شهید محمد رضا روحانی پور
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید بزرگوار محمد رضا روحانی پور
در سال 1342 هم زمان با قیام امام خمینی در شهر قم و حرکت و شروع انقلاب اسلامی چند روزی پس از بازگشت خانواده روحانی پور از زیارت حضرت امام رضا (ع) فرزندی متولد شد که نامش را محمدرضا گذاشتند در چند ماهگی پدرش عباس به رحمت ایزدی پیوست.
و در زیر سایه پرمهر و محبت مادر و سرپرستی عموی بزرگوار خود زندگی را شروع نمود. دوره دبستان و کلاس اول راهنمایی در شهر مرودشت سپری کرد و سپس ترک تحصیل نمود و مشغول کار در کارگاه آهنگری و جوشکاری شد. همیشه در مجالس مذهبی و مساجد و تکایا شرکت فعال داشت. جوانی مؤمن و خوش اخلاق بود به نماز و روزه خود اهمیت فراوانی می داد. مردم کوچه آباده ایها (در شهر مرودشت) خاطره این یار امام را فراموش نمی کنند.
با شروع قیام امام خمینی (ره) و ملت بزرگ ایران و تکلیف شرکت در راهپیمایی های ملت علیه ظلم و ستم طاغوت زمان با راهنماییهای روحانیت ملت بپا خواستند محمدرضا با آن سن کم در راهپیمایی ها شرکت فعال و خستگی ناپذیری نمود در 22 بهمن سال 57 با از خودگذشتگی جوانان برومند و تمامی ملت ایران که فریاد می زند استقلاب، آزادی، جمهوری اسلامی و اهداء خون هزاران شهید که شهادت را افتخار می دانستند نور بر ظلمت خون بر شمشیر حق بر باطل پیروز شد. پس از 12 فروردین که روز رأی گیری جمهوری اسلامی در ایران بود دوره سازندگی به فرمان امام شروع شد. جوانان بسیج شدند تا زندگی جدیدی در محیطی آرام و مذهبی و با راهنمایی امام به فریاد قشرهای محروم جامعه برسند.
محمدرضا در این بسیج شرکت فعال می نمود در جهاد سازندگی و جمع آوری محصولات کشاورزان و کسانی در هر جا نیاز به کمک داشتند به یاری آنها می شتافت شبها جهت نگهبانی خیابان و کوچه های شهر با برادران سپاه همکاری فعال داشت.
اما جهان خوران نمی خواستند ایران سرمشق دیگر ملتهای دربند و زیر سلطه خود باشد. لذا دیوانه قدرت در صدام بی خبر از همت ملت ایران را تا دندان مسلح کردند تا در یک جنگ ناجوانمردانه ایران را به زانو در آوردند و به خیال خام خود کمتر از یک هفته کار جنگ را به پایان برسانند جوانان به فرمان امام بسیج شدند روزهای اول جنگ با آنکه با سازو برگ جنگی آشنایی نداشتند با ایثار جان خود جلو دشمن را سد کردند. محمدرضا هم، راهی جبهه ها شد تا بتواند دین خود را ادا نموده پس از گذشت سه ماه که در جبهه های حق علیه باطل شرکت نموده بود جهت دیدن آشنایان به مرودشت مراجعت کرد اما نمی توانست جبهه و رزمندگان دلیر و از جان گذشته را لحظه ای از جلو چشمان خود دور کند. در اسفند ماه 65 با دیگر رزمندگان عازم جبهه ها شد تا بتواند قدمی هرچند کوچک برای دفاع از انقلاب اسلامی بردارد پس از دوره آموزشی جدید در جبهه، در بهار سال 66 به مرخصی آمد و برای برگشتن به جبهه روزشماری می کرد. روز نهم فروردین ماه مجدداً عازم جبهه شد در سحرگاه روز 18 فروردین سال 66 با شروع عملیات کربلای هشت در شلمچه به دست بعثیون عراقی به درجه رفیع شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید محمد رضا روحانی پور
با سلام و درود بر منجی عالم بشریت که تمامی جهانیان چشم امیدشان به دیدار آقا امام زمان (عج) روشن شود و نائب برحق او که همانا جانشین بر حق امام زمان (عج) است یعنی امام خمینی و با سلام و درود به تمامی مردم شهید پرور ایران که از جان و مال خود گذشته و هرگونه فداکاری و جانبازی را برای نابود کردن دشمنان ایران و دین مبین اسلام که همانا خط سرخ شهیدان است ادامه می دهند و با سلام به خانواده شهیدانی که بهترین عزیزان خود را در راه خدا از دست داده و می گویند که چند فرزند دیگر هم داریم که اگر ببینیم دین اسلام و کشور اسلامی در خطر است روانه جبهه می کنیم اگر لازم باشد جان و مال خود هم فدای این انقلاب می کنیم لذا دیگر هیچ جای ناراحتی نیست و با سلام و درود به خانواده خود امیدوارم که همیشه در زیر سایه امام زمان (عج) بخوبی و خوشی بگذرانید. آری همشهریان عزیز چون می دیدم که دین و کشور اسلامی ما در خطر است و کفر جهانی می خواهد که آن را نابود کند و خون تمامی شهدا را پایمال کند لذا من وظیفه انسانی خود دیدم که از آن دفاع کنم و از جان خود بگذرم و فدای اسلام کرده و از جنگیدن خسته نمی شوم و با منافقان و دشمنان کور چشم نشان می دهیم که ملت قهرمان ایران از هیچگونه فداکاری در راه اسلام دست بر نمی دارد و تا آخر ایستاده اند.
در خاتمه از عموی عزیزم و بزرگوارم که جای پدرم است و از اینکه زحمت بسیاری برای من کشیده است و چندین سال راه راست را به من آموخت و نگذاشت راه باطل بروم خیلی ممنون هستم و از برادر بزرگ خود که تا سرحد امکان من را راهنمایی می کرد و از مادر عزیز و بزرگوارم که تمامی عمر خود را صرف تربیت کردن و خوب و به راه بد نرفتن من بوده است و حق زیادی بر گردن من دارد از اینکه فرزند خود را در راه خدا از دست داده اید ناراحت نباشید. اگر من شهید شدم مرا در زرقان دفن کنید.
از همه شماها و برادر و خواهران دیگرم که اگر از من بدی دیده اید مرا حلال کنند و ببخشید. از خانواده خود و تمامی ملت شهید پرور ایران می خواهم که راه تمامی شهیدان را ادامه دهند و خسته نشوند و اسلحه شهدا را بر زمین نگذارند. والسلام - محمد رضا روحانی پور