای شهادت رسیدند. پیکر مطهر این عزیزان چندی مفقود بود و پس از کشف، در گلزار شهدای زادگاهشان روستای شیخ عبود به ساکنان آسمان شفاعت پیوستد.
شهید عبدالله عبودی اهل مسجد و همکاری با پایگاه مقاومت بود و در عالم کودکی و نوجوانی بسیار مهربان و مردم دار و با معرفت بود. روحی بزرگ داشت و علیرغم کم سن بودن، مثل بزرگان رفتار می کرد. اهل جر و بحث نبود و از غیبت دیگران تنفر داست.
پدرش حدود دهسال پیش از دنیا رفته و در آرامستان روستای شیخ عبود در جوار شهدای عالیقدر به خاک سپرده شده است.
روحشان شاد و یادشان گرامی
هوالجمیل
بسیجی شهید فرج اله حیدری فرزند داداله متولد 17/1/1338 شهادت 28/7/1362 در عملیات والفجر 4 جبهه مریوان
+++++++++++++++
شهید فرج الله حیدری فرزند مرحوم داد الله و مرحومه نقره عبودی در تاریخ ۱۳۳۸/۱/۱۷ در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.
او فرزند دوم خانواده از بین هفت خواهر و برادر بود. پدرش شغل آزاد داشت و سالها پیش به شیراز مهاجرت کردند.
این شهید بزرگوار دوران مقدس سربازی را پس از آموزش نظامی در کرمان، به خرمشهر اعزام شد. ایشان جمعیِ گردان ۱۵۱ لشکر ۹۲ اهواز بود و حدود سی ماه در منطقه جنوب و پادگان دژ خرمشهر خدمت کرد. پس از پایان دوره مقدس سربازی مجدداً با کوله بازی از تجربه و تعهد و عشق و دلسوزی به عضویت بسیج درآمد و این بار به جبهه های غرب اعزام شد.
نهایتاً این بسیجی گرانقدر در تاریخ ۶۲/۷/۲۸ در عملیات والفجر ۴ در منطقه مریوان به دست دشمن و گروهکهای ضد انقلاب به شهادت رسید و در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز دفن گردید. در روستای شیخ عبود نیز سنگ یادبودی به نام و یاد عزیز ایشان در گلزار شهدا نصب شده است.
شهید فرج الله حیدری فرد تحصیلات خود را تا دبیرستان در شیراز گذرانده بود و در مراسم انقلابی و مذهبی شیراز نقشی مؤثرداشت. ایشان یکی از نمونه های عالی تربیت اسلامی بود و اخلاقی بسیار پسندیده و دوست داشتنی داشت.
لازم به ذکر است که ایشان ازدواج نکرده بود و مزار والدین گرامی اش در دارالرحمه شیراز است.
روحش شاد و یادش گرامی
+++++++++++++
====================================
با تشکر از برادر بزرگوار ایشان: حاج محمد حیدری فرد
هوالجمیل
شهدای گرانقدر روستای شیخ عبود بیضا
بسیجی شهید نورعلی بردجی فرزند گرام متولد 1/1/1352 شهادت 4/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
بسیجی شهید سیف الله عبودیفرزند علی مدد متولد 4/8/1343 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
بسیجی شهید علی عبودی فرزند ولی الله متولد 15/1/1342 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه ، سه شهید از سه خواهر : زمان عبودی
جانباز شهید رسول زراعت پیشه فرزند علی اکبر متولد 5/6/1338 مجروحیت 1/1/1366 حلبچه ، شهادت 15/10/1396 ، سه شهید از سه خواهر : عالم بها عبودی
بسیجی شهید محمد رضا عبودی فرزند ابراهیم متولد 4/6/1340 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه ، سه شهید از سه خواهر : جهان عبودی
بسیجی شهید فرج الله حیدری فرزند دادالله متولد 17/1/1338 شهادت 28/7/1362 در عملیات والفجر 4 جبهه مریوان
بسیجی شهید عبدالله عبودی فرزند عبدالعلی متولد 17/7/1349 شهادت 4/10/1365 عملیات کربلای 4 در شلمچه
بسیجی شهید حکمت الله عبودی فرزند حبیب الله متولد 19/1/1336 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
پاسدار وظیفه شهید روح الله عبودی فرزند حبیب الله متولد 1/11/1346 شهادت 4/10/1365 عملیات کربلای 4 در شلمچه
شهیدان حکمت اله و روح اله عبودی با هم برادر هستند. درود بر والدین و خانواده صبور و مقاومشان......
