گرامی باد 11 آذر سالگرد شهادت میرزا یونس استادسرایی، میرزاکوچک خان جنگلی
میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی (۱۲۵۹ش- ۱۳۰۰ش)
رهبر مشروطهخواه جنبش جنگل بود که بهدلیل نابسامانیهای داخلی بعد از مشروطه و تعرض و دخالتهای بیگانگان در ایران قیام و در رشت اعلام جمهوری کرد؛ اما با بروز اختلافات داخلی در دولت رشت، توافق قوای روس و انگلیس و قدرت یافتن دولت مرکزی، شکست خورد و در برف و بوران گرفتار شد و بر اثر سرما درگذشت.
عمر ۴۳ ساله میرزا کوچک خان، صرف مبارزه با استبداد و استعمار و تقویت روحیه ملیگرایی، بهویژه در میان جوانان شد. شکست نهضت جنگل و مرگ میرزا، پایانی بر این مبارزه بود؛ اما نام کوچک جنگلی با همه تعاریف یا نقدهای وارد بر عملکرد وی، بهعنوان مردی وطنپرست و مدافع آزادی در تاریخ ایرانزمین به ثبت رسید.
در روزهای پایانی آبان ۱۳۰۰ خورشیدی، نیروهای قزاق داخلی به سرکردگی رضاخان سردار سپه با نیروهای تسلیم شده جنگلی و خوانین محلی متحد شدند و طی حملات متعدد، نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کردند. پس از این درگیریها، برخی از سران جنگل تسلیم یا پنهان شدند و میرزا نیز خود را برای ۱۰ روز مخفی کرد. در آخرین نامهای که از وی باقی مانده است، از ناپایداری بعضی از یاران خود گله کرده است:
با رویهای که دشمنانمان در پیش گرفتهاند، شاید بتوانند بهطور موقت یا دائم توفیق حاصل کنند؛ ولی اتکای من و همراهانم به خداوند دادگری است که در بسیاری از این مهالک حفظم کرده است. افسوس میخورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعیت را نشناختهاند؛ البته بعد از محو ما خواهند فهمید که بودهایم و چه میخواستیم و چه کردهایم. اکنون منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری در میان نباشد؛ اما وقتی از افکار و انتظاراتشان نتایج تلخ را مشاهده کردند، آن وقت است که ندامت حاصل خواهند کرد و قدر و منزلت ما را خواهند فهمید.
امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب میکنند و حال آنکه هیچ قدمی جز در راه آسایش و حفاظت مال و ناموس مردم بر نداشتهایم. ما این اتهامات را میشنویم و حکمیت را به خداوند قادر و حاکم علیالاطلاق واگذار میکنیم.
میرزا کوچک بههمراه یار آلمانی تبار خود گائوک، قصد گذر از کوههای تالش و رسیدن به خلخال را داشت که گرفتار خشم طبیعت شد. نقل است که میرزا در میان برف و طوفان، گائوک (هوشنگ) را به دوش کشید و چند قدمی پیش برد. در نهایت، سرهایشان بر شانه یکدیگر افتاد و در آذر ماه سال ۱۳۰۰ خورشیدی در میان برف و یخ جان سپردند.
با دستور «محمد خان سالار شجاع» برادر امیر مقتدر طالش، اهالی را از دفن اجساد منع و سپس، سر یخ زده میرزا را توسط یکی از یاران قدیمیاش به نام «خالو قربان هرسینی» از بدنش جدا کردند. سر بریده کوچک جنگلی را در ماسال به امیر مقتدر رساندند و سپس در رشت، به فرماندهان نظامی تسلیم کردند. جسم بدون سر را در گورستان دهکده به خاک سپردند و سر را در مجاورت سربازخانه رشت، تا مدتها در معرض دید عموم قرار دادند.
سپس سر بریده میرزا را به تهران و نزد رضاخان فرستادند و به دستور وی در گورستان حسنآباد دفن کردند. شخصی به نام مشهدی «کاس آقا حسام» که از یاران قدیمی میرزا بود، سر را محرمانه از گورگن تحویل گرفت و به رشت برد و در مکانی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. آزادیخواهان گیلان در شهریور ماه ۱۳۲۰ خورشیدی، جسد را نیز به رشت منتقل کرده و کنار سر به خاک سپردند.
جسم میرزا کوچک جنگلی به زادگاهش رشت منتقل شد و در قبرستان سلیمان داراب این شهر آرام گرفت. در سال ۱۳۶۰ خورشیدی، طرح مقبره را مطرح کردند و پس از ۱۱ سال، بنای یادبودی بر مزار ساختند که مقبرهای ساده، اما از نظر اصول معماری سنتی، بسیار چشمنواز است. آرامگاه میرزا کوچک خان در خرداد ماه سال ۱۳۸۲ خورشیدی در فهرست آثار ملی ایران نیز به ثبت رسید.
برخی از همرزمان میرزا و مبارزان نهضت جنگل و «شیون فومنی» شاعر بلند آوازه گیلان در مجاورت قبر او به خاک سپرده شدهاند. میرزا حسین خان کسمایی، ابراهیم فخرایی، نصرت رحمانی، جهانگیر سرتیپ پور و دکتر محمود بهزاد نیز از دیگر افراد نامآوری هستند که جسمشان در گورستان سلیمان داراب رشت مدفون است.