شهید غلامرضا قائدشرف
شهید غلامرضا قائد شرف
تاریخ تولد : 1342
نام پدر : عبدالحسن
تحصیلات : ابتدایی
تاریخ شهادت : 7/1/1361
محل شهادت : شوش
عملیات : فتح المبین – تک تیرانداز
زندگی نامه شهید
شهید غلامرضا قائدشرف فرزند عبدالحسن در سال 1342 در محله ی دودج زرقان به دنیا آمد . هنگامی که شش ساله شد به مدرسه رفت و با توجه به هوش سرشاری که داشت دوران دبستان را با موفقیت به پایان رساند و وارد مقطع راهنمایی شدند تا نیمه ی اول سال 1360 مشغول به تحصیل بودند که به دلایلی از رفتن به مدرسه خودداری نمودند . ایشان با همه به مهربانی رفتار می کردند و هر خشمی را از طرف هر فردی با عطوفت پاسخ می دادند، فردی صادق و پاک بودند ، با اسراف شدیدا مخالف بودند ، در اوقات فراغت سعی می کرد مشغول به کار باشد . روزگار سپری شد و غلامرضا به سنی رسیده بود که بتواند حوادث محیط اطراف خود را درک کند . به عنوان مثال شهادت آیت الله دستغیب در شیراز و کشتار وحشیانه افراد برجسته توسط گروهکهای خیانتکار و منافق، همه ی اینها باعث شد که پس از مدتی تصمیم بگیرند به جبهه عزیمت کنند و بعد از عزیمت به جبهه در تاریخ 7/1/1360 به درجه ی رفیع شهادت نائل شدند.
همرزم شهید : اواخر اسفند ماه بعد از گذراندن دوره ی کوتاه آموزشی به غرب دزفول و شوش منطقه غربی رودخانه ی کرخه اعزام شدیم . درعملیات فتح المبین که از یکم فروردین ماه شروع شده بود شرکت کردیم ، دو مرحله از این عملیات انجام شده بود . در مرحله سوم این عملیات ، گروهان ما که شهید غلامرضا قائدشرف وهمچنین شهید بزرگوار مقصود محمدی در آن بودند ماموریت پیدا کردیم که از محوری به دشمن و دیگر رزمندگان اسلام از محورهای دیگر به دشمن حمله کنند . با شروع عملیات با رمز یا زهرا (س) به طرف دشمن حمله بردیم . با وارد شدن به منطقه مین دشمن و محاصره شدن در آن منطقه ، شهید غلامرضا قائدشرف از ناحیه سر مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفتند و به شهادت رسیدند . همچنین شهید مقصود محمدی با برخورد به مین منور دشمن مورد هدف تیرهای دشمن قرار گرفتند و از ناحیه سر و پا مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به دیار معبود شتافتند . در این عملیات رزمندگان اسلام دشمن را شکست دادند و در بعد از ظهر همان روز اجساد شهدا توسط رزمندگان به عقب آورده شد.
مادر شهید : غلامرضا همیشه احترام خاصی به من داشت به مستمندان کمک زیادی می کرد و همیشه می گفت باید به فقرا کمک کرد . ایشان می گفتند که هیچ کس حق غیبت کردن در خانه را ندارد و هنگام شنیدن غیبت گوشهای خود را بگیرید.
قبل از پیروزی انقلاب ایشان جمله ای در مورد حجاب در داخل مغازه پدرش نصب کرده بود و شدیدا با بد حجابی مخالف بودند.
حتی زمانی که می خواستند به جبهه بروند به من می گفتند که مادر جمعیت زیاد است و شما برای بدرقه ی من نمی خواهد بیایی . زمانی دوست عزیزش شهید محمد محمدی داشتند خاطرات جبهه را برای غلامرضا تعریف می کردند از غلامرضا خواستم که برای من نیز تعریف کند ،ایشان به من گفتند که خودم به جبهه می روم و می آیم و برایت تعریف می کنم.
همرزم شهید : در منطقه ،ایشان به بزرگترها بسیار احترام می گذاشتند ،غلامرضا چهره ای نورانی پیدا کرده بود بچه ها به او می گفتند چه خبره مثل فرشته ها شده ای .
همرزم شهید : هنگامی که به منطقه ی شوش رسیدیم دشمن منطقه را بمباران کرد شهید غلامرضا در این حین با شوخی گفتند هنوز عراقی ندیده ایم می خواهند کارمان را یکسره کنند.
روحش شاد و یادش گرامی
------------------------------
شهید غلامرضا قائد شرف
تاریخ تولد : 1342
نام پدر : عبدالحسن
تحصیلات : ابتدایی
تاریخ شهادت : 7/1/1361
محل شهادت : شوش
عملیات : فتح المبین – تک تیرانداز
وصیت نامه شهید
الذین آمنوا و هاجر و جاهدوا فی سبیل الله به امرتهم و انفسهم ...
خداوند در این آیه می فرماید : آنها که هجرت کرده اند و جهاد نموده اند در راه خدا با مالها و جانهایشان نزد خدا مقامی بس بلند دارند.
من غلامرضا قائد شرف فرزند عبدالحسن ساکن دودج متولد 1342 به شماره شناسنامه 413 می باشم . پدر ، مادر ،برادارن و خواهران، من در راهی پاگذاشته ام که رضای خدا در آن باشد و برای پیروی از کتاب آسمانی قرآن و برای ادا کردن دینی که اسلام به گردن من دارد و برای تحقق اهداف این انقلاب اسلامی که پایه و شالوده ی انقلاب مهدی است گام در این راه نهاده ام . من خودم هنگامی که عزاداری امام حسین می شد با خود می گفتم ای کاش در کربلا بودم و حسین را یاری می کردم و حال زمان آن رسیده که به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین لبیک گفته و به جبهه های جنگ علیه باطل بشتابم.
بله برادارن این لبیک به ندای امام خمینی است که می گوید جوانان عزیز با یک دست سلاح و با دست دیگر قرآن را برگیرید و چنان از حیثیت خود دفاع کنید که قدرت تفکر را از دشمن سلب نمایید و همانطوری که امام فرمود: ما اگر کشته شویم ، پیروزیم و اگر بکشیم بازهم پیروزیم و این را هم بدانید که شهدا نمرده اند ، بلکه نزد خدای خود روزی می خورند من این را می دانم که انسان فقط یکبار می میرد.
چه بهتر که مردن او باافتخار و بدون کوله باری از گناه باشد پیام من به ملت شهید پرور این است که امام را یاری کنید و بدانید که این انقلاب پایه و شالوده ی انقلاب مهدی است. دیگر عرضی نیست – خداحافظ
غلامرضا قائدشرف – دودج زرقان