شهید مهدی موسی نژاد
شهید مهدی موسی نژاد
پیداکردن عکس شهید موسی نژاد داستان مفصلی دارد که در وقت مناسب خواهم گفت
ولی علی الحساب باید از دوست گرانقدر جناب آقای زاهد مسئول محترم سایت شهدای کردکوی که عکس شهید مهدی موسی نژاد را برایمان فرستاده و همچنین دوست عزیزم مهندس محسن حاتم زاده که برای یافتن عکس و زندگینامه شهید موسی نژاد به آن منطقه سفر کرد ولی موفق نشد صمیمانه تشکر کنم.
آدرس سایت ایشان این است
هوالجمیل
آتشبار ما یعنی آتشبار دوم گردان 317 توپخانه لشکر 81 زرهی کرمانشاه دو ماه قبل از شروع رسمی جنگ در اول مردادماه 1359 به نفت شهر اعزام شد …
روز سوم در نفت شهر:
از پیش از ظهر روز سوم دوباره آتش توپخانه و خمپارههای دشمن علیه نیروها و مواضع ما شروع شد و اولین مأموریت رسمی دیدهبانی ما آغاز گشت. گلولههای دشمن عمدتاً در سه نقطه فرود میآمدند: یکی در تأسیسات نفتی ما، دیگری روی پاسگاه سه تپان که ما در آنجا بودیم و سوم روی موضع آتشبار ما که پشت تپههای نفتشهر قرار داشت و آتشبار ما دو موضع دشمن را شدیداً زیر آتش گرفته بود: یکی موضع توپخانه عراق که به خاک ما شلیک میکرد و دیگری تأسیسات نفتی نفتخانه عراق.
علاوه بر آتشبار ما، خمپارههای سپاه و پاسگاه سهتپان نیز نفتخانهی عراق را زیر آتش شدید خود گرفته بودند. در نفتخانه عراق مشعلهای بزرگی که روی چاههای نفت قرار داشتند هنوز روشن بودند و فعالیت میکردند که حجم آتش نیروهای ما باعث خاموش شدن مشعلها و ایجاد انفجارات زیاد در تأسیسات نفتی عراق شد.
بعد از ورودمان به نفت شهر، این اولین باری بود که آتشبار ما بصورت واقعی با دشمن درگیر شده بود و جنگ را تجربه میکرد و در اولین مأموریت، به عنوان نماینده ارتش قدرتمند ایران باید قدرت و دقت نظامی و عملیاتی خود را به دوست و دشمن نشان میداد و از دشمن زهر چشم میگرفت که اتفاقاً همینطور هم شد و آتشبار ما تبدیل به قدرت اصلی در منطقه نفتشهر شد چون از آن روز به بعد به محض شروع درگیریها تماس نیروهای خودی با ما زیاد میشد و تقاضای کمک میکردند.
در آن روز اتفاق ناگواری هم برای آتشبار ما رخ داد که طعم شیرین پیروزی را در کاممان تلخ کرد. طرفهای عصر که آتش دو طرف خاموش شد و به موضع آتشبار برگشتیم فهمیدیم که دو نفر از سربازان آتشبار ما در اثر اصابت ترکش توپهای دشمن مجروح شدهاند و برای درمان به کرمانشاه منتقل شدهاند. یکی پرویز ….. که سرباز ارشد آتشبار و اهل تهران بود و دیگری مهدی موسینژاد که منشی آتشبار و اهل یکی از روستاهای کردکوی گرگان بود. بعد از چندین روز باخبر شدیم که مهدی در اثر جراحات وارده در روز هفتم مرداد به شهادت رسیده است.
شهید مهدی موسینژاد
شهید مهدی موسینژاد که قبل از ما به سربازی آمده بود و احتمالاً آخرین ماههای خدمتش را میگذراند بسیار متواضع و مومن و مؤدب و محجوب بود و همیشه هنگام گفتگو لبخند ملیحی بر لب داشت که بر آرامش و صمیمیتش میافزود. در طول این چند ماهی که با هم بودیم هیچگاه صدای بلند او را نشنیدیم و عصبانیت او را ندیدیم. در کرمانشاه که بودیم منشی آتشبار بود و کارهای اداری و مرخصی و حضور و غیاب را انجام میداد و در نفتشهر هم اگرچه مرخصی و کارهای اداری خاصی وجود نداشت ولی کماکان منشی آتشبار بود. چند روز قبل، در مسیر ورودمان به نفت شهر، وقتی که کاغذهای وصیتنامه را بین بچهها پخش و جمع میکرد هر کدام از دوستان به نوعی سر به سر او میگذاشتند و هرکس به فراخور حال درباره شهادت و وصیتنامه نویسی با او شوخی میکرد ولی هیچکس نمیدانست که اولین وصیتنامهای که سه روز بعد مزین به مُهر شهادت خواهد شد وصیتنامهی خود مهدی است. مزار این شهید بزرگوار که اولین شهید آتشبار ما بود و جزو اولین شهدای دفاع مقدس ایران محسوب میشود در روستای روشن آباد کردکوی گرگان است.
شهادت شهید موسی نژاد طبق گفتهی دوستان اینگونه بوده که به محض اینکه بچهها صدای سوت گلولهی توپ را میشنوند پراکنده میشوند و جانپناه میگیرند. سه نفر از سربازان به نامهای پرویز و مهدی موسی نژاد و ضیاء حسینی نیز در یک شیار کوچک روی زمین دراز میکشند. گلوله توپ تقریباً در بیست متری سمت چپ این سه نفر که در موازات مکان اصابت دراز کشیده بودند به زمین میخورد و نفر وسط (مهدی) و نفر آخر (پرویز) را مجروح میکند و نفر اول (ضیاء) که به مکان برخورد گلوله نزدیکتر بوده سالم میماند. مجروحین با هلیکوپتر به بیمارستان کرمانشاه منتقل میشوند و مهدی که جراحات بیشتری داشته چند روز بعد در بیمارستان به شهادت میرسد. روحش شاد و یادش گرامی
از دوستانی که عکس شهید موسی نژاد را در اختیار دارند استدعا دارم عکس او را به آدرس hodhodzar@gmail.com ارسال فرمایند. با سپاس – صادقی – 09176112253 – زرقان فارس