شهید بزرگوار، شهید آیت الله حسین غفاری، اسوه و اسطورهٔ ایثار و مقاومت و بصیرت
هوالجمیل / به نقل از فارس نیوز : «دشمن خمینی(ره)، کافر است» جملهای که در تاریخ ماندگار شد
تاریخ جمله بسیار مشهور مجاهد انقلابی شهید آیت الله غفاری، یعنی «دشمن خمینی(ره)، کافر است» را هیچگاه از یاد نمیبرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، مهمترین ویژگی شخصیت اخلاقی آیت اللّه حسین غفاری، اخلاص و تقوای ایشان بود که موجب میشد تا به عنوان شخصیتی ممتاز، محبوب عام و خاص باشد. او به عنوان یکی از مظلومترین مبارزان دوران ستمشاهی، دشمن خمینی(ره) را کافر میخواند و امام را تنها فردی میدانست که میتواند ایران را نجات دهد.
پسر در مورد آخرین ملاقات با پدر میگوید: «پدر را در آخرین ملاقات، کشان کشان، با پاها و دستهای شکسته و در حالیکه بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجههای وحشیانه، در هم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند.
بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد. او گفت: تصور نمیکنم دیگر یکدیگر را ببینیم ... فردای همان روز شنیدیم که پدر، از محیط رنج آوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراند، آسوده شده و به وصال معبود رسید.
سخن از آیتالله مجاهد شهید حسین غفاری (ره)، از مظلومترین مبارزان علیه رژیم ستمشاهی و از علاقهمندترین افراد به خمینی کبیر است.
او در سال ۱۳۳۵ هجری قمری در آذرشهر تبریز دیده به جهان گشود و خیلی زود در سوگ پدر نشست و زندگی همراه با سختی و مشقت او آغاز شد.
با این حال، مقدمات دروس را در زادگاهش و در محضر میرزا محمدحسن منطقی فرا گرفت و سپس وارد حوزه علمیه تبریز شد. مدتی بود او مصمم شد تا تحصیلات خود را در کنار بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (س) ادامه دهد. این بود که از تبریز به قم مشرف شد و در این حوزه، فقه و اصول و مراحل عالی را از محضر بزرگانی مانند حضرات آیات عظام فیض قمی، بروجردی و خوانساری فرا گرفت. او همچنین در درس حضرت امام خمینی شرکت کرد و از محضر پر فیض وی کسب معرفت کرد.
آیتالله غفاری از همان آغاز طلبگی، به تدریس هم اشتغال داشت و همچنین جلساتی نیز در قم و تهران، در مساجد الهادی(ع) و خاتم الاوصیاء (ص) برگزار میکرد تا دیگران هم از دانش و فیض او بهره ببرند.
ایشان همانند نیاکان شهیدش، هیچ نوع ظلم و استبدادی را بر نمیتابید و از این رو به مبارزه با رژیم ستمشاهی و افشای حقایق این رژیم، کمر همت بست.
چنین بود که او به عنوان یک مجاهد علمی و البته بیباک که افتخار شاگردی امام را داشته بود، بیپروا و در مسیر حمایت از نهضت انقلابی حضرت آیت الله خمینی، به شاه ظالم میتاخت و هیچگاه در این مسیر، احساس خستگی نکرد.
به بیان دیگر، مشاهده اوضاع نابسامان، مخالفت رژیم با روحانیت اصیل، محدود کردن فعالیتهای اسلامی، ترغیب و تشویق مردم به بیدینی و کشف حجاب، آزادی عمل فرقههای ضالّه و افکار انحرافی، همه و همه موجب میشد که او لب به اعتراض گشاید و در هر موقعیتی افشاگری کند.
این بود که آیت اللّه غفاری بارها دستگیر و زندانی شد؛ حبسهایی که از سال ۱۳۴۰ آغاز و تا سال ۱۳۵۳، یعنی سال شهادت ایشان ادامه یافت.