بسیجی شهید مردعلی عبودی فرزند غلامحسین متولد 4/6/1345 شهادت 24/2/1365 علیات رمضان جبهه شرهانی
بسیجی شهید عبدالواحد پیرمرادی فرزند حسن متولد 9/11/1342 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
سردار پاسدار شهید سید حمید حسینی فرزند سید احمد متولد 24/4/1344 شهادت 13/2/1365 در عملیات جبهه فکه
بسیجی شهید حاج امان الله رضائی فرزند میرزا آقا متولد 20/2/1328 شهادت 31/2/1363 در عملیات خط مقدم جزیره مجنون
بسیجی شهید شهریار کرمی فرزند مهدی یار متولد 11/9/1336 شهادت 22/11/1360 در پاتک دشمن در تنگۀ چزابه
بسیجی شهید حسین قلی عبودی فرزند حبیب اله متولد 5/4/1349 شهادت 1/1/1367 در جبهه خُرمال
پاسدار وظیفه شهید قربانعلی عبودی فرزند میرزا آقا متولد 3/10/1348 شهادت 2/8/1367 در اثر انفجار مهمات در جبهه آبادان
جانباز شهید محمد تقی کوچکی فرزند عباس علی متولد 18/4/1331 مجروحیت در جبهه فاو ، شهادت 12/11/1374
سردار شهید حاج محمد باصری فرمانده گردان جوادالائمه لشکر 19 فجر فرزند مرحوم اکرم متولد 1328 شهادت سال 1367 در جبهۀ جزیره مجنون ، تاریخ دفن 11/3/1380
پاسدار وظیفه شهید حاج مهدی احمدی فرزند آزاد متولد 7/1/1345 شهادت 19/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
تکاور شهید محمد مهدی احمدی فرزند آزاد متولد 1337 شهادت 28 اسفند 1366 در عملیات والفجر 10 در جبهه خُرمال
شهیدان احمدی با هم برادر هستند. درود بر والدین و خانواده صبور و مقاومشان......
سرباز شهید عبدالرضا عبودی فرزند غلامرضا متولد 25/5/1347 شهادت 21/1/1366 در عملیات کربلای 10 در جبهه قصر شیرین
بسیجی شهید غلامرضا عبودی فرزند عبدی متولد 1/1/1349 شهادت 25/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
بسیجی شهید محمد حسن عبودی فرزند محمد حسین متولد 1/1/1348 شهادت 25/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه
پاسدار وظیفه شهید آیت الله عبودی فرزند شکرالله متولد 1/11/1346 شهادت 4/4/1367 در عملیات تک دشمن در جزیره مجنون
و شهید مدافع حرم قدرت الله عبودی فرزند اباذر متولد 18/3/1352 شهادت 8/1/1396 در سوریه ، فدائی بی بی زینب (س).
لازم به ذکر است که از شهدای گرامی روستای ولایتمدار و شهیدپرور شیخ عبود شهید سید حمید حسینی در بهشت زهرای تهران و شهید فرج اله حیدری فرد در گلزار شهدای شیراز دفن هستند.
با تشکر از راهنمائی دوست و خویشاوند گرامی جناب آقای سید عظیم حسینی و همکاری برادر گرامی جناب آقای حاج احمد حاج سیف اله (عبودی) و جناب آقای احمدی مسئول محترم موبایل مرکزی شیخ عبود. اجرشان با سیدالشهدا. یا علی
==================================================
بنام خدا- با سلام و عرض ادب
با توجه به اینکه انتشارات هدهد به یاری خداوند متعال برنامه تهیه کتاب زندگینامه ۲۳۷ شهید گرانقدر شهرستان بیضا را شروع کرده از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر بیضا تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از هر کدام از شهدای عزیز منطقه ولایتمدار بیضا دارند، از طریق تلفن زیر تماس بگیرند تا با آنها مصاحبه شود.
