شهید سیروس رعیت
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید بزرگوار سیروس رعیت
شهید سیروس رعیت در تاریخ ۱۳۴۴/۳/۴ در خانواده ای مذهبی در روستای فیض آباد کربال دیده به جهان گشود و زندگی را در آغوش خانواده ای پر مهر و با صفا آغاز کرد، او آخرین فرزند خانواده بود و دو برادر و چهار خواهر بزرگتر از خود داشت.
پدرش کشاورز بود و در روستا به کار زراعت و دامداری اشتغال داشت شهید نیز از همان کودکی با کمک به پدر و مادرش در کسب روزی حلال در حد خود به آنها کمک میکرد.
ایشان دوره دبستان را در روستا پشت سر گذاشت، از همان کودکی علاقه و استعداد خاصی در امور فنی داشت، او دانش آموزی زرنگ و خلاق و منضبط بود و اخلاق بسیار خوبی با خانواده و دوستان و همسایگان داشت.
سال ورود او به دوره راهنمائی مصادف شد با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) که تحول عظیمی در جهان ایجاد کرد و باعث سرنگونی رژیم ستمشاهی شد. شهید در این دوران اگرچه از سن کمی برخوردار بود ولی در اکثر مجالسی که در مساجد و مدارس برای بزرگداشت و حفاظت از انقلاب گرفته می شد و همچنین در مراسم هیئتهای مذهبی و عزاداری شرکت می کرد و آرمانهای اهلبیت علیهم السلام و امام خمینی (ره) و شهدا را با تمام وجود سر لوحه کار و زندگی و تحصیل خود قرار داده بود.
هنوز چند ماهی از پیروزی انقلاب و عمر نهال نوپای جمهوری اسلامی نگذشته بود که جهانخواران مشغول توطئه و فتنه علیه میهن ما شدند و مخصوصاً در کردستان شروع به ایجاد آشوب و نا امنی کردند و هدفشان جداسازی کردستان از آغوش ایران و سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی و تجزیه ایران بزرگ بود، بعد از مدتی صدام، دیکتاتور بغداد، نیز با تحریک نظام سلطه جهانی به ایران حمله کرد و قصدش این بود که تهران را در عرض یک هفته به تصرف در آوَرَد اما بسیجیان دریادل و از خودگذشته ای مثل سیروس رعیت به مبارزه با متجاوزین بعثی که بسیاری از کشورهای عربی و غربی از آنها حمایت میکردند رفتند و رؤیای فتح یک هفته ای ایران را برای تمام دشمنان خارجی و داخلی تبدیل به یک کابوس خونین هشت ساله کردند.
شهید سیروس رعیت در این دوران اگرچه کم سن بود ولی مدرسه را رها کرد و به عنوان بسیجی به رزمندگان اسلام پیوست و به دفاع از دین و ناموس وطن پرداخت و در دو دوره در حدود شش ماه در جبهه های جنوب مشغول نبرد با ارتش بعث عراق شد.
ایشان در سال ۱۳۶۶ مادر گرامی خود مرحومه حلیمه خاتون روستا را از دست داد و بخاطر اینکه خانواده به شهر مرودشت مهاجرت کرده بودند مادرش در آرامستان شهر مرودشت دفن گردید.
ایشان پس از مدتی ترک تحصیل، دوباره در شهرهای داریون و مرودشت به تحصیل ادامه داد و در رشته ای که بسیار دوست داشت یعنی برق و بویژه برق صنعتی به تحصیل پرداخت.
پس از اتمام جنگ اگرچه قصد ازدواج داشت ولی تصمیم گرفت ابتدا خدمت سربازی خود را تمام کند و به همین خاطر وارد نظام شد و خدمت سربازی خود را در نیروی انتظامی شروع کرد.
سرانجام این بسیجی دلاور و سرباز فداکار اسلام و وطن در تاریخ ۱۳۶۹/۳/۱۱ حدود دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلی در منطقه ایرانشهر بلوچستان در حالیکه راننده گروه گشت بود مورد حمله اشرار مسلح و سوداگران مرگ قرار گرفتند و ایشان از سر مورد اصابت واقع شد و به تقدیری که خداوند برایش رقم زده بود نائل شد.
پیکر مطهر ایشان با استقبال گستردهمردم در مرودشت تشییع و در گلزار شهدا در کنار یاران و همرزمان بسیجی اش دفن و آسمانی شد.
لازم به ذکر است که پدر بزرگوار ایشان مرحوم ماندنی رعیت در سال ۱۳۹۹ به رحمت ایزدی پیوست و در آرامستان شهر مرودشت در جوار گلزار مطهر شهدا به خاک سپرده شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی
وصیت نامه شهید سیروس رعیت