وی در حقیقت نهضت مقدس امام خمینی را روزنه امیدی برای نجات امّت اسلامی میدانست و از آغاز این نهضت، با امام همراه بود و تا آخرین لحظات حیات هم، از حضرت روح الله و حرکت مجاهدانه و قیام حسین وار او حمایت کرد.
نقل است وقتی در یکی از بازجوییهای ساواک از وی سوال شد که نظر شما نسبت به آیت اللّه خمینی چست، اینگونه پاسخ داد: «من فکر میکنم تنها کسی که میتواند ایران را نجات دهد، آیت اللّه خمینی است.»
تاریخ همچنین جمله بسیار مشهور این مجاهد انقلابی، یعنی «دشمن خمینی، کافر است» را هیچگاه از یاد نمیبرد.
باید گفت ایشان نه تنها در جبهه مبارزه با طاغوت پیشتاز بود و زندانهای مخوف شاه، او را از حرکت و شتاب باز نمیداشت؛ بلکه، فعالیتها و تلاشهای علمی و ادبی نیز داشت که از آن جمله میتوان به حاشیه مفصلی از قلم وی بر کتاب ماندگار «عروه الوثقی» اشاره کرد. معظم له همچنین نوشتهها و آثار خطی گوناگون دیگری نیز داشت که در هجوم چند نوبته ساواک به منزلش، از بین رفت و باقی نماند.
ایشان در عین حال از ذوق ادبی و شعری هم بهرهمند بود که شعر زیر، نمونهای از اشعار اوست؛ شعری که بی ارتباط با موضع این روزها، یعنی سالگرد شهادت جمعی از حاجیان بیت الله الحرام هم نیست:
عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند
احرام خود ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش، راه بادیه گیرد، غریبوار
ترک عشیره و بَلَد و اقربا کند
از صدق چون قدم بنهد در صفای عشق
اول به پای دوست، سر و جان فدا کند
آنجا که موقف عرفاتِ محبت است
بر جای سنگریزه سر از کف رها کند
آنگاه دست و روی بشوید به خون خویش
برخیزد و نماز شهادت ادا کند.
در عین حال باید به این نکته اشاره داشت که مهمترین ویژگی شخصیت اخلاقی آیت اللّه حسین غفاری، اخلاص و تقوای ایشان بود که موجب میشد تا به عنوان شخصیتی ممتاز، محبوب عام و خاص باشد.
این عالم مجاهد سرانجام پس از سالها تلاش، مجاهدت، استقامت و پایداری در برابر شکنجه و زندان، مانند چنین روزی یعنی در سیزدهمین روز از ذیحجه الحرام سال 1394 هجری قمری در اوج مظلومیت و در زندان تنگ و تاریک ستمشاهی، با دست و پای شکسته و دندانهای خرد شده و محاسن خونین، به دیار معبود شتافت.
ساواک شبانه پیکر مطهر او را به قم فرستاد تا دفن شود، ولی طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شدند و صبح روز بعد، در تشییع جنازهاش شرکت کردند و با فریاد «غفاری ما کشته شد، به خون خود آغشته شد»، پیکر مطهر این اسوه مقاومت را از حرم حضرت کریمه اهل بیت (س) تا قبرستان وادی السّلام قم تشییع کردند و به خاک سپردند.
پس از آن بود که پیامها و اطلاعیههای مختلفی از طرف گروههای انقلابی در داخل و خارج از کشور منتشر شد؛ از جمله دانشجویان مسلمان خارج از کشور با پخش تصاویر، پوستر و صدور اعلامیههایی شهادت این روحانی فداکار و نستوه را به ملت ایران و امام عالیقدرشان تسلیت گفتند و جنایات شاه و مزدوران وی را محکوم کردند و ننگ و نفرین همیشگی را برای آنان خواستار شدند.
اینچنین بود که شهادت این عالم مبارز، جز موج خشم و انزجار امت مسلمان نتیجهای برای رژیم ستمشاهی در پی نداشت.
دستگیرِ ما باشن...