سؤالات ما در مورد هر کدام از شهدا بین ۲۰ الی ۲۰۰ سؤال می باشد که معمولاً از کم، با سؤالات زیر شروع می کنیم:
==============
پرسشهایی برای مصاحبه با ایثارگران، جانبازان، آزادگان و خانواده های معظم شهدا
نام و فامیل شهید و اسم مستعار یا لقب؟
تاریخ تولد شهید؟
محل تولد و سکونت شهید؟
آیا پدر و مادر شهید در حیاتند؟
اگر نیستند کی از دنیا رفته اند و کجا دفن شده اند؟
و اسم شریف والدین؟
محل تولد و سکونت قبلی والدین یا خانواده شهید؟
محل سکونت فعلی والدین یا خانواده شهید؟
شغل پدر و مادر؟
تحصیلات شهید؟
نام مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه؟
شغل و تخصص شهید؟
اداره و نام شهر یا روستای محل کار شهید؟
تعداد خواهران و برادران شهید؟
شهید فرزند چندم خانواده بوده؟
فعالیتهای مذهبی انقلابی اجتماعی ورزشی علمی و غیره و ارتباط با انقلاب ؟
نام مسجدی که شهید در آن فعالیت داشته؟
نام گروه مقاومتی که در آن فعالیت داشته؟
اگر ازدواج کرده تعداد اولاد؟ پسر و دختر؟
محل سکونت فعلی خانواده و اولاد؟
تاریخ اولین اعزام/ به کدام منطقه؟
بسیجی یا ارتشی یا .....؟؟
با کدام نیرو، لشکر، تیپ، گردان؟
تعداد حضورها در جبهه، با چه لشکری و در چه منطقه ای؟
مسئولیت شهید در جبهه
مسئولیت در اداره و جامعه؟
مجروحیت یا اسارت؟
نحوه شهادت، ناحیه اصابت بدنی؟
نام منطقه جنگی، عملیات، تاریخ؟
نقل خاطرات همرزمان درباره شهید؟
اگر مفقود است چگونگی اطلاع از مفقود شدن و پیگیریها و آزمایش دی اِن اِ ؟؟
روحیه و عقاید خاص شهید؟
نامه ها و وصیت نامه ها
ناگفته ها.....
والسلام
«««««««««
اطلاعات بیشتر درباره ما و انتشارات هدهد
اگر سؤالی بود با افتخار در خدمتم.
ارادتمند : محمد حسین صادقی 09176112253 و ایتا
====================================
با سلام و عرض ادب مجدد خدمت شما مخاطبین گرامی: با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر بیضا را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر بیضا تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید بزرگوار و هر کدام از شهدای عزیز منطقه ولایتمدار بیضا دارند، با تلفن 09176112253 (صادقی) تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم برای هماهنگی با آنها به عمل آید. والسلام / با سپاس
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید بزرگوار آیت اله عبودی
شهید آیت اله عبودی فرزند مرحوم شکراله و مرحومه حاجیه عفت ابراهیمی در روز اول بهمن ماه 1346 در روستای شیخ عبود بیضا به دنیا آمد. ایشان پسر اول خانواده بود. او دوران ابتدایی خود را در سال 1362 به پایان رساند و مشغول به کار جوشکاری شد و با توجه به اینکه پدرش اکثراً به عنوان نیروی بسبجی در جبهه ها بود، مسئولیت تأمین معاش و حفاظت از خانواده به عهده آیت الله افتاد.
تا سر انجام برای سربازی داوطلب شد و به گروهان ژاندارمری سپیدان برای اعزام به خدمت در سپاه پاسداران نام نویسی کرد و در تاریخ ۱۳۶۵/۶/۱۸ به خدمت سربازی اعزام گردید. مدت حضور او در جبهه جمعاً دو سال به طول انجامید.
شهید در اواخر خدمت سربازی و در آخرین مرخصی، نامزدی و عقد کرد ولی تقدیر خداوند حکیم و متعال چنین بود که او با شهادت تبدیل به یکی از امام زادگان عشق شود...
نهایتاً شهید آیت اله عبودی در آخرین روزهای جنگ تحمیلی و آخرین ایام خدمت مقدسش در جزیره مجنون در محاصره دشمن قرار گرفت و در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۴ به شهادت رسید و پس از ۱۳ سال پیکر پاکش به وطن بازگشت و بر روی دستان پر مهر مردم تشییع و در زادگاهش، در گلزار مطهر شهدای شیخ عبود به خاک سپرده شد...
