شهید زریر ارسطونژاد
بسم رب الشهداء والصدیقین
زندگینامه شهید زریر ارسطونژادی
شهید زریر ارسطو نژادی فرزند عبدالحسین به شماره شناسنامه 1810 در تاریخ 8/6/1351 در گرمسیر خنج - طایفه ایگدر متولد شد. وی دارای 4 خواهر و 2 برادر بودند و خود فرزند ارشد خانواده محسوب می شوند شغل پدر وی دامداری و کشاورزی بوده است و از عشایر غیور ایران زمین بوده اند. شهید حدوداً از سن 10 سالگی همراه با خانواده خود به زرقان مهاجرت می کنند و از سال 61 ساکن زرقان می شوند. تا کلاس پنجم ابتدائی نیز در عشایر درس خوانده است و تا مقطع دبیرستان در زرقان ادامه تحصیل داد. شهید دوران سربازی خود را در زاهدان به مدت 9 ماه سپری کرد و در آنجا تمام توان خود را برای مقابله با اشرار به کار گرفت تا اینکه پس از رشادت های فراوان سرانجام در تاریخ 26/8/1373 در درگیری با اشرار به درجه ی رفیع شهادت نائل شد و در گلزار شهدای زرقان به خاک سپرده شد.
شهید از دوران کودکی به ورزش علاقه شدیدی داشتند و دو میدانی را به صورت حرفه ای دنبال می کردند علاوه بر این به کارهای هنری نیز علاقه مند بودند. نقاشی های بسیار زیبایی را می کشیدند شهید از لحاظ خصوصیات اخلاقی در سطح بسیار عالی بودند و همیشه کمک حال پدرشان بودند و از هیچ کمکی دریغ نمی کردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
کتیبۀ مزار شهید زریر ارسطو نژادی
بسم رب الشهدا
پاسدار وظیفه شهید
زریر ارسطونژادی
فرزند عبدالحسین متولد 1351
که در 26 آبان ماه 1373 در منطقه میرجاوه در حین مأموریت به درجه رفیع شهادت رسید
باورم نیست (که تو) رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما بهر چه خاموش شدی
شهید زریر ارسطونژاد
شهید: زریر ارسطونژادی
نام پدر: عبدالحسین
تاریخ تولد: 8/6/1351
محل تولد: گرمسیر خنج - طایفه ایگدر
میزان تحصیلات: دبیرستان
تاریخ شهادت: 26/8/73
محل شهادت: زاهدان مرز میرجاوه
محل دفن: گلزار شهدای زرقان
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه هایی از شهید
«باسمه تعالی »
خدمت خانواده محترم و از جان بهترم سلام می نمایم و امیدوارم که حالتان خوب باشد و همیشه مانند گلهای بهاری شاد و خندان باشید و بر مشکلات زندگی فائق می آئید . پدر عزیزم اگر می خواهید حال این حقیر زریر ارسطو نژادی بدانید حالم خوب است و هیچ گونه ناراحتی ندارم و تنها ناراحتی من دوری از شماست که آنهم امیدوارم زمانی خوش باز آید و دیده هایتان تازه و روشن گردد . آری پدر عزیزم در نامه نوشته بودید که کی به مرخصی می آیی من حدود 15 یا 20 روز دیگر حتماً به مرخصی می آیم و قبل از آمدنم حتماً تماس می گیرم و شما را از آمدنم مطلع می کنم و گفته بودید که ؟؟؟ کی بر می گردد هنوز مشخص نیست چون دوباره چند ماهی وقت برگشت را تمدید کرده است و معلوم نیست که ما کی به شیراز بر می گردیم . گفته بودید اگر پول می خواهی بنویس تا برایت بفرستیم نه فعلاً دارم و زیاد هم هست . راستی حال خانواده مشهدی چه طور است خوب هستند یا نه سلام مرا به آنها برسانید و ضع پیاز آنها چطور است خوب است یا نه ؟ راستی پسر مهر علی هم پیش من خدمت می کند و حالش هم خوب است به خانواده آقا کریم بگویید که سرو علی دوست شما و پسر مهر علی پیش من است و حالش هم خوب است به خانواده آنها خبر بدهید چون به آنها مرخصی نداده بودند که به خانه بیایند و آنها را مستقیم به میرجاوه آوردند به حیدر آقا بگویید یک سری به خانه آنها برود و به آنها خبر بدهد تا ناراحت نباشند .جواب نامه مرا نمی خواهد بنویسید چون به زودی به مرخصی می آیم . خوب بیشتر از این وقت گرانبهای شما را نمی گیرم و شما را به خدای بزرگ می سپارم. راستی مقداری ؟؟؟ هم گیرم آمده که بعداً با خودم می آورم .
«باسمه تعالی»
نامه شهید زریر ارسطو نژاد به خانواده :
خدمت برادر عزیز و از جان بهترم سلام عرض می نمایم و امیدوارم که حالتان خوب باشد .سلامی به زیبایی آواز بلبل و به لطافت و طراوت بهار و سلامی به بلندی کوههای میر جاده . برادر عزیزم اگر از احوال اینجانب زریر ارسطو نژادی بخواهید الحمدالله حالم خوب است و هیچ گونه ناراحتی ندارم و تنها ناراحتی من دوری از روی شریف و دیدنی شماست که آنهم امیدوارم زمانی خوش باز آید و دیده هامان تازه و روشن گردد . برادر عزیزم نامه شما در بهترین ساعت زندگیم به دستم رسید و بسیار خوشحال شدم و فوراً دست به قلم و کاغذ برده و شروع به نوشتن کردم تا بدانید هیچ گونه فراموشی در کار نیست . همیشه و همه وقت به فکرت هستم و شما ها را از یاد نمی برم . راستی از ؟؟؟ چه خبر .آن روزی که به خانه آقا محمد تلفن زدم و پدر با من صحبت کرد و گفت که یک نامه برایت می نویسم و در داخل آن قرار شد که یک ؟؟؟ منظور پدر را فهمیدم و همین طور تا الان در فکر هستم .لطفاً نامه را جواب بدهید و فوراً با پست پیشتاز بفرستید .راستی شنیدم قبول نشدی چرا درس نخواندی ک حالا یک سال عقب بیفتی . پس حالا سعی خودت را بکن و به مهدی درس یاد بده تا نمره اول شود همین طور به مهوش و راضیه کمک کن . بیشتر از این وقت شما را نمی گیریم و شما را به خدای بزرگ می سپارم . راستی یکی از بچه ها به مرخصی آمد و یک نامه به آن دادم که بیاورد و اگر به خانه آمد کاپشن مرا هم بدهید بیاورد . اگر به جلو خانه آمد آن کت مرا بدهید تا بیاورید و اگر هم نیامد بعد خودم به مرخصی می آیم. خوب دیگر چه خبر در داخل نامه برای من بنویس که حال خانواده ؟؟؟ خورشید چه طور است . راستی اگر خانه مان از آنجا بیرون رفت آدرس دقیق خانه جدید را برای من بنویسید . دیگر بیشتر از این عرضی ندارم و شما را به خدا می سپارم . تمام اهل خانواده را سلام برسان . پدر و مادر و خواهرانم و برادر کوچکم مهدی را سلام برسان و به جای من ببوس .
*************************
از این شهید بزرگوار اطلاعات بیشتری در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان خواهشمندیم اطلاعات مربوط به این شهید بزرگوار را از طریق تلفن 09176112253 در اختیارمان بگذارند. والسلام