امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام... خوش آمدید....
زندگینامه نویسی صلواتی و سریع و عالی برای شهدای کشور ، افتخار ما در دنیا و آخرت است، اکثریت مطالبی که در این وبلاگ آمده محصول مصاحبه تلفنی یا حضوری با خانواده های معظم شهدا و ایثارگران است که نوشته شده و قبل از درج در سایت، به رؤیت و تأیید خودشان رسیده است. شما خانواده محترم شهید نیز اگر خواستار نوشتن زندگینامه برای شهید بزرگوارتان هستید بر ما منت گذارید و با شماره ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ (صادقی) تماس بگیرید تا در اسرع وقت با افتخار فرمانبری کنیم. ما وابسته به هیچ شخص و سازمانی نیستیم فقط به عشق شهدا و سید و‌ سالارشان حضرت اباعبدالله الحسین، رایگان و عاشقانه و با تمام وجود کار میکنیم و هیچ پاداش و مقامی نمیخواهیم جز شهادت و وصال شهدا....
نثار ارواح مطهر و منور تمام انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و اموات منسوب به صلوات فرستندگان، فاتحه مع الصلوات، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
در ضمن، انتشار مطالب این سایت آزاد است و حتی بدون ذکر منبع پاداش الهی دارد. پس یاعلی...
-----------------------------------------------
برای دریافت صلواتی کتاب امام زادگان عشق و آثار انتشارات هدهد به سایت هدهد مراجعه فرمائید: www.hodhodiran. ir
-----------------------------------------------
ارادت

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

شهید واحد نصیرپور

چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۲۱ ق.ظ

پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور

 هرکس دیر برسد باخته است .

پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور

پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور پاسدارشهید عبدالواحد نصیر پور

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

زندگینامه شهید بزرگوار عبدالواحد نصیرپور

سردار شهید عبدالواحد نصیرپور فرزند عباس، تاریخ ولادت 1345 محل تولد : مرودشت، شغل: پاسدار، مسئولیت در جبهه: فرمانده گردان و مسئول حفاظت فرودگاه شیراز، تاریخ شهادت 29 اسفند 1366محل شهادت: کوههای خُرمال عراق، پیکر مطهر این سردار شهید سه روز پس از شهادت به پشت جبهه انتقال یافت و در یازده فروردین 1367 بر دستهای قدرشناس امت شهید پرور شیراز تشییع و در جوار سایر همرزمانش در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد.  

شهید عبدالواحد نصیر پور در سال 1345 در شهرستان مرودشت دیده به جهان گشود و در دامان آغوشی زلال تر از آب وآیینه پرورش یافت. هنوز پیش از چند بهار از عمر با برکتش نمی گذشت که پا به پای خانواده به شیراز مهاجرت کرد و دوران پرخاطرة کودکی را در جوار بارگاه ملکوتی شاهچراغ گذرانید. در هفت سالگی راهی دبستان شد و پس از گذراندن موفقیت آمیز مقطع ابتدایی و راهنمایی در دبیرستان ابوذر شیراز مشغول به تحصیل گردید. دوران تحصیل او با حرکات توفندة انقلابی امت شهید پرور مصادف بود و شهید نصیر پور با وجود سن کم در بسیاری از فعالیتهای ضد رژیم شرکت کرد. جنگ تحمیلی در وجود نورانی شهید شور و شوقی آتشین افروخت و او که تا یک سال پس از شروع جنگ به علت سن کم از حضور درجبهه محروم بود نهایتاً درسال 1360 و در سن 15 سالگی به عنوان یک بسیجی قهرمان راهی عرصه های خون وشهادت گردید. وی در چندین عملیات شرکت کرد و زخم فراق را با زخم گلوله های آتشین در آمیخت و استواری و از خود گذشتگی را با تحمل جراحت تیر و ترکش دشمن به تصویر کشید. حجب و حیا ، تواضع و فروتنی و اخلاص از سیمای سراسر نور او جلوه گر و ارادت به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت در رگ و جانش آمیخته بود و به سرور شهیدان آقا ابا عبدالله (ع) و علمدار کربلایی او ارادت خاص داشت چنانکه خطاب به دوستان خود می فرمود : از خدا می خواهم که دستهایم چون ابوالفضل العباس قطع شود و بدنم سه روز همچون آقا ابا عبدالله در آفتاب بماند.  و تقدیر آسمانی او نیز چنین بود. در آستانه بهار 1367 کوههای خُرمال گلرنگ از شقایق های نو دمیده ای شد که فریاد سرخ صدها شهید به خون خفته را به گوش آسمان رساندند شهید نصیر پور در 29 اسفند 1366 آخرین زخم نیاز را بر جان پذیرفت و کبوترانه در بی نهایت آسمان به پرواز درآمد.

