بسم رب الشهداء و الصدیقین

زندگینامه شهید بزرگوار محمد رضا حاجی زمانی

شهید محمدرضا حاجی زمانی فرزند حسین در 16 آبانماه 1339در شهر زرقان دیده به جهان گشود.  قبل از تولد ایشان مادر بزرگوارشان که مدت 6 ماه در شهر مقدس مشهد به سر می بردند ، طی نامه ای به آنها اعلام کردند که در خواب دیده اند خداوند فرزندی به این خانواده عطا کرده است که نامش را "محمد رضا" گذاشتند و اینگونه نام ایشان انتخاب گردید.  شهید در دوران کودکی بسیار مهربان و آرام و دلسوز بودند و نسبت به فقرا و کمک به دیگران از هیچ کاری دریغ نمی کردند.  

از مدرسه که باز می گشتند کیف و کتابها را در گوشه ای می گذاشتند و به یاری پدرشان می شتافتند.  درس را تا اول راهنمایی ادامه دادند ولی به خاطر اینکه در مدرسه موازین اسلامی زیر پا گذاشته می شد ، حاضر به ادامه تحصیل نشدند. بعد از ترک تحصیل در کنار کمک به پدر در حالی که 13 سال داشتند  به جوشکاری مشغول شدند و در محله دودج ادامه کار دادند و بعد از 2 سال به خاطر پیشرفت در کار به آلومینیوم سازی ماهر تبدیل شدند.  

در دوران قبل از انقلاب همراه برادرانشان شهید  عباس و جواد گل محمدی و 22نفر از برادران دیگر مشغول فعالیت بودند. یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت سربازی رفتند که در حدود 1 سال و 9 ماه خدمت در جبهه آبادان فقط 2 بار به منزل آمدند و بعد از خدمت سربازی به فیروز آباد رفتند تا اینکه پس از 2 سال و 6 ماه خدمت به خانه باز گشتند.  

بعد از شهادت پسر عمویشان"اسماعیل حاجی زمانی"روحشان آرام و قرار نداشت.  ایشان در تاریخ 1/1/60 با برادر عزیزشان و چند تن از دوستان به جبهه رفتند.  در عملیات والفجر1 از ناحیه چشم و گردن به علت اصابت ترکش زخمی شدند و دستهایشان سوخت اما این جراحات نتوانست در اراده محمدرضا خللی ایجاد کند.  برای او شب و روز و سالم و مجروح بودن فرقی نداشت ایشان می خواستند به خواسته و امیدشان برسند.  

بعد از مجروحیت 5 روز در زرقان ماندند و دوباره بازگشتند و 15 روز بعد ازآن عملیات والفجر 2 آغاز گردید و محمدرضا در حالی که فرمانده دسته بودند پیشاپیش قافله شهادت حرکت می کردند. اکنون زمان وصل بود و چه زیبا ندای پروردگار را لبیک گفتند و سرانجام در تاریخ 2/5/62 در 26 سالگی در جبهه های حاجی عمران شاهد عروج خونین جوانمردی از تبار حسین(ع) بودیم.  

خبر شهادت محمدرضا از زبان مادر شهید:

من چون در سپاه خدمت می کردم می دانستم که عملیاتی صورت گرفته است و هر دو فرزندم در عملیات شرکت کرده اند.  حال عجیبی داشتم و منتظر بودم که خبری از بچه ها به ما برسد.  با خود فکر می کردم این دفعه نوبت کیست؟ صبح بعد از نماز هنوز هوا تاریک و روشن بود ، در حیاط بودم ناگهان احساس کردم درب خانه باز شد و محمدرضا در حالی که دست در بدن نداشت وارد خانه شد با صدای بلند صلوات فرستادم تا اینکه از نظرم محو شد.  

ظهر بود به خانه آمده بودم که درب خانه را زدند. یکی از بچه های سپاه بود و گفت: آقای عسکری (فرمانده سپاه) با شما کار دارد.  به سپاه برگشتم و به اتاق فرماندهی رفتم. ایشان گفتند : چند تا مجروح داریم حاضر هستید به دیدارشان بروید.  من فهمیدم که بچه ها شهید شدند و نامشان را خواستم و گفتند: محمدرضا ابراهیمی و. . .  وعباس گل محمدی که به نام عباس که رسید آهی کشیدم.  گفتند شما نمی توانید با ما بیایید.  پرسیدم چرا؟ گفت شما آهی کشیدید که تمام تنم لرزید و من در جواب گفتم که عباس و رضا مثل دو برادر بودند و من با مادر عباس مثل دو خواهر ، چگونه خبر شهادت عباس را به مادرش بگویم.  در این هنگام سخنی از آیت الله دستغیب نقل کردند و گفتند: محمد رضا نیز شهید شده. به اتاق تعاون رفتم و دو رکعت نماز شکر به جا آوردم.  

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید محمد رضا حاج زمانی:

ای خدای بزرگ و ای قادر متعال و ای رهنمود کننده سبحان ، ما را به اسلام راستین که در این زمان امام بزرگوارمان ، رهبر کبیرمان خمینی بت شکن پرچمدار آن است رهنمون باش.  

خدایا از تو خواستارم که اگر شهادت را نصیبم کردی فقط به خاطر رضایت ذات مقدّست باشد.

بار خدایا شهادت در راه خودت و اسلام را نصیبم کن و مرا در صف شهدای اسلام قرار بده و ما را از بندگان مخلص خودت، مؤمنین به پیامبرت حضرت محمّد (ص) و از شیعیان حضرت علی (ع) و از مطیعان ولی امرت حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش خمینی عزیز قرار بده.

خدایا از تو می خواهم در لحظه ای که مرگ برایم فرا می رسد از تمام دوستیها و عشق و محبتها جز دوستی و عشق و محبّت بر خودت از تمام وابستگی ها به جز وابستگی به خودت آزادم سازی.  

 و حال ای امام عزیز می دانیم که تو نائب برحق امام زمان (عج) و فرزند مقدّس امام حسین (ع) هستی و این را هم می دانیم که ندای هل من ناصر ینصرنی برای اسلام سر داده ای و ما هم به ندای آسمانی تو لبیک گفتیم و حاضر هستیم تا آخرین قطره خونمان برای اسلام جانفشانی کنیم.

از پدر و مادرم می خواهم که از خدای متعال برای من طلب مغفرت کنند و از شما مردم می خواهم که همیشه امام را دعا کنید.

محمد رضا حاجی زمانی

جستجو در اسامی مقدس شهدای گرانقدر زرقان

رجوع به سایت فضائل الشهدا

ارسال پیام برای مدیر سایت

از این شهید بزرگوار اطلاعات و عکس بیشتری در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم اطلاعات مربوط به این شهید بزرگوار را از طریق تلفن 09176112253 در اختیارمان بگذارند. والسلام