زندگینامه شهید بزرگوار محمد رضا عبودی
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید محمد رضا عبودی فرزند ابراهیم و جهان خانم عبودی در سال ۱۳۴۲ در خانواده ای متوسط و مذهبی، پایبند به اصول و اخلاق اسلامی در روستای ولایتمدار شیخ عبود بیضای فارس پا به عرصه وجود نهاد. دوران کودکی در سایه پدر و مادری مهربان و مؤمن، فردی متدین و عاشق به خدا تربیت شد.
پدرش کشاورز بود و روی زمینهای خودش کار می کرد، مادر نیز خانه دار بود ولی مثل تمام زنان روستا به شوهرش در امور معیشت خانواده کمک می کرد.
شهید فرزند سوم بود و خانوادهٔ او دو پسر و سه دختر دیگر (تنی و ناتنی) نیز دارند.
ایشان در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدائی در روستا فرستاده شد و در کنار تحصیل به عبادات و نمازهای جماعت و مراسم مذهبی مسجد حضرت ولیعصر روستا اهمیت زیادی می داد و در کارهای مزرعه و خانه به والدین کمک پدر و مادر می کرد.
ایشان دوران راهنمایی و متوسطه را مدارس دو روستای همسایه گذراند و مجبور بود هر روز برای رسیدن به مدرسه یک راه طولانی را در سرما و گرما طی کند...
دوران تحصیل ایشان در دبیرستان مصادف بود با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی، که شهید عبودی در حد خود در مراسم و برنامه های انقلاب در شیراز و منطقه شرکت می کرد.
شهید محمد رضا عبودی پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و این دوره مقدس را در نیروی انتظامی منطقه الگودرز به پایان رساند و برای اداره امور زندگی به روستا بازگشت اما شروع جنگ تحمیلی دشمنان علیه ایران و حکومت نوپای جمهوری اسلامی باعث شد که دوباره ایشان جذب جبهه ها شود و به دفاع از دین و ناموس وطن برخیزد و با توجه به اینکه آموزشهای نظامی دیده بود و از سواد و معرفت بالائی برخوردار بود مسئولیتهائی در جبهه به ایشان واگذار می شد.
ایشان در دانشگاه شیراز قبول شده بود و در روستا نیز عضو پایگاه مقاومت شهید چمران بود و در تمام برنامه های تبلیغی و نظامی پایگاه حضوری فعال داشت.
شهید پس از پایان مأموریت در جبهه های جنوب به روستا بازگشت و مشغول کسب و کار شد و در همین دوران ازدواج کرد... اما غیرت و آزادگی به او اجازه نداد در محل بماند، لذا کار و کسب و دانشگاه را رها کرد و دوباره با «سپاه محمد» به لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس پیوست و همراه با رزمندگان سپاه زرقان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد، هرچند دو برادر دیگر ایشان نیز در خطوط مقدم نبرد بودند و لازم بود یکی در محل از والدین آنها نگهداری کند.
نهایتاً در عملیات شکوهمند کربلای ۵ شرکت کرد و در منطقه شلمچه، در قایق، به همراه گروهی دیگر از همرزمانش به درجه رفیع شهادت رسیدند که همگی از ناحیه شکم و سر و سینه مورد اصابت ترکشهای خمپاره قرار گرفته بودند. مزار مطهر ایشان در گلزار شهدای روستای «شیخ عبود بیضا»ست.
لازم به ذکر است که حاصل ازدواج شهید محمد رضا عبودی یک دختر است که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان تولد شد.
در ضمن، شهید محمد رضا عبودی، شهید رسول زراعت پیشه و شهید علی عبودی پسرخاله هستند از سه خواهر به نامهای جهان خانم، عالم بها و زمان که این سه مادر آسمانی، با داغ فرزندان مؤمن و رشیدشان به رحمت خدا رفته و به شهیدانشان پیوسته اند و در جوار گلزار شهدای شیخ عبود دفن شده اند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
++++++++
چند خاطره به نقل از حاجاسماعیل عبودی، از یادگاران دفاع مقدس و برادر این شهید بزرگوار:
۱
شهید محمد رضا عبودی از بصیرت بالائی برخوردار بود، در زمانی که بنی صدر رئیس جمهور بود و تقریباً تمام مردم از او حمایت می کردند، شهید محمد رضا عبودی می گفت: بنی صدر خائن است و آخر به نظام ضربه می زند.... پدرم با ایشان مخالفت کرد و گفت او نماینده تمام مردم است ولی شهید گفت در آینده معلوم می شود...
۲
قبل از اینکه برادرم، محمد رضا، به جبهه اعزام شود به خانه ما رفته بود و همسرم با انار از ایشان پذیرائی کرده بود، محمدرضا پس از خوردن انار، دست به سوی آسمان بالا برده بود و گفته بود: خدایا اگر قرار است شهادت نصیب برادرم شود، به من لطف کن و توفیق شهادت برادرم را به من بده...
در ضمن در همانجا که انار خورده، دانه ای انار افتاده و سبز شده که اینک یک درخت سی چهل سالهٔ سرسبز و پر بار است و مشهور به انار شهید است.
بعداً معلوم شد این دعای برادرم دقیقاً در زمانی بوده که من در جبهه در چند قدمی شهادت بودم ولی نصیبم نشد...
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
++++++++++++++++++
با سلام، لطفاً نظرات اصلاحی و تکمیلی خود را در مورد این شهید گرانقدر ارسال فرمائید. ارادتمند: صادقی۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