تمام سینه سرخان روی بال خویش می بردند - تو را وقتی که زخم یک کبوتر داشتی بـرپـر

تو و چون گل شکفتن ها، تو و تا اوج رفتن ها- من و خار جنون در دل، من و تیر خطر در پر

تمام زندگی تکرار یک کوچ است ، یک پرواز - تــمام زنــدگی تــکرار یـک گــل ، پــرپــر

همیشه قسمتم این کنج محنت نیست می دانم - به سوی چشمهایت می گشایم روزی آخر پـر

پیکر مطهر این سردار شهید سه روز پس از شهادت به پشت جبهه انتقال یافت و در یازده فروردین 1367 بر دستهای قدر شناس امت شهید پرور شیراز تشییع و در جوار سایر همرزمانش به خاک سپرده شد.

حجب و حیا ، تواضع و فروتنی و اخلاص از سیمای سراسر نور او جلوه گر و ارادت به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت در رگ و جانش آمیخته بود و به سرور شهیدان آقا ابا عبدالله (ع) و علمدار کربلایی او ارادت خاص داشت چنانکه خطاب به دوستان خود می فرمود : از خدا می خواهم که دستهایم چون ابوالفضل العباس قطع شود و بدنم سه روز همچون آقا ابا عبدالله در آفتاب بماند.  و تقدیر آسمانی او نیز چنین بود.

شهید نصیرپور علاوه بر مسؤولیتهایی که در حفاظت فرودگاه شیراز به عهده داشت ، در مدت زمان حضور در جبهه با عنوان فرمانده گردان در والفجر در غرب و جنوب حضوری فعال داشت و امروز از آن همه مردی و مردانگی برگهای خونینی به یادگار مانده است که کلام عارفانة او را به زیبایی تمام در خود جای داده است. به عنوان حسن ختام فرازهایی از خوننامة شهید را تقدیم می داریم :

