رؤیای صادقه در مورد زمان دقیق شهادت شهید بزرگوار ابراهیم باقری از ایلام
سه شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۴۲ ب.ظ
بنام خدا
بیبرو برگرد موقع نماز برایش دعا میکردم که به خواسته قلبیاش برسد و شهید شود.
هفت ماه قبل از شهادت، در عالم رؤیا و خواب ابراهیم را دیدم که در منزل خودمان، دراز کشیده و به پشت خوابیده است. من هم از دور نگاهش میکردم. یکهو مرد بلند قامت و رعنایی با عبا و عمامه مشکلی به همراه دو نفر دیگر که لباس سفیدی بر تن داشتند، وارد خانه شدند. نگاهم به آنها بود.
آن شخص نورانی، به محض اینکه نشست بالای سر ابراهیم، پیشانیاش را بوسه زد و بهش گفت:
«تو را زمانی از دنیا میبرم که اهل زمین و آسمان برایت گریه کنند؛ در چهارشنبهای...» و این جمله را سه بار تکرار کرد!
از خواب پریدم.
خوشحال شدم که خدا چنین سرنوشت زیبایی را برایش رقم زده است... .
هفت ماه بعد، در ساعت یکونیم بامدادِ ششمین روز از ماه مبارک رمضان، ابراهیم توسط منافقین و ضدانقلاب در ارتفاعات اورامانات کردستان ترور شد و به لقای حق شتافت.
در یک چهارشنبه... .
راوی : همسر شهید
بیبرو برگرد موقع نماز برایش دعا میکردم که به خواسته قلبیاش برسد و شهید شود.
هفت ماه قبل از شهادت، در عالم رؤیا و خواب ابراهیم را دیدم که در منزل خودمان، دراز کشیده و به پشت خوابیده است. من هم از دور نگاهش میکردم. یکهو مرد بلند قامت و رعنایی با عبا و عمامه مشکلی به همراه دو نفر دیگر که لباس سفیدی بر تن داشتند، وارد خانه شدند. نگاهم به آنها بود.
آن شخص نورانی، به محض اینکه نشست بالای سر ابراهیم، پیشانیاش را بوسه زد و بهش گفت:
«تو را زمانی از دنیا میبرم که اهل زمین و آسمان برایت گریه کنند؛ در چهارشنبهای...» و این جمله را سه بار تکرار کرد!
از خواب پریدم.
خوشحال شدم که خدا چنین سرنوشت زیبایی را برایش رقم زده است... .
هفت ماه بعد، در ساعت یکونیم بامدادِ ششمین روز از ماه مبارک رمضان، ابراهیم توسط منافقین و ضدانقلاب در ارتفاعات اورامانات کردستان ترور شد و به لقای حق شتافت.
در یک چهارشنبه... .
راوی : همسر شهید
۰۳/۰۹/۲۷