شهید بزرگوار اکبر اورنگی نژاد
هوالجمیل
شهید اکبر اورنگی نژاد
فرزند هوشنگ
ولادت : ۱۳۴۶/۴/۱۲ کناره
شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۷ سردشت
آرامگاه: گلزار شهدای کناره
پاسدار وظیفه شهید اکبر اورنگی نژاد
******
این متن نیاز به ویرایش و تکمیل دارد...سپاس
**************
شهید بزرگوار اکبر اورنگی نژاد فرزند مرحوم حاج هوشنگ و مرحومه حاجیه خانم بیگم جان زارع در تاریخ ۱۳۴۶/۴/۱۲ در روستای مهرآباد کناره در خانواده ای مذهبی و پر تلاش دیده به جهان گشود. پدرش به شغل بقالی اشتغال داشت و امین مردم محسوب می شد. شهید اورنگی نژاد فرزند چهارم از بین ۶ برادر و دو خواهر بود.
ایشان دوره آموزش ابتدائی را در روستای کناره و دوره راهنمائی را در شهرک ولیعصر (شرکت زراعی) گذراند سپس ترک تحصیل کرد و مشغول به کار شد...
*****
شهید اورنگی نژاد در مسجد فاطمیه مهرآباد فعالیت مذهبی و انقلابی داشت و با گروه مقاومت مسجد همکاری می کرد.
*****
ایشان یک نوار دعای کمیل تهیه کرده بود و هر شب جمعه با حالت تضرع به آن گوش می داد و سپس به عبادات دیگر از جمله نماز شب می پرداخت، در جبهه هم از طریق رادیو حتماً دعای کمیل را گوش می داد و نماز شب می خواند.
یکی از برنامه های معنوی ایشان ارتباط با شهدا بود، تا آنجا که می توانست سر مزارشان می رفت و با خانواده هایشان حرف می زد، در مراسم تشییع پیکر شهید عزیزاله اورنگی که از اقوام آنها بود حضور پیدا کرد و به دوستان و خانواده گفته بود که ایکاش او به جای عزیزاله بود.
هرگاه بحث شهادت به میان می آمد و یا شهیدان را می دید با آه و حسرت و افسوس می گفت : آیا روزی ما هم شهید می شویم؟ یعنی افتخار شهادت نصیب من هم می شود؟؟
*****
شهید اکبر اورنگی نژاد جهت دفاع از میهن اسلامی به عنوان پاسدار وظیفه به قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گردان جُندالله کردستان پیوست و به جبهه های غرب کشور بویژه کردستان اعزام شد، شهید بیش از یکسال خدمت کرده بود که در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۲۷ در منطقه سردشت در عملیات فتح ۵ مورد اصابت خمپاره های دشمن و گروهکهای ضد انقلاب قرار گرفت و از ناحیه ران شدیداً مجروح شد، ترکشهای ریز نیز به سر و صورتش اصابت کرده بود که باعث شهادت این سرباز رشید اسلام شد.
لازم به ذکر است که عملیات نامنظم و گسترده «فتح۵» در منطقه عملیاتی «چوارتا» و «ماووت» در شمال استان «سلیمانیه» عراق و همزمان با عملیات «کربلای۱۰» در غرب ماووت به اجرا گذاشته شد. ساعت۱ و۴۷ دقیقه بامداد روز ۲۵ فروردین ماه ۱۳۶۶ و هنگامی که هنوز سپیدی برف و سوز و سرمای زمستان سال پیش بر هوای آن منطقه کوهستانی مستولی بود، نیروهای تحت امر قرارگاه «رمضان» و گروه انبوهی از معارضان کرد عراقی با رمز «یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی« حمله را آغاز کردند و علاوه بر انهدام مراکز نظامی عراق، دکل تلویزیون سلیمانیه و پایگاههای عراقی مستقر در منطقه نابود شدند و تعداد ۱۵۰۰ نفر از قوای دشمن کشته و زخمی شده یا به اسارت نیروهای خودی درآمدند و مقدار قابل توجهی سلاح و مهمات دشمن به غنیمت گرفته شد.
*****
پس از عملیات، پیکر مطهر شهید اکبر اورنگی درمرودشت و کناره تشییع و در گلزار شهدای جنة الرضای کناره به خاک سپرده شد.
مادر گرامی در روز دفن این شهید پس از خواندن نماز، از شهید سید حمید جعفری که در آن زمان عضو سپاه بود و مسئولیتی داشت خواسته بود که به مردم اعلام کند که مادر شهید، خودش می خواهد شهیدش را به خاک بسپارد، ابتدا قبول نکرده بودند ولی با اصرار مادر شهید با خواستهٔ او موافقت شد و مادر فداکار و بزرگوار این شهید فرزندش را در مزار می گذارد و کمی آب به دهان شهید می ریزد، سپس حالش بد می شود و زنها او را از مزار بیرون می آورند. شب لیلة الدفن، شهید به خواب یکی از اقوام می آید و می گوید به مادرم بگوئید همان لحظه که بر زمین افتادم از دست امام حسین (ع) سیراب شدم.
از وصایای شفاهی و مؤکد شهید بزرگوار اکبر اورنگی نژاد که همیشه آن را تکرار می کرد دو نکته بود: یکی حجاب و دیگری نماز، و معتقد بود که اگر این دو دستور الهی رعایت شود، جامعه تبدیل به بهشت خواهد شد.
*****
بعد از حج تمتع پدر و مادر شهید، شبی شهید به خواب مادر می آید و می گوید : مکه رفتید میخواستید من هم ببرید...
به همین خاطر سال بعد ، مادر و برادر بزرگ شهید به نیابت از شهید به حج عمره می روند، لذا بر این اساس ، شهید را حاج اکبر نیز می نامند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
*****
ادامه دارد...