وصیت نامه شهید عبدالواحد نصیر پور

 بنام اله پاسدار خون شهیدان از شهدای صدر اسلام گرفته تا شهدای این لحظه های حق علیه باطل، بنام آنکه به من هستی داد، زندگی داد و به نام آنکه جهان را به نام نیکان آفرید. بنام آنکه از زمانی که من نطفه ای بودم سرنوشت مرا می دانست از او می خواهم که شهادت در راه خودش را قسمتم گرداند. با درود به رهبر کبیرانقلاب اسلامی در انتظار ظهور آخرین گوهر پر فروز آسمان ولایت مهدی موعود(عج) سلام برحسین کسی که با خون خود اسلام را بیمه و نهال آزادی را آبیاری کرد. سلام برشما امت شهید پرور، شمایی که هرروز شاهد پرپرشدن گلی از گلزار ایران اسلامی هستید، من با آگاهی کامل این راه را که همان راه مولایم حسین است پیش گرفتم زیرا می دانم که هر کس که در این راه گام نهاد رستگار شد. من از وقتی وارد سپاه شدم و به جبهه رفتم انسانیت را در آنجا یافتم ، الان که برای چندمین بار است به جبهه می روم دلم می خواست قلبم زبان داشت و قلم به دست می گرفت و احساس خود را به روی صفحه می آورد، وارد دانشگاهی شدم که به من درس آزادگی و آزاد زیستن و زیر بار ظلم نرفتن یاد داد. یاد داد که چگونه با دشمن خدا بجنگم و چگونه  خدا  را در روی زمین یاری کنم. از شما می خواهم نگذارید که اسلحه من بر زمین بماند من با کوله باری پر از گناه در این راه قدم نهادم و هرچه جلوتر رفتم احساس کردم که این کوله بار سبکتر میشود. از شما می خواهم که راه مرا ادامه دهید، امید آن دارم که قطره های خون من روشنگر راهتان باشد. بیائید برای یک مرتبه هم که شده با خود بیندیشید که : از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود. زندگی فقط خوردن وخوابیدن و غیره نیست هرکس که انسانیت را یافت زندگی کرده است. خدا نکند که وقت زندگی کردن تمام شده باشد (مرگمان رسیده باشد) و معنی زندگی را نیافته باشیم. در عزای رفتگان فقط گریه نکنید بلکه درس عبرت بگیرید که شما هم خواهید رفت و مقصد همه یکی است، توجه داشته باشید که موقع مرگ خواهد آمد و هیچ چیز غیر از اعمالشان با شما نخواهد آمد. بیائید دست از مشغولیات دنیوی بر دارید، بخاطر داشته باشید که اگر فردای قیامت جلو شما را بگیرند و بگویند که چرا هیچ جواب ندارید زیرا که خدا عادل است و اگر برای این چرا گفتن دلیلی بود سوال نمی کردند. در هر کاری خدا را در نظر داشته باشیدکه بهترین شاهد خداست در هر اموری پیرو رهبر باشید سیاست، دیانت، احکام وغیره. . . بزرگترین ارجحیت شیعه اطاعت از ولایت فقیه است تنها وصیت من این است که پشتیبان ولایت فقیه باشید.  تنها وصیت من قرآن است ونهج البلاغه، برادران سپاه یک خادم باشید نه یک شاغل، یک حق بگیر باشید نه یک حقوق بگیر، توجه داشته باشید که شما چشم امامید، جسم وجان امامید، بخاطر مسائل دنیوی از سپاه کناره گیری نکنید، قداست سپاه را با اطاعت از فرماندهی حفظ نمائید. ارزش لباس سبزتان به سرخی خون شهدائی چون هویزه و پاوه است، شهدایی که هنوز فرزندانشان منتظر دیدن روی پدر است، در نظر داشته باشید که وقتی بالای سر شهیدی می روید اگر سرت را به زیر افکندی قبرش را و اگر روبرو را نگاه کنی عکسش را ، و اگر بالای سرت را نگاه کنی خدایش را می بینی، همان را در نظر بگیر و زندگی کن. مادرم: نمی دانم که با این قلم وکاغذ چه بنویسم که بتوانم جبران زحمات شما را کرده باشم ، می دانم که مرا با چه رنج و اندوهی بزرگ کرده ای و تنها خوشبختی مرا می خواستی درود بر تو که با ایمان و اخلاص فرزند خود را روانه میدان نبرد کردی، با اینکه سالها زحمت کشیدی و مرا بزرگ کردی اما من نتوانستم برای یک بار هم که شده شما را خشنود کرده باشم. از تو می خواهم که هر وقت خبر شهادت مرا  شنیدی دو رکعت نماز شکر بجا بیاوری، توخود می دانی که خدا دعای دل شکسته را اجابت می کند، از تو می خواهم که با دلی شکسته برای طول عمر امام دعا کنی زیرا ما هرچه داریم از این پیرجماران است. بعد از پدرم برای نقش پدرانه هم ایفا کردی در جواب همه زحمات شما فقط این را می توانم بگویم که انشاا. . . خداوند شما را در صحرای محشر با فاطمه زهرا محشور گرداند. خواهران عزیزم امیدوارم که بعد از خبر شهادت من ناراحتی و بی صبری نکنید، نمی گویم گریه نکنید گریه برای شهید شرکت در حماسه اوست، اما طوری گریه نکنید که منافقان با خود بگویند ایشان از شهادت برادران خود ناراحتند ، با ناملایمات زندگی زینب گونه مبارزه کنید و این را بدانید که شمائید که پیام خون شهیدان را باید برسانید حال شما که بین خواهران الگو هستید حجات وعفت و پاکدامنی شما برای دیگرخواهران الگو باشد و این حقیقی است که سیاهی چادر شما کوبنده تر از سرخی خون ماست ، حجاب شما مشت محکمی است بر دهان این  بلهوسان امروزی، شما مثل کسانی نباشید که خود را بازیچه دست بلهوسان قرار می دهند و در آخرت در مقابل حضرت زهرا روسیاه هستند.

ای زن بتو از فاطمه این گونه خطابست - زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

 در دامان خود فرزندانی را تربیت کنید که در آینده نزدیک بتوانند سربازان مخلصی برای اسلامی باشند بقول امام: از دامن زن است که مرد به معراج میرود. جهاد زن خانه داری است شما هم یک جهادگر باشید. با تمام وجود دوستتان داشتم اگر شما هم مرا دوست دارید به وصیتم عمل نمائید. یاعلی

 خاطره ای از مادر :

گفت مادر قدر این بازوهای من را بدون و ببوس. اگه یه زمانی دست و پای من فدای حضرت ابوالفضل شد ناراحت نشی! صورتش را بوسیدم و گفتم: فدای حضرت ابوالفضل. گفت: سه روز جنازم زیرآفتاب میمونه، دست و انگشتم نداره! دوستاش میگفتن وقتی بعد سه روز آوردنش رفتیم بی دست و پا رو به قبله افتاده بود.

لازم به ذکر است که شهید عبدالواحد نصیرپور پسر عمه شهید محمد حسن کشاورز است. روحشان شاد و یادشان گرامی

 

 

۹۶/۱۱/۱۱
هیئت خادم الشهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">