+++++
مادر گرامی شهید : آیت الله پسر اول من بود زمانی که ایشان به دنیا آمد او در نقابی پوشیده شده بود و بعد از زایمان زمانی که او شیر می خورد مدام به گلویش می پرید و امکان خفگی به او دست می داد. یک زمان وقتی برای آوردن آب به طرف چاه می رفتم یک سیدی بود که گفت ایشان حامله است و پسری در شکم دارد که به سلامتی زایمان می کند و او را به سن 17 و 18 سالگی می رساند و بعد یک جنگ می شود و او در جنگ کشته می شود.
++
او بچه ای خوب بود بسیار با ادب، خوش رو و خوش برخورد بود او به مدرسه رفت معلم هایش خیلی او را دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند و بعد از کلاس پنجم به بسیج رفت و بعد کارش جوشکاری بود و به مدت 5/2 سال در شلمچه مشغول بود و بعد از آن برای بار آخر که چندین ماه به مرخصی آمد برای او نامزدی کرده بودم و عروسی گرفتم زمانی که می خواست به مرخصی برود آمد و گفت مادر بلند شو رو به قبله بایست و 3 بار بگو مادر شیرم را حلال می کنم و بعد این را گفتم و او را به خدا سپردم و بعد رو به زنش کرد و گفت من می روم امکان دارد شهید شوم تو راه من را ادامه بده.
++
او گفت مادر من خواب خود را دیده ام من یا اسیر می شوم یا به شهادت می رسم. من گفتم خدا نکنه شهید و اسیر بشی و او گفت من برای افتخار تو و پدرم به جبهه می روم اصلاً ناراحت نشو. گفت مادر حالا فکر کن من هم مانده ام ده حلب روغن و ده کیسه برنج خورده ام. مردن با عزت بهتر است یا با ذلت؟ و بعد من در جوابش گفتم خدا هر چه بخواهد می شود.
+++
او حدود 13 سال مفقود الاثر شده بود. یک روز خواب دیدم یک جفت کبوتر روی دیوار خانه ای نشسته بود و به او گفتم من مسافر در راه دارم و ازش خبری ندارم و آن کبوتر در جوابم گفت من از او خبر دارم و گفتم یک نشانه ای بده که مطمئن بشوم و او 2 تا از بال هایش را جدا کرد و به من داد من آن را بر کنار چادر گره زدم و به پیش دایی اش رفتم.
+++
او در یک جزیره به نام مجنون در محاصره ی دشمن قرار گرفته بود و در همان جا هم به شهادت رسیده بود که یک نامه هم نوشته بود که متن نامه به این شرح بود: مادر من الان در جزیره ی مجنون هستم می دانم یا اسیر می شوم یا شهید. نگران من نباشید راه اسلام را ادامه بدهید..... ما به خیال اینکه ایشان اسیر شده اند زمانی که اُسرا را می آوردند تمام فامیل به انتظار او بودند که بعد خبر شهادتش را آوردند. (یک روز یک سیدی به خانواده ما گفته بود تا 40 روز دیگر خبر شهادت می رسد. در روز 39 بود که خبر شهادتش را آوردند در سال 78).
+++
هر وقت برایمان مشکلی پیش می آید سر مزارش می رویم مشکلمان حل می کند.
روحش شاد و یادش گرامی
+++++
مطالب ویرایش نشده :
اولین پسر از بین هفت فرزند
تا پنجم ابتدایی خواند
پدرش نانوا و آسیاب دار بود
پدرش چندین بار جبهه رفته بود و جانباز بود
سرباز بود، در مهندسی لشکر فجر خدمت میکرد، مدتی در جزیره مجنون محوردار بود، یعنی مسئول ایجاد و حفاظت از خاکریز و محور...
شهید آیت الله عبودی فردی با تقوا، با شخصیت، متین، ساکت، جدی، منظم، خوش قول، خوش اخلاق و بدون غل و غش بود.
پدرش هم قبل و بعد از شهادت فرزندش چندین بار به جبهه رفته بود.
++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