شهید بزرگوار عباس عزیزی
هوالجمیل / شهید بزرگوار عباس عزیزی فرزند حاصل در سال 1331 شمسی در روستای کِناره مرودشت دیده بر عالم ناسوت گشود. خانواده وی به دلیل ارادت قلبی به اهلبیت عصمت وطهارت خصوصاً حضرت ابوالفضل العباس نام او را عباس گذاشتند و به همین خاطر شهید در مراسم سرور و سالار شهیدان همچون حضرت عباس سقا بود و به عزاداران آب و در فصل سرما شیر می داد.
شهید دوران ابتدائی را در کناره به سر برد و بخاطر مشکلات اقتصادی ادامه تحصیل نداد و در کنار پدر مشغول کشاورزی شد تا اینکه در سال 1350 به خدمت مقدس سربازی رفت و در تهران و بندر جاسک مشغول به خدمت شد. پس از پایان خدمت سربازی مقدمات ازدواج او فراهم شد که ثمره این ازدواج 4 دختر و یک پسر است.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به استخدام کارخانه آزمایش در آمد و در سال 1364 در کنار بسیجیان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. پس از آموزش سکانداری در عملیات والفجر 8 شرکت کرد که پس از مقاومتی دلیرانه در مقابل دشمن زبون شربت گوارای شهادت نوشید.
بعد از شهادت پیکر مطهر ایشان سهواً از طریق معراج شهدا به آدرس کُناره رشت رفته بود و خانواده اش پس از رنج و تحقیق بسیار و بررسی پیکر مطهرش را در بنیاد شهید رشت یافتند که اگر کوتاهی شده بود به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده می شد تا اینکه در تاریخ 24 بهمن ماه 1364 به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای کناره مرودشت به خاک سپرده شد.
شهید بزرگوار عباس عزیزی آخرین ثمره زندگی خود را ندید و به حلقه وصل عاشورائیان زمان پیوست.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام باد
وصیت نامه شهید عباس عزیزی فرزند حاصل متولد 1331 شماره شناسنامه 1493 کناره
و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه
با یاری گرفتن از خداوند بزرگ و پیروی از اسلام عزیز و با لبیک گفتن به فرمان فرزند حسین زمان (ع) خمینی بت شکن برای نبرد با استکبار جهانی و دشمنان قرآن اینجانب عباس عزیزی برای اولین بار راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل می شوم تا اسلحه شهدای عزیز را بردارم و راه آن عزیزان را ادامه دهم و جهت از بین بردن صدامیان کافر با آنها به مبارزه برخیزم و مسیری را که می پیمایم با آگاهی کامل از دستورات قرآن کریم می باشد و پس از مدتها فکر کردن به این نتیجه رسیدم که انسان هرجا که باشد مرگ به سراغ او خواهد آمد پس چرا فرد این مرگ شرافتمندانه را انتخاب نکند و به مصداق آیه -ان الله اشتری من المؤمنِن به اموالهم و انفسهم بان لهم الجنه- جان و مال خود را به خداوند در عوض بهشت جاویدان نفروشد؟ پس می روم و در این راه قدم می گذارم و نام خود را در دفتر یاران سیدالشهداء ثبت می کنم تا امریکای جنایتکار و صدام کافر گمان نبرند که فرزندان ایران اسلامی فقط شعار می دهند بلکه در مقام عمل نیز گفته خود را با بذل جان ثابت می کنند.
پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و همسر و فرزندانم امروز اسلام در خطر کفر است و باید در این برهه از زمان از همه چیز خود گذشت و دین خدا را یاری کرد و اگر انسان جان شیرین خود را فدا کند نیز جا دارد. پس انسانی که مرگ همیشه در کمین اوست اگر شهید نیز شود ناراحتی ندارد. پس اگر در این راه من به فیض بزرگ شهادت نائل آمدم نگرانی به خود راه ندهید و از داشتن چنین فرزندی افتخار کنید و امام عزیز را تنها نگارید و همیشه گوش به فرمان او باشید و چنان رفتار کنید که قلب امام زمان (عج) را شاد کنید و همیشه به فکر صحنه کربلا و جبهه های کربلای ایران باشید.
در آخر همه را به خدا می سپارم و حلال بودی می طلبم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار
والسلام- عباس عزیزی 11/9